ما دنبال هر امامی باشیم در قیامت با آن امام میآییم.
ظهور ما در دنیا هم همینطور بوده است. اگر ما دنبال یک امامی بودهایم، در دوران او و جامعه او ظهور پیدا میکنیم و از نسل شیعیان او به دنیا میآییم. اینطور نیست که اگر کسی در دوران نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) به دنیا آمده، تصادفی باشد یا اگر جزو محبین است، تصادفی باشد.
بعضیها برای اینکه ارزش ایمان را پایین بیاورند، میگویند آقا! اینها وراثتی است و باید با استدلال به دست بیاید! خیال میکنند استدلال، معجزه میکند!
این ایمان، از عوالم قبل آمده؛ هم شهود در آن بوده، هم تکلیف در آن بوده، هم امتحان در آن بوده، هم عهد در آن بوده. چه ربطی به استدلال دارد؟ من نمیگویم که ما دنبال استدلال نباید برویم و نباید ایمان خودمان را مدلل کنیم و نباید در مقابل شیطان و مجادلات نفس به استدلال و برهان رو بیاوریم و این مجادلات را دفع بکنیم. اینها حتماً باید باشد.
یکی از واجباتی که خداوند متعال بر گردن ما قرار داده است، نماز است. این عمل از چنان جایگاهی برخوردار است که امیرالمومنین علیه السلام درباره آن اینگونه می گویند:
قرآن کریم وجود ملکوتی پیغمبر(ص) را به زیباترین وجه توصیف کرده است
قرآن کریم وجود ملکوتی پیغمبر صلی الله علیه و آله در زیباترین آیات و در قالب 410 آیه چنان معرفی می کند که هیچ پیغمبری در قرآن به این زیبایی توصیف نشده است. اگر چه نام مبارک بعضی از انبیا و قصه ی آنها به مراتب بیش از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ذکر شده است اما در توصیف حضرت، خداوند واژگانی به کار برده که برای توصیف هیچ کدام از پیامبران اینگونه وارد میدان نشده است.
دانشمندی نزد امام علی علیه السلام آمد و خواست تا پیغمبر صلی الله علیه و آله را برای او توصیف کند. حضرت در پاسخ فرمود: تو نعمتهای پروردگار را توصیف کن تا من برای تو پیغمبر صلی الله علیه و آله را توصیف کنم. آن دانشمند اهل کتاب که به معارف قرآن هم آشنا بود گفت: این تعلیق بر محال است چون خداوند در قرآن فرمود: اگر همه خلایق دست به دست هم دهند از شمارش نعمتهای خدا بر نمی آیند لذا شما از من چیزی می خواهید که شدنی نیست.
حضرت در پاسخ فرمود: این نعمتها که متاع دنیاست و ما از عهده شمارش آن برنمی آییم خداوند در قرآن آنها را قلیل معرفی کرده و تو در توصیف این قلیل اظهار عجز می کنی! من چطور پیغمبر را توصیف کنم که در وصف او فرمود: وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ1 ؛ او حقیقت ملکوتی قرآن کریم است که تنها راه دسترسی به معرفت او فقط و فقطقرآن است. نور پیغمبر صلی الله علیه و آله سبقت بر نور قرآن و خلقت دارد.
قرآن کریم را در معیت پیغمبر(ص) نازل شد
در بیان عظمت او بزرگان از آیه 157 سوره اعراف الهام گرفته اند که وجود نورانی پیغمبر صلی الله علیه و آله افضل من القرآن است. مرحوم صاحب جواهر و کاشف الغطاء معتقد به این آیه هستند چون در این آیه پروردگار عالم قرآن کریم را در معیت پیغمبر صلی الله علیه و آله نازل کرده است.
اهل کتاب مخصوصا یهود پیغمبر صلی الله علیه و آله را مانند بچه های خودشان می شناختند و در ادامه آیه 6 رسالت حضرت را بیان کردند: امربه معرف و نهی از منکر، و حلال و حرام الهی را برای مردم معرفی کردند و در این آیه بعضی ها قائل هستند که خود حضرت مُبیّن و تعیین کننده حلال و حرام است.
این پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد تا بار شما را سبک کند. برخلاف تصور لائیک ها و روشن فکرها که فکر می کنند دین افیون ملت و مانع از رشد عقلی و شکوفایی نعمت عقل است حال آنکه اینگونه نیست. پیغمبر صلی الله علیه وآله آمد تا این غل و زنجیرهایی که به خاطر تبعیت از شیطان و هوای نفس به خودمان بستیم را ببُرّند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و انبیاء و اولیای الهی مقام صفوةاللهی داشتند، از جامعه برای رهبری و هدایت مردم گزینش می شوند لذا از قبل خبر می دهند، تقسیم بندی و صف بندی نیست صرفا برای رهبری مردم اینها مناسبند و می توانند مردم را رهبری کنند. لذا مقام صفوة باید یک سری خصوصیاتی داشته باشد لذا از قبل خبر می دهند و الان هم ادامه دارد تا زمان ظهور لذا تعطیل نشده است و پیامبر صلی الله علیه و آله وظیفه دارد مقام حکمت را بیان کند، مقام حکمت عالم غیب الغیوب و عالم لاهوتی حضرت است و باید بگوید چه کسی می آید و در ان عصر چه اتفاقی می افتد.
آیه ای با بیش از یک میلیون تفسیر
حوزه معرفتی و اندیشی قرآن با حوزه های دیگر فرق می کند. یکی از جوانان که دانشمند هم هست نقدی به اسلام زد. بنده عرض کردم عزیز من شما چندکتاب از ما مطالعه کرده ای؟ یک آیه در قرآن هست که یک میلیون و دویست و هفتادهزار تفسیر دارد، 4 آیه در قرآن 11 بیلیارد تفسیر دارد! چیزی از ما نخوانده ای! شما 110 رشته علم النفس را دیده ای؟ حداقل حجت داشته باش بدون حجت نمی شود.
در این عصر اگر کسی کافر بمیرد چند برابر عذاب می شود چون با این آکادمی علمی، دقیقا تمام مرام نامه قرآنی و روایی ما فائق بر این آکادمی علمی است. همان خطبه او نهج البلاغه را نگاه کنید درباره عقل و کرات چه می گوید، همه متعجب می شوند و می گویند یعنی این قدر زیاد است! (منابع و مصادر علمی در اسلام)
همانطوری که وجود مقدس نبوی را تورات و انجیل خبر داد وجود مقدس این دختر را هم خبر دادند حتی فرمودند که کجا دفن می شود؛ قم، قم چطور می شود؟ قم مهد تربیت زندگی ما اهل بیت علیهم السلام است. قم مرکز زندگی خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله است. لذا تبیین این بحث جدی است دل به قرآن و نهج البلاغه بدهید که خیلی حوزه فوق العاده ای است
جوانی مقطع مهمی از زندگی است زیرا خداوند هر قدر هم بر عمر افراد اضافه کند، بر پیری آنها اضافه میکند و زمان جوانی بیشتر نمیشود؛ نباید جوانی را به بطالت گذراند چون میتوان در جوانی عقل را کامل کرد و عقل کامل باعث میشود فریبهای نفس کمتر شود. حدیثی از معصوم(ع) است که می فرمایند: ” همه چیز به عقل محتاج است و عقل نیز به ادب” ادب عقل را تقویت میکند و عقل و ادب در کنار هم ایمان را اضافه میکند و تمام اینها در فصل جوانی حاصل میشود.
این نظام نیازمند جوان متدین، بصیر و با ادب است؛ جوان داغ و تندرو خوب نیست زیرا داغی زود سرد میشود اما پختگی سرد نمیشود. جوانان مراقب باشند که پیاده نظام سیاسیون نشوند و نگاهشان تنها به کلام مقام معظم رهبری باشد، زیرا ایشان همه چیز را با صراحت و بی پرده بیان میکنند. با آرامش، نشاط و شادی به دنبال موضوعاتی که مقام معظم رهبری تاکید دارند، مانند نماز، قرآن، اعتکاف، راهیان نور و غیره بروید و در این حوزه ها کار کنید.
روزى با فاطمه محضر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيديم ، ديديم حضرت به شدت گريه مى کند. گفتم : پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله ! چرا گريه مى کنى ؟ فرمود: يا على ! آن شب که مرا به معراج بردند، گروهى از زنان امت خود را در عذاب سختى ديدم و از شدت عذابشان گريستم . (و اکنون گريه ام براى ايشان است ).
زنى را ديدم که از موى سر آويزان است و مغز سرش از شدت حرارت مى جوشد.
زنى را ديدم که از زبانش آويزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوى او مى ريزند.
زنى را ديدم ، گوشت بدن خود را مى خورد و آتش از زير پاى او شعله ور است.
زنى را ديدم دست و پاى او را بسته اند و مارها و عقرب ها بر او مسلط است.
زنى را ديدم از پاهايش در تنور آتشين جهنم آويزان است .
زنى را ديدم ، از سر خوک و از بدن الاغ بود و به انواع عذاب گرفتار است .
و زنى را به صورت سگ ديدم و آتش از نشيمنگاه او داخل مى شود و از دهانش بيرون مى آيد و فرشتگان عذاب عمودهاى آتشين بر سر و بدان او مى کوبند.
حضرت فاطمه عليهاالسلام عرض کرد:
پدر جان ! اين زنان در دنيا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنين عذاب مى کند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دخترم! زنى که از موى سرش آويخته شده بود، موى سر خود را از نامحرم نمى پوشاند. و زنى که از زبانش آويزان بود، بدون اجازه شوهر از خانه بيرون مى رفت . و زنى که گوشت بدن خود را مى خورد، خود را براى ديگران زينت مى کرد و از نامحرمان پرهيز نداشت . و زنى که دست و پايش بسته بود و مارها و عقرب ها بر او مسلط شده بودند، به وضو و طهارت لباس و غسل حيض اهميت نمى داد و نماز را سبک مى شمرد… و زنى که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود، او زنى سخن چين و دروغگو بود. و اما زنى که در قيافه سگ بود و آتش از نشيمنگاه او وارد و از دهانش خارج مى شد، زنى خواننده و حسود بود. سپس فرمود: واى بر آن زنى که همسرش از او راضى نباشد و خوشابحال آن زن که همسرش از او راضى باشد.
ودّ المؤمن المؤمن فياللّه من أعظم شعب الإيمان ومن أحب فياللّه وأبغض فياللّه وأعطى فياللّه ومنع فياللّه فهو من الأصفياء.(تحف العقول صفحه 48)
دوستى و دشمنى و بخشش و نبخشيدن (در مواردى كه عدم بخشش مطلوب است) اگر براى خدا باشد، انسان را جزء اصفياء (برگزيدگان) كه مقامى بالاتر از مؤمنين و اتقياء دارند، قرارمى دهد.
در دنیای پراضطراب امروز آرامش و راحتی خیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند، اما برای رسیدن به آن تنها آرزو کافی نیست بلکه باید قدم پیش نهاد و کاری کرد. آنچه در پی می آید برخی تکنیکهای روان شناختی است که ضمن کمک به رفع تشویش ونگرانی آرامش و نشاط و شادی را در زندگی ما رونق می بخشد.
از جمله اين عوامل عبارتنداز:
1) با خدا ارتباط برقرار کنید حداقل نیاز انسان به روح خدایی مانند احتیاج نوزاد به مادر است به همان میزان که جسم برای ادامه حیات به هوا وغذا نیازمند است، روح و باطن نیز به هدایت الهی وروح ربانی محتاج است.
آرامش جان، زمینی حاصلخیز است که دانه های"خواست ونیاز"درآن به خوبی می روید.نیازهای به حق را دریاد خداوند که آرامش جان وقلب است بکارید تا به خوبی تحقق یابند. خداوند همراه کسی است که او همراه خداوند باشد با توجه به خداوند وخواندن نامهای اوهمراهی وپشتبانی خدا را به سوی خودجلب کنید پس به خداوند توجه کنید تا الهی شوید! به خدا توکل کنید.هرچه ارتباط شما با خدا این نیروی عظیم وخرد لایتناهی بیشتروبیشترشود آرامش ونشاط بیشتری را در خود تجربه می کنید و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر شود ترس واضطراب بیشتری بر شما چیره می شود. خداوند فرموده است"اگر مرا یاری کنید شما را یاری می کنم وقدمهایتان را استوار میگردانم"یار خدا بودن یعنی براساس قوانین الهی رفتار کردن، گناه نکردن، کمک به دیگران، نرنجاندن دیگران، احترام به والدین و درواقع یار خدا بودن همان یاری کردن به خود است.
سلطان محمد خدابنده كه در زبان مغولى به وى «اولجايتو» مى گفتند، نوه هلاكو خان مغول است . وى به سال 710 در سلطانيه قزوين به سلطنت رسيد و بر سراسر ايران و عراق و ديار بكر و ساير نقاط همجوار آن روز ايران ، حكومت مى كرد. سلطان محمد مانند برادرش غازان خان مسلمان شده بود، ولى نظر به اين كه اكثريت مردم ايران مذهب تسنن داشتند سران مغول نيز وقتى مسلمان شدند، پيرو تسنن گشتند. سلطان محمد چون ديد مذاهب چهارگانه اهل تسنن در مسائل اعتقادى و فقهى اختلاف نظر بسيار و تشتت آراء دارند، نزديك بود به كلى از دين اسلام دست بكشد، و به كيش بودايى كه مذهب رسمى مغولان و نياكانش بود باز گردد. در اين ميان حادثه اى براى او اتفاق افتاد كه او را به كلى منقلب كرد. سلطان محمد خدابنده روزى به همسر خود غضب نمود و در حال خشم و عصبانيت او را سه طلاقه كرد
پس از عمل خود كه با ناراحتى و شتاب انجام گرفته بود پشيمان شد. براى تعيين تكليف ، موضوع را با علماى عامه در ميان گذاشت . علماى چهار مذهب گفتند: بدون محلل سلطان نمى تواند به زن خود رجوع كند و مجددا او را به زنى بگيرد. قانون محلل هم بدين گونه است كه وقتى زن سه طلاقه شد، بايد به مرد ديگرى شوهر كند و پس از اينكه وى با زن نزديكى نمود و او را طلاق داد و عده اش به سر آمد زن مى تواند با عقد جديدى به همسرى شوهر اول در آيد. چون قبول محلل براى سلطان مملكت ، بسيار مشكل و ناراحت كننده بود. لذا سلطان رو كرد به علماى چهار مذهب اهل تسنن ، حنفى ، مالكى ، شافعى و حنبلى و گفت : شما مجتهدين چهار مذهب در هر مسئله اى آراء و نظريات گوناگونى داريد، آيا در اين مسئله نظر مخالفى نيست كه من بتوانم بدون محلل به زن خود رجوع كنم ؟ فقهاى چهار مذهب گفتند: نه ، اين مسئله نزد مسلمانان قطعى است ، و نظر مخالفى وجود ندارد. در آن اثناء يكى از وزراى شيعى مذهب سلطان محمد به نام «طرمطاز» به وى گفت : مذاهب اسلام منحصر به اين چهار مذهب نيست ، بلكه شيعه كه اهل تسنن آن را از نظر دور داشته اند، نه تنها يكى از مذاهب گرانمايه اسلام و قديميترين آنهاست ، بلكه حقيقت اسلام را بايد در مذهب شيعه جستجو كرد. زيرا شيعه پيرو خاندان پيامبر اسلام است و طبق معمول حقايق خانه را بايد از اهل خانه پرسيد و از آنها شنيد.
غلامرضا سازگار رئیس خانه مداحان و از پیرغلامان اهل بیت(ع) با توجه به اهمیت بحث حجاب برای خاندان سیدالشهدا(ع) در واقعه عاشورا و اینکه اکنون برخی دختران و زنان نسبت به حجاب اهتمام جدی ندارند و در عین حال در مراسم عزاداری حسینی(ع) حضور مییابند، گفت: فرهنگ بیحجابی و بدحجابی از قبل انقلاب و از زمان طاغوت در کشور ما رسوخ کرده و این فرهنگ از سالها پیش بوده است.
وی با بیان اینکه ما یک وظیفه داریم و آن اینکه دیگران را ارشاد کنیم نه اینکه مردم را مجبور کنیم، اظهار داشت: با ارشاد میتوان به نتیجه بهتری دست یافت و اگر کسی از روی ترس از ما چادر سر کرد جای دیگر چادر سر نخواهد کرد و حجاب خود را رعایت نمیکند. وقتی منبرها، روایات و قرآن را برای زنان بگویند زنان در عین اینکه شاید از نظر حجاب، اندکی ضعیف باشند اما از نظر عقیده قوی هستند و موارد را به مرور زمان میپذیرند.
این پیرغلام اهل بیت(ع) ادامه داد: وقتی در هواپیما نشستهایم، میهماندار اعلام میکند پیشاپیش از خانمهای محترمی که حجاب را رعایت میکنند تشکر میکنیم. این حرف خیلی زیباتر است تا اینکه ما بگوییم «خانمها حجاب را رعایت کنید!» مطمئناً نوع برخورد نخست از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار است و بنده خودم مشاهده کردهام که خانمها بعد از شنیدن جمله «پیشاپیش از بانوان محترمی که حجاب را رعایت میکنند تشکر میکنیم»، روسریهایشان را روی پیشانی خود آورده و موهایشان را مخفی میکنند.
وی ابراز داشت: در اهمیت حجاب، همین بس که امام حسین (ع) وقتی میخواستند به میدان جنگ بروند به اهل بیت (ع) فرمودند لباسهایی را بپوشید که در خور اسارت باشد. حضرت میدانستند که دشمنان دین خدا به حجاب هم رحم نمیکنند لذا سفارش کرد. آنها زیر چادرها و لباسهایشان معجرهایی داشتند که اگر چادرشان را هم میبردند، سرِ آنها برهنه نبود. هرگز نمیتوانم قبول کنم که امت رسولالله را با سرهای برهنه بیاورند، این حرف نشدنی و باور نکردنی است.
سازگار یادآور شد: آنقدر حجاب اهمیت داشت که حضرت سکینه (س) با وجود اینکه او را کتک میزدند نمیگفت پدر جان! مرا میزنند؛ بلکه دو چیز میگوید که خانمها باید به آن بسیار توجه کنند یک جمله میگوید «یا ابتا انظر الی عمتی زینب» و دوم «انظر الی رؤوسنا المکشوفه». نزد اهل بیت حضرت سیدالشهدا(ع) مسئله نداشتن حجاب کامل با موضوع کتک خوردن حضرت زینب(س) یک معنا دارد. (سکینه حجاب داشت،
وی گفت: زنان ما حضرت زهرا (س) را دوست میدارند و به حضرت زینب (س) علاقه دارند همان خانمی که حجاب درستی ندارد وقتی از او درباره حضرت زینب (س) بپرسیم، تعظیم میکند و با احترام سخن میگوید. چرا چون خانمهای ما ذیحق هستند به حفظ حجاب.
این پیرغلام اهل بیت(ع) تصریح کرد: توصیه پدرانهای به خواهران محترم دارم؛ اگر میخواهید حضرت زهرا (س) را خوشحال کنید نه اجباراً بلکه مشتاقانه حجاب را رعایت کنید تا پیش حضرت زهرا (س) عزیزتر باشید.
قرآن نسخه و دارو است. دارویی که با عمل به نتیجه می رسد. بزرگی می گفتند: شما بیماری قلبی دارید و به پزشک مراجعه می کنید و او برایتان نسخه می نویسد. چه زمانی این نسخه شفای شماست؟ زمانی که آن را بگیرید و مصرف کنید. اگر این نسخه را به خطاط زیبایی بدهید و بگویید: چقدر می گیرید تا نسخه را در تابلویی زیبا بنویسید؟ هیچ تأثیری نخواهد داشت. قرآن نسخۀ شفابخش است.
برخی با یک آیه از قرآن متحول شدند، آیات زیادی لازم نیست.
پی نوشت:
سخنرانی حجت الاسلام حسینی قمی در مسجد حضرت مهدی (عج)، فروردین
حضرت آیت الله جوادی آملی گفتند: کمال علمی در مجتهد و فقیه شدن است و زن می تواند مجتهد و فقیه نامی باشد و شاگردانی تربیت کند که هر کدام از آنها دارای مرجعیت باشند.
حضرت آیت الله جوادی آملی امروز در دیدارجمعی از اساتید حوزه علمیه خواهران در بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء اظهار داشتند: دین برای تکامل انسان است و خداوند دین را برای همه انسانها آورده است از آن جهت که انسان است و نه اینکه مرد یا زن است و وظایف زن و مرد را بر اساس خصوصیت های بدنی آنها مشخص نموده است.
ایشان ادامه دادند: در مراحل علمی، هر کمالی برای مرد باشد برای زن نیز هست و اگر زن از برخی کارهای اجرایی مانند مرجعیت محروم است، باید بداند مرجعیت کمال علمی نیست، کمال علمی در مجتهد شدن و فقیه شدن است و زن می تواند مجتهد و فقیه نامی باشد و شاگردانی تربیت کند که هر کدام از آنها دارای مرجعیت باشند.
معظم له خاطرنشان کردند: زن نیز مانند مرد باید طبق مسئولیتی که خداوند بر عهده او گذاشته است عمل کند و آن مادری است، چراکه مادر شدن از بهترین مسئولیت هایی است که خداوند بر عهده زن گذاشته است.
ازدواج یک امر ملکوتی است
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این مطلب که «ازدواج یک امر ملکوتی است» ابراز داشتند: اگر کسی ازدواج کرد نصف دین او کامل می شود، بنابراین ازدواج یک امر ملکوتی است، در ازدواج همانطور که مرد موظف است مسکن تهیه کند، زن موظف است سکینت فراهم کند، زن قطب سکینت و آرامش خانواده است هر چند در کنار این مسئولیت ها، زن می تواند برابر استعدادی که خدا به وی داده است درس بخواند و پیشرفت داشته باشد.
ایشان ادامه دادند: همانطور که مرد اساس کارش تهیه رزق و مسکن است و در کنار آن می تواند تحصیل کند، زن نیز اساس کارش مدیریت خانواده و تربیت فرزندان است و می تواند در کنار آن تحصیل و فعالیت نیز داشته باشد. خدایی که طلب علم را فریضه قرار داده است، استعداد تحصیل آن را نیز به انسان داده است و خداوند، علم را وقف هیچ گروه خاصی نکرده است.
معظم له تصریح داشتند: اگر خانمی یک استعداد پر فروغ در خود یافت، باید بداند این امانت الهی است و باید قدر بداند و با پرهیز از کارهای اجرایی به تحصیل و علم بپردازد و به مقام استادی نائل شود و از این آفت نهال فروشی که در حوزه های علمیه است، خود را مصون بدارد.
حضرت آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشتند: هر جا محل نقل و انتقال حقیقت باشد و فکر و اندیشه و تبلیغ را با خود بیاورد، فضای حقیقی است؛ لذا در این فضای اینترنتی که در همه خانه ها راه پیدا کرده است باید مطالبی ارائه کرد که از آلوده شدن جامعه جلوگیری شود، چراکه جامعه آلوده به راحتی درمان نمی شود.
ایشان تاکید داشتند: عمده آن است که انسان و جامعه را به عظمتشان آشنا کنیم، انسان ها باید بدانند ما موجودی ابدی هستیم و در مصاف با مرگ، مرگ را می میرانیم نه اینکه بمیریم، وقتی این برای انسان روشن شود که ابدی خواهد شد و باید به فکر ابدیت خود باشد و جوابگوی اعمال خود باشد ، هر کاری را انجام نخواهد داد و خود را ارزان نخواهد فروخت.
معظم له اذعان داشتند: وظیفه همه کسانی که در حوزه هستند این است که واعظ درونی افراد را که خداوند در وجود همه به ودیعه نهاده است، بیدار کنند، چرا که جامعه خواب را، بیداری درمان می کند.
ایشان خاطرنشان کردند: اینکه همه مسئولان و دستگاه ها تلاش کنند تا اختلاط رخت بربندد و نگاه ویژه به حفظ حریم دو شهر قم و مشهد داشته باشند کار خوبی است، اما عمده تلاش و کوشش باید این باشد که ما به آنچه می گوییم عمل کنیم، در این صورت دیگر نیازی به مرزبندی بین شهرها نیست. لذا اساس کار ما باید این باشد که در کنار تاکید بر حفظ حرمت این دو شهر و جلوگیری از اختلاط بین زن و مرد در فضاهایی مانند دانشگاه ها، بیرون و درون ما یکی باشد و به چیزی که می گوییم معتقد باشیم و عمل کنیم ، یعنی علم خود را با عمل همراه کنیم و بدانیم در این مسئله مسئولیت نظام یک چیز است و وظیفه و مسئولیت ما چیز دیگری است.
حضرت آیت الله جوادی آملی بیان داشتند: چرا ما همانند حضرت معصومه(س) که فرزند صالح پدر بزرگوار خود بود، فرزند صالح پدران معنوی خود نباشیم؟! مگر حضرت رسول(ص) نفرمود من و علی(ع) پدران شما هستیم ، بیاید فرزندان ما بشوید! چرا به این دعوت لبیک نگوییم؟!
معظم له ابراز داشتند: بر اساس چند آیه اول سوره علق که طبق قول معروف، اولین آیاتی است که بر پیامبر(ص) نازل شده است، خداوند در ابتدا، ما را به «حیا» دعوت کرده است؛ یعنی در ابتدا دین، انسان را به حیا دعوت نموده است و بعد، سخن از بگیر و ببند و جهنم آورده است.
محور اصلی آیه محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه است
ایشان در پایان اظهار داشتند: الان در حوزه خواهران مانند حوزه برادران محور اصلی با فقه و اصول است، در حالی که دینی که گفته طلب علم فریضه است گفته ما چه بخوانیم، فرموده حوزه های علمیه این سه محور را دنبال کنید؛ آیه محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه؛ الان حوزه های ما هر سه این محورها را فقه و اصول می دانند در حالی که آیه محکمه، کلام، تفسیر و علوم عقلی است، فریضه عادله، اخلاق و حقوق است و سنت قائمه، فقه و اصول است.
معظم له در پایان تاکید داشتند: توجه به قرآن و معارف عترت طاهرین در کنار فقه و اصول از اقدامات مهمی است که باید در حوزه های علمیه صورت بگیرد، آنگاه خود قرآن راه را به ما نشان خواهد داد، قرآن انسان را می سازد و این کار از علوم دیگر ساخته نیست.
حضرت آیت الله نوری همدانی پیش از ظهر امروز در دیدار جمعی از اساتید و طلاب حوزه علمیه بناب که در دفتر این مرجع تقلید در قم برگزار شد، با تاکید بر اینکه نقش علما درترویج مبانی دینی غیر قابل انکار است، موضوع طلبگی را از مسائل مهم درجامعه عنوان کردند.
این مرجع تقلید با بیان اینکه باید قدر این فرصت را دانست و شاکر خدا بود به روایات معصوم(ع) درمورد جایگاه علم و عالم اشاره کردند و افزودند: طالب علم بر روی بال فرشتگان و مسیر حق وحقیقت گام برمی دارد.
*اصول موفقیت در امر طلبگی
معظم له با بیان اینکه طلبه ای موفق است که زی طلبگی را رعایت کند، مهمترین اصول این دوران را ، رعایت اخلاق، اخلاص، داشتن اراده ، همت، رعایت نظم و قوی شدن در علوم پایه دروس حوزوی دانستند.
ایشان با بیان اینکه قوی شدن درعلم فقه و اجتهاد کار آسانی نیست و باید تلاش کرد، فقیه را یکی از افراد تأثیر گذار در جامعه عنوان کردند که باعث هدایت می شود.
حضرت آیت الله نوری همدانی در پایان با بیان اینکه شاخصه دیگر طلبگی زمان شناسی، دشمن شناسی و بصیرت است، گفتند: از جمله مهمترین ویژگی امام راحل(ره) دشمن شناسی، زمان شناسی و بصیرت بود.
ثروت و دارایی در یک جاهایی زمینه آرامش در زندگی انسان هست اینکه انسان مسکن یا اتومبیل خوبی داشته باشد. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: از برکات در زندگی مومن این است که خانه بزرگ داشته باشد. نمی خواهیم بگوییم ثروت نکوهیده است بلکه این تفکر غلط است که آرامش فقط و فقط در پس ثروت و کثرت بدست می آید؛ اینطور نیست که هر کس اسناد بیشتری به نامش است در آرامش است بلکه برکت مهم است.
خداوند برکت را در تدیُن قرار داده است شما قدیمی ها، بزرگترها و پدربزرگ و مادربزرگ ها را نگاه کنید چه آرامشی دارند با اینکه شاید از اموال دنیا کم داشتند. برکه از ماده برکت است یعنی یک گوشه ای است اما آرامش زیادی دارد مثل رود و دریا خروشان و پرتلاطم نیست اما در کنار آن یک آرامشی حس می کنید که شاید در کنار دریا حس نکنید؛ برکت یعنی این. برکت یعنی از خدا بخواهیم به زندگی، عمر و اموالمان برکت دهد.
طول عمر مهم نیست بلکه کیفیت عمر مهم است مثل شهدای مدافع حرم با وجودی که سن کمی داشته اند اما عمر پربرکتی داشتند.
ساختار عالم وجود، بندگی خداست
اگر بناست برکت در زندگی داشته باشیم باید یک نکاتی را رعایت کنیم. ساختار عالم وجود، عالم بندگی است خداوند در قرآن فرمود: يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ1 ؛ هر چه در آسمان و زمین هست، بنده ی خداست و تسبیح می گوید.
مرحوم علامه طباطبایی در اواخر عمرش خیلی کم می خوابید. وقتی علتش را پرسیدند فرموده بود: از شدت کثرت ذکر موجودات عالم. ساختار وجود عالم که بندگی هست و بنابر ذکر و یاد خداست اگر با آن همراه شوی او هم پشتیبانت می شود و به زندگی ات برکت می دهد. ممکن است خانه کوچک و ماشین معمولی داشته باشی اما آرامشی در زندگی ات داری که آن فرد ثروتمند ندارد.
کسی هم هست که کار و کاسبی حلال وار دارد خدا هم به مال می دهد و بیشتر هم می دهد و آرامش هم دارد به دلیل این است که با ساختار وجود هماهنگ می شود و ساختار وجود هم با او هماهنگ می شود.
روایت داریم که خدا به دنیا فرموده: ای دنیا خادم کسی باش که بنده من است و کسی را که به دنبال تو می آید بدوان؛ خدا نفرموده او را بزن یا بدبختش کن می فرماید او را بدوان چون در دویدن مکرر آرامش وجود ندارد، فرد همه ی عمر را می دود و در دویدن مکرر هیچ آرامشی وجود ندارد. بعضی ها طبق روایات حتی چندین روز پس از مرگ مردنشان را باور نمی کنند. باید با ساختار عالم هماهنگ بود تا آرامش یافت.
خداوند برای هدایت بشر برای هر قومی پیامبری را از میان خودشان انتخاب کرد و برای هدایت مردم فرستاد، پس ما نیز باید برای هر قشر و قومی به زبان خودشان معارف قرآن کریم را تبیین کنیم تا اثر گذار باشد.
آیت الله علوی گرگانی گفت: 120 زبان زنده در دنیا وجود دارد که باید قرآن کریم برای همه آنها معرفی شده و دین مبین اسلام را برای آنها تبیین کنیم.
این مرجع تقلید گفت: باید زبان های زنده دنیا را شناخت و با آنها آشنا شد و بر اساس آن بکوشیم تا آنها را به دین مبین اسلام جذب کرده و معارف قرآنی را گسترش دهیم.
وی تصریح کرد: قرآن بیانگر همه مسائل و همه چیزهاست و برای هر گروه و قومی نیز برنامه دارد و از این رو باید قرآن را مطالعه کرده و به دیگران نیز معرفی کنیم.
آیت الله علوی گرگانی گفت: خداوند در قرآن کریم فقط مسلمانان را خطاب نمی کند بلکه همگان را خطاب قرار داده و همه را به دین مبین اسلام دعوت می کند.
این مرجع تقلید تاکید کرد: به هیچ عنوان ما دیگر ادیان را منکر نیستم و می گوییم که همه ادیان صحیح بوده و آسمانی هستند، اما پیامبر اکرم(ص) برای این مبعوث شد تادیگران ادیان را کامل کنند.
به نام مقدس آخرين وصي و قائم آل محمد پيشواي غايب جهان و بشر وجود منزه امام زمان اعلي منزلت والا پايگاه مهدي عجل الله تعالي فرجه و حقق آمالنا و فيه آمين الله العالمين.
برادران مسلمانم در سراسر دنيا، دوستان ثابت قدم خدا و محمد و آل محمد (ص) السلام عليکم و رحمه الله و برکاته ان الدنيا قد ادبرت و ان الاخره قد اقبلت. همانا دنيا از ما رو گردانده و آخرت به ما رو کرده است، آنچه از عمر ما گذشت و فاني شد از دنيا بود و آنچه بسوي ما رو کرده و بسويش شتابان ميرويم آخرت است. پس بکوشيد از ابناء اين گذشته فاني نبوده از ابناء آن آينده حتمي باشيد و خود را براي آن سراي جاويد آماده نماييد.
(آه من قلة الزاد و بُعد السفر) امير المومنين وجود اقدس علي (ع) که جهاني پر از عشق و معرفت خدا بود و جهاني معرفت بايد تا به شخصيتش کمي پي برد و جهان، وجود همانندش را پس از پسرعموي کرامش صلي الله عليه و آله نديده و نخواهد ديد، از قلت توشه و دوري و هيبت اين سفر ميناليد، بياييد و از خواب خرگوشي برخيزيد و بپرهيزيد از اينکه به بازي آزمايشي دنيا فريب خورده و آلوده شويد و تمام براهين استوار و آيات منيره خدا و حقايق نوربخش جهان را که بسوي خدا و معاد از راه انبياء عظام عليهم السلام و محمد و آل محمد (ص) رهبري ميکنند فراموش کنيد.
ندايي در رويا رسيده که گويا رفتني هستم
آه، آه، حاشا و کلا خدا نخواهد که من و شما در زمره خاسرين و بدبختان قيامت و اصحاب جحيم شمرده شويم.
آه، بشري که تاب مشقات آسان و زودگذر دنيا را نداشته در مصيبت کوچکي متزلزل و عاجز گرديده بيتاب ميشوي چگونه تن ناتوان و زبون را مهياي آن آتشي ميکني که از غضب قهار خداي آتش و آب مشتعل گرديده است.
آه، عجبا اين بشر ضعيف که با اين سرعت ورود و خروجش از اين آزمايشگاه دنيا طي گرديده هم آغوش خاک تيره ميگردد با اينکه براي اصطبل و رباط هم معتقد است که بايد از سوي صاحبش قانون و دين و مقصودي باشد چگونه قانون و نظام دين و مقصود خداي جهان و نماينده و نماينده عزيزش وجود اقدس پيغمبر اسلام حضرت محمد ابن عبدالله صلي الله عليه و آله توجهي نکرده محيط فکر و زندگي خود را از طويله و اصطبل هم تنزل داده خود را براي هميشه در آتش جهل و شهوت پستش که افروزنده آتش غضب خداست ميسوزاند؟
مراد از عالم قبر، همان عالم برزخ است. عالم قبر برای تمام افرادی که در دنیا زندگی می کنند، پنج هشدار می دهد.
1) اینجا خانۀ تنهایی است و با خود مونس بیاورید.
2) اینجا خانۀ تاریکی است و با خود چراغ بیاورید.
3) اینجا خانه ای خاکی است و با خود زیر انداز بیاورید.
4) اینجا مار و عقرب است، نتیجه وجود آنها نیش زدن و نتیجۀ نیش زدن ورو.د زهر به بدن است، با خود پادزهر بیاورید.
5) عالم قبر، خانۀ نداری و تنگ دستی است با خود گنج بیاورید.
چیزی که پیامبر صلوات الله علیه فرمودند برای شب اول قبرمان تا قیامت به دردمان می خورد قرائت قرآن است. یعنی قرآن را از رو بخوانیم! فارق از اینکه شما قرآن را بفهمید یا نفهمید. امروزه در جامعه ما را از خواندن قرآن جدا می کنند. می گویند قرآن متنی عربی دارد، نمی فهمیم چه نوشته و پس فارسی آن را بخوانیم!
پروردگارا، بر محمد و خاندانِ او درود فرست و ما را از آرزوهای دور و دراز نگاهدار و آرزوها را با راستیِ کردار بر ما کوتاه کن، تا در این آرزو نباشیم که ساعتی را پس از ساعتی دیگر زنده باشیم و روزی را به روز دیگر رسانیم و نَفَسی را به نَفَسی دیگر بپیوندیم و گامی را پس از گامی برداریم. ما را از قریب آرزوها بپای و از شرّ آن در امان دار.
بار خدا، به لطف خود نیّتم را بحد کمال رسان و آن را خالص و بی شایبه گردان.
تعیینم را بدانگونه که تو دانی راست آور و تباهیِ کار مرا به قدرت خود اصلاح فرمای.
و گره هر اندیشه که مرا به خود مشغول گرداند بگشای و مرا به کاری گمار که مرا از آن خواهی پرسید. و اوقات مرا برای کاری فراغت بخش که از پی آنم آفریده ای.
الهی ما را به سوی توبه که محبوب توست راهنما کن و از چیزی که آن را نمی پسندی و آن پافشاری در گناه است، دور کن. الهی هنگامی که در وضعی قرار می گیرم که ناگزیر یا دین ما کاستی می گیرد یا دنیای ما، چنان کن که آنچه زودگذر است بکاهد و به آنچه پایدارتر است روی آوریم
الهی! آوازهای نهانی دل ما، جنبش عضوهای ما، و نگرشهای پنهانی چشم ما را بر آن دار که مایه ثواب تو باشد تا کار نیک را که به آن شایسته پاداش تو می شویم از کف ندهیم و از ما کاری زشت سرنزند که مستوجب عقوبت تو گردیم.
بارخدایا! ای کاربرآورِ ناتوانان و ای سنگر حوادث هولناک، اینک تنها من مانده ام و بار گناهان و یار و یاروی با من نیست و طاقت خشمِ تو ندارم و پشتیبانم نیست. در معرض خوفِ لقای تو مانده ام و هراسم را آرام بخشی نیست. اگر تو مرا بیم دهی کیست که مرا ایمن دهد و اگر تو مرا تنها واگذاری، کیست که مرا یاری کند و اگر تو ناتوانم سازی کیست که توانم بخشد؟
بارخدایا! از تو که به سببِ علمِ خود بر همه چیز آگاهی، طلبِ خیر می کنم. پس بر محمد و خاندانِ او درود فرست و کار مرا به خیر پایان ده و در دلِ ما انداز که وجْهِ حکمت و مصلحتِ آن را بدانیم که به قضا رضا دهیم. تا این امر در آنچه به سرنوشت ما رقم زده ای مایه خرسندی ما گردد و به آنچه بر سر ما می رانی گردن نهیم. پس زنگار شک از دلِ ما بزدای و ما را به یقینِ دل آگاهانِ مخلص نیرو ده.
بسماللهالرّحمنالرّحیم والحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین.
خیلی خوش آمدید مردم عزیز قم، برادران و خواهرانی از مردم قم، از حوزهی علمیّهی شریفهی قم؛ به همهی شما خوشامد عرض میکنم؛ زحمت کشیدید، لطف کردید.
یاد این حادثهی بزرگ و اثرگذار و مستمر در تاریخ را گرامی میدارم. دربارهی نوزدهم دی و مناقب مردم قم زیاد حرف زدهایم. هرچه عرض بکنیم تکراری است و بارها گفته شده. خلاصهاش همین آیهی شریفهای است که این قاری محترم خواندند: لا یَستَوی مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَلَ [اولٰئِکَ اَعظَمُ دَرَجَةً] مِنَ الَّذینَ اَنفَقوا مِن بَعدُ وَ قاتَلوا.(۱)
مردم قم قبل از آنکه حرکت بزرگی از ملّت ایران دیده بشود و شروع بشود، قیام کردند. خب، حرکت مردم قم حرکت بسیار اثرگذاری بود و ایران را لرزاند؛ همهی دلهای آماده را متوجّه یک فرصتی و یک امکانی و یک حقیقتی کرد و نهضت به راه افتاد، تا بقیّهی قضایایی که میدانید. تکرار مطلب لازم نیست، آنچه لازم است، درس گرفتن از این قضایا است. از اینجور قضایا باید درس گرفت. درسها هم نوبهنو مطرح میشود. هر روزی ما -من، شما، آحاد مردم- احتیاج داریم به اینکه از حوادث گذشته درس بگیریم.
عرض کردیم، هم دشمن را باید شناخت، هم شیوه های دشمنی را.
راه ورسم ها و سمت وسوهایی را که اینها برای دشمنی در نظر گرفته اند، [همه] باید بدانند؛ مسئولین هم باید بدانند، مردم هم باید بدانند، جوانهای ما هم باید بدانند، کارگرهای ما هم باید بدانند، دانشگاهی های ما هم باید بدانند؛ بدانند که هدف دشمن -حالا گاهی در رادیوها و در تشکیلاتشان میگویند که هدف ما شخص فلانی است، مثلاً فرض کنید علی خامنه ای، ولی دروغ میگویند- هدفشان ملّت ایران است، هدفشان ایران اسلامی است، هدفشان نظام اسلامی است. اگر با فلان زیدی، با فلان عمروی، با فلان دستگاهی و سازمانی هم دشمنی میکنند، به خاطر این [است] که احساس میکنند این مثلاً سینه سپر کرده، ایستاده؛ باید پس بزنند او را؛ که حالا در این زمینه هم عرض خواهم کرد.بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی ۱۳۵۶
خداوند متعال آیتی را ارائه فرموده است از خلقت انسان و آن آیت عبارت است از مقام خلافت در اسماء الله و صفات الله که می فرماید: «انی جاعل فی العرض خلیفه» من در زمین خلیفه دارم و مقتضایش این است که این صفات و اسماء به منصّه ظهور برسد. این مقتضای جبر و قرارداد این کمالات است در انسان. لذا فرمود بنابراین قاعده، پس «علّمه البیان» یعنی یکی از شئون جلوه در انسان جلوه علمی است و جلوه علمی هم ظهور اتمش به بیان است؛ «علّمه البیان» پس اینکه مقتضای خلقت انسان را، یعنی آن شأنی که لازمه خلقت انسان است را در این آیات مبارکات، آن مقتضَی را بر این قرارداد که صفات و اسماء در این موجود به ظهور برسد و بالتزام پس می بایست که شأن بیان داشته باشد.
آن وقت می فرماید که
این التزام فقط اینجا نیست بلکه در همه خلقت است؛ این طور نیست که فقط این التزام مربوط باشد به خلقت انسان.
اینها همه در نزد خداوند یک حساب و کتابی دارد وَ کُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ هر چیزی در نزد خداوند یک مقدار و مقیاسی دارد، الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍمی فرماید یک خورشید است یک ماه است اینها برای خودش حساب و کتابی دارد و ممکن است که ما پی به حساب و کتاب آن ها نمی بریم.
در بعضی از آیات خداوند برخی از موجودات را بر حالت سینه خلق کرده است، برخی چهارپا هستند و انسان لازمه اش این است که اینگونه مستوی القامة باشد، یعنی قوام وجودیشان این است.
اگر کسی این التزام را نفهمد، بگوید مثلا می شود انسان یک نی درازی باشد بالای آن دو چشم باشد؟ بله، این برای زمانی است که معنای التزام را نمی فهمد، معنای التزام را نفهمیدن خودش باب وسیعی دارد. آن نفهمی سبب می شود که انسان فکر کند خورشید و ماه طور دیگری می تواند باشد. این فرض است؛ مثل کسی که معنای گرمای خورشید را نفهمد یا معنای نیروی جاذبه را نفهمد، خب وقتی کسی به او بگوید آیا می شود خورشید بالای سر ما باشد؟ او می گوید: بله می شود. این «بله می شود» برای جهلش است و این صرف فرض است. این چیزی که هست، همان چیزی است که باید باشد و نمی شود که نباشد. این را آقایان حکما می گویند «نظام احسن».
اما دعاهاى اين سجده بسيار است و آسانترين آنها اين چند مورد است. اول: به سند معتبر از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده: اگر ميخواهى صد مرتبه شكرا شكرا بگو و اگر مى خواهى صدر مرتبه عفوا عفوا. در «عيون اخبار الرضا» از رجاء بن ابى الضّحاك روايت كرده كه حضرت رضا عليه السّلام در راه خراسان، هرگاه از تعقيب نماز ظهر فارغ ميشدند صد مرتبه در سجده ميگفتند شكرا للّه و چون از تعقيب نماز عصر فارغ ميشدند، صد مرتبه مى گفتند حمدا للّه دوم: شيخ كلينى به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده: نزديكترين احوال بنده به خداى تعالى هنگامىاست كه در سجده باشد و خداى خود را بخواند. چون به سجده روى بگو:
اى پروردگار پرورندگان، و اى پادشاه پادشاهان، و اى سرور سروران، و اى جبّار جبّاران، و اى معبود معبودان، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد
سپس حاجت خود را بخواه. آنگاه بگو:
فَاِنّى عَبْدُكَ ناصِيَتى فى قَبْضَتِكَ
من بنده توام، اختيارم در دست قدرت توست.
بعد هر دعايى را كه خواهى بكن، كه خدا بخشنده است، و برآوردن هيچ حاجتى براى او دشوار نيست. سوم: كلينى به سند موثّق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده: پدرم را شبى در مسجد به حال سجده ديدم، شنيدم مى گريست و اين دعا را مى خواند:
محمد بن ابیحمزه میگوید؛ پدرم گفت: امام سجاد علیهالسلام را در یکی از شبها در کنار کعبه دیدم که نماز میخواند، قیام نماز را طول داد، به گونهای که دیدم گاهی بر پای راستش تکیه و گاهی بر پای چپش تکیه میکند. سپس شنیدم، که گریان میگفت:
یا سیدی تعذبنی و حبک فی قلبی… «ای آقای من! آیا مرا عذاب کنی، با اینکه حب تو در قلبم هست، سوگند به عزت اگر چنین کنی، مرا در قیامت با مردی محشور کنی که دیر زمانی به خاطر تو با آن دشمنی کردهام.» [1] . طاووس یمانی میگوید؛ شبی در کنار کعبه بودم، دیدم امام سجاد علیهالسلام به حجر اسماعیل وارد گردید، به نماز ایستاد و به سجده رفت. با خود گفتم این مرد صالح از خاندان رسالت است، خوب است از فرصت استفاده کرده و گوش کنم و بدانم در سجده چه میگوید، شنیدم که میگفت: عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک: «بنده کوچکت به در خانه تو آمده، بیچاره آستانت به درگاه تو آمده، فقیر تو به سوی تو آمده، درخواست کننده درگاهت سر به آستانت نهاده است.» طاووس میگوید: من این کلمات را یاد گرفتم؛ در رفع هر گرفتاری و اندوه آنها را خواندم و اندوه و گرفتاریم برطرف گردید. [2] . اسمعی میگوید: شبی به طواف کعبه پرداختم، ناگاه جوان زیبا و خوش قامتی را دیدم که پرده کعبه را گرفته بود و چنین راز و نیاز میکرد: نامت العیون، و علت النجوم، و انت الملک الحی القیوم، غلقت الملوک ابوابها، و اقامت علیها حراسها، و بابک مفتوح للسائلین، جئتک لتنظر الی برحمتک یا ارحم الراحمین؛ «چشمها به خواب رفته، و ستارگان اوج گرفته (و غایب شدهاند)، و تو حاکم زنده و پایدار هستی، و در این دل شب پادشاهان درهای قصرهایشان را بستهاند، و نگهبانان و حاجبان بر آن گماردهاند، ولی تنها در خانه تو برای درخواست کنندگان گشوده است، هم اکنون به در خانهات آمدهام تا با نظر رحمتت به من بنگری، ای خداوندی که مهربانترین مهربانان هستی». سپس به خواندن این اشعار مشغول شد:
یا من یجیب دعاء المضطر فی الظلم یا کاشف الکرب و البلوی مع السقم
قد نام وفدک حول البیت قاطبة و انت وحدک یا قیوم لم تنم
ان کان عفوک لا یرجوه ذو سرف فمن یجود علی العاصین بالنعم؟
«ای کسی که دعای گرفتاران را در تاریکیهای شب اجابت میکنی، و ای کسی که دردها و رنجها و بیماریها را برطرف میسازی. همه مهمانان تو بر گرد خانهات خوابیدهاند، و تنها چشم تو ای خدای قیوم، به خواب نمیرود. پروردگارا! تو را به دعایی که خودت به آن دستور دادهای میخوانم که به حق حرمت کعبه و حرم، به گریهام رحم کن. اگر عفو و احسان تو به گنهکارانی که اسراف در گناه نمودهاند نرسد، گنهکاران به در خانه چه کسی بروند که امید بخشش داشته باشند؟!» [3] . سپس سر به سوی آسمان بلند کرده، چنین ادامه داد: الهی! سیدی و مولای! ان اطعتک بعلمی و معرفتی فلک الحمد و المنة علی، و ان عصیتک بجهلی فلک الحجة علی: «ای خدای من! آقا و مولای من! اگر از روی آگاهی تو را اطاعت کردهام، حمد و سپاس، شایسته تو است، و رهین منت توام، و اگر از روی نادانی، گناه کردهام، حجت تو بر من تمام است…» [4] .
پی نوشت ها: [1] اصول کافی، ج 2، ص 579. [2] ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 144 - کشف الغمه، ج 2، ص 273. [3] مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 150 - 151. [4] بحر المحبه غزالی، ص 43.
منبع: نگاهی بر زندگی امام سجاد؛ محمد محمدی اشتهاردی
یکی از مسائل تصریح شده در روایات پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) و ائمه معصوم علیهم السلام آینده نگری درباره جهان است که حوزه های مختلف را شامل می شود.
حجت الاسلام رحیم کارگر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در کانال تلگرامی «مباحث مهدویت» درباره وضعیت حاکمان جهان در آینده نگری دینی نوشته است:
پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) در خطبه ای به سلمان فارسی راجع به علائم آخر الزمان فرمودند: «و دیدی که در آن زمان فرمانروایان، کفار را به نزدیکی و قرب خود فرا می خوانند و اهل خیر را خود دور می کنند و دیدی که حکام در آن زمان رشوه خوار شدند و دیدی که حکومت خرید و فروش شد.»
( بحار الانوار، ج 13، ص 167؛ روضه کافی، ص 30)
امیرالمومنین علی(علیه السلام) نیز می فرمایند: «در آن زمان روسا ریاست را به کسی می دهند که سزاوار ریاست کردن نیست و در آن زمان ریاست را برای فخر کردن و ظلم کردن به دیگران طلب می نمایند.»
( نوائب الدهور، ج 2، ص 55)
«در آن زمان نزدیک ترین مردم به فرمانروایان کسی است که وی را به خاطر دشنام گویی به مال اهل بیت
(علیه السلام ) ستایش می نمایند و هر کس که ما را دوست بدارد او را دروغگو خطاب کرده شهادتش را نمی پذیرند.»
( روضه کافی، ص 30)
«در آن زمان امیران می باشند اما امین ها کم می شوند و در آن زمان حکومت را به کسانی می دهند که لایق آن نیستند.»
شربت سرکه شیره یکی از شربت های مفید توصیه شده توسط طب سنتی است که علاوه بر طبیعی بودن خواص بسیار زیادی برای بدن دارد و با تمام مزاج ها نیز موافق است. در روایات آمده است که سرکه شیره نوشابه ی مخصوص امیرالمومنین بوده است.
خواص سرکه شیره :
مهمترین خاصیت تقویت سیستم ایمنی بدن از بین بردن لکههای پوستی و شفافیت پوست کاهش کلسترول مضر و تری گلیسیرید خون کمک به تناسب اندام در صورت مصرف مداوم بهبود وضعیت گوارش و اشتهای کسانی که میل به غذا ندارند افزایش سطح هوشیاری و نشاط جسمی توافق با همه مزاج ها کمک به رفع کمخونی تنظیم و کاهش قند خون افزایش میل و توانایی جنسی افزایش رشد کودکان کم وزن هضم کننده غذاهای مختلف اصلاح خون
آن کسانی که از وابستگی و عقبماندگی ملت ایران منتفع میشدند، امروز دشمن خونی جمهوری اسلامی هستند. ممکن است یک وقتی این دشمنی از بین برود اما شرطش این است که دشمن ناامید شود/ دشمن امروز مشخصاً آمریکا، انگلیس، زرسالاران بینالمللی و صهیونیستها و دنبالهروهایشان است که ارزش اسم آوردن هم ندارند.
از عوامل اقتدار، پیشرفت اقتصادی و حل مشکل اقتصادی مردم است. هدف دشمن از تحریمها این است که مردم را از نظام جدا کند و مردم دچار مشکلات و بیکاری و رکود باشند؛ ما همینطور حرف بزنیم، مردم هم دچار مشکلات باشند/ تحریم را هم که بهظاهر برمیدارند جوری برمیدارند که این مشکلات برداشته نشود. پادزهر ما این است که کاری کنیم تا اقتصاد، قوی، مقاوم و پایدار باشد؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی.
«دشمن» که میگوییم، شعار نیست/ وزیر خارجهی خوشاخلاق آمریکا در نامهی وداعیهی خود به دولت بعدی توصیه میکند: هرچه میتوانید به ایران سختگیری کنید و تحریمها را نگه دارید، با سختگیری میتوان از ایران امتیاز گرفت. همانطور که گرفتیم/ از حالا نشستهاند دارند برای دوران بعد برجام فکر میکنند که چه محدودیتی تحمیل کنند. به خیالشان برجام ۱۰-۱۲ سال طول میکشد.
امروز محافل انگلیسی برای منطقه و ایران اسلامی نقشه میکشند؛ یکی از نقشهها تجزیهی کشورهای منطقه است. میگویند دوران یک عراق، یک سوریه، یک لیبی و یک یمن گذشته است. اسم ایران را نمیآورند چون از افکار عمومی ایران میترسند؛ مثل محمدرضا که گفت بعد من، ایران، ایرانستان میشود؛ اینها هم همین را میخواهند.
دشمن بهدنبال از بین بردن عوامل اقتدار ملی است و به دستگاههایی که مظهر اقتدار کشورند حمله میکند. من کاری به بگومگوهای اخیر رؤسای قوا ندارم؛ اینها به حول و قوهی الهی تمام میشود، لکن وجود یک قوهی قضائیه مستقل و شجاع را همه باید قدر بدانند/ آن چیزی که دشمن را در اهداف خود ناکام میکند این است که بتوانیم یک قوهی قضائیهی مقتدر و یک دولت شجاع و برنامهریز داشته باشیم؛ اینها را باید تقویت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با صدور پیامی، ارتحال رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی، آیتالله آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند. متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است.
بسم الله الرحمن الرحیم انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقهی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهههای زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کمنظیر او در آن سالها، تکیهگاه مطمئنی برای همهی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار میآمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
او نمونهی کمنظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستمشاهی و از رنجدیدگان این راه پرخطر و پرافتخار بود. سالها زندان و تحمل شکنجههای ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است. با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمیشناسم که تجربهای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخساز به یاد داشته باشم. اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبهی الهی با پروندهئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همهی ما مسئولان جمهوری اسلامی است. غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
میلیونها سال است که جانوران در طبیعت به دنیا میآیند و دوره
ابتدایی زندگی خود را صرف کشف محیط و دوره بعدی را صرف تجربه و
مهارت و بقیه عمر از آن تجربهها استفاده میکنند.
انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. کودک انسان در دوران ابتدایی کودکی یعنی سه تا یازده سال به صورت غریزی تلاش میکند که محیط پیرامون خود را کشف کند. او این اکتشافات را با تمام وجود و با آزمون و خطا و با بهره گیری از تمامی حواس پنجگانه خود انجام میدهد. سفتی و نرمی، سبکی و سنگینی، دوری و نزدیکی، پرش و پرتاب وسرعت، مزه ورنگ، صداهای محیط، صداهایی که خودش میتواند از گلو یا از اجسام تولید کند.
گرمی و سردی، بو، درد و زخم، ارتفاع و بالاو پایین، قدرت، فشار و کشش، ضربه و صدها عامل دیگر را کشف میکند و پس از آنست که ذهنش آماده دریافت آموزههای تئوری میشود و میتواند به درستی قوانین فیزیک و شیمی، زیست شناسی یا هر درسی که در آینده برای او سرنوشت ساز است را درک کند و در زمانش بکار بندد. او با کار کردن با چوب و سنگ با گِلبازی و شن بازی مهارت دستانش را بالا میبرد و میتواند ماهرترین جراح، دندانپزشک، خطاط، نجار یا تکنسین شود.
او با پریدن دویدن معلق زدن و غلت زدن و افتادن مهارتهای جسمانی خود را تقویت میکند و میتواند قهرمان ورزشی، آتشنشان، خلبان یا تکاور شود. کودک ما وقتی در جایی دور از دیدرس ما و خلاص از امر و نهیهای ما باشد برای خودش درد سر درست میکند و اگر ما نباشیم مجبور است راه حلی برای آن بیابد پس توانایی حل مساله پیدا میکند و خلاقیتش را میآزماید پس شاید از او یک مخترع، مکتشف یا قهرمان المپیاد ساخته شود.
کودک انسان به مشاهده طبیعت میپردازد تغییرات فصلها را میبیند با طیف رنگها روبرو میشود رایحه گلها و میوهها را حس میکند صدای پرندگان و شر شر آب را میشنود چه بسا او یک فیلسوف، نویسنده، شاعر، نقاش یا پیانیست نشود؟ کودک انسان همواره در کنار حیوانات و گیاهان بوده و با لمس و نوازش کردن و غذا دادن و نگهداری از آنها، پدر یا مادر بودن، کشاورز یا دامدار بودن را تمرین میکند.
طاوس بن کیسان یمانی، یکی از اصحاب بزرگ حضرت سجاد علیه السلام، می گوید:
« شبی در مسجد الحرام وارد حجر اسماعیل شدم. امام سجاد علیه السلام وارد شد و به نماز مشغول شد. مدتی طولانی نماز خواند، سپس به سجده رفت. من با خود گفتم او مردی صالح از اهل بیتی نیکوکار است، حتماً به دعایش گوش فرا بدهم ببینم چه میگوید. شنیدم که در سجده فرمود:
بنده گوچک تو، وابسته به تو، نیازمند به تو، درخواست کننده از تو، در آستانه تو است.
از آن پس هرگاه به ناراحتی و مشکلی برمیخوردم، این دعا را میخواندم و بدون استثنا مشکلم برطرف میشد.»
یوسف بن اسباط از پدرش نقل می کند که واردمسجد کوفهشدم و دیدم جوانی با خدای خود مناجات می کند و در سجده خود می گوید:
« سجد وجهی متعفراً فی التراب لخالقی و حق له»؛ ( صورتم خاک آلوده برای خالقش در سجده است و این خضوع و بندگی شایسته اوست. ) نزدیکتر رفتم و دیدم حضرت علی بن الحسین علیه السلام است.
و همچنین بنا بر نقل حضرت صادق علیه السلام از زبان یکی از غلامان حضرت سجاد علیه السلام « روزی امام به صحرا رفت و بر روی سنگی زبر به سجده افتاد. من ایستاده بودم و صدای بلند گریه امام را می شنیدم، و شمردم که هزار مرتبه گفت:«لا اله الاالله حقاّ حقاّ لا اله الا الله تعبداّ ورقا لا اله الا الله ایماناً و صدقاً… »؛ ( جز الله معبودی نیست و این را حق می دانم و بدان معترفم. جز الله معبودی نیست و این را در حالت بندگی کامل می گویم، جز الله معبودی نیست و این را بر اساس ایمان و راستی می گویم. )
منابع: بحارالانوار، جد 46، ص 76 به نقل از الارشاد و ص 78 به نقل از مناقب و صفحه 99 حدیث 88 به نقل از کشف الغمه و جلد 45 صفحه 149
علاوه بر تصریح حرمت مشروبات الکلی در آیات و روایات از نظر علمى نیز مضرات مصرف مواد الکلى به اثبات رسیده است.
دانشمندان و محققین به این واقعیت اعتراف داشته اند که از جمله آثار زیان بار شراب، پیامد سویى است که روى مغز و عقل مى گذارد و آن را از کار مى اندازد. روشن است که با از بین رفتن عقل، پرده شرم و حیا دریده مىشود. در نتیجه میدان به دست غرایز حیوانى مى افتد و راه برای انجام هر گناهی باز می شود، چنانکه این امر در گفتار ائمه اطهار علیه السلام مشهود می باشد.
در این باره روایت شده است که روزی امام صادق علیه السلام از مردی پرسید:
خداوند تو را به صلاح درآورد، آیا نوشیدن شراب بدتر است یا ترک نماز؟
مرد گفت: نوشیدن شراب.
حضرت فرمود: از کجا دانستی؟
مرد گفت: نمی دانم.
فرمود:
«به خاطر آنکه آن باعث می شود حال چنان شود که در آن حال خدایش را نشناسد».
«دیه» جنبه جبران خسارت مادی دارد و اگر در مورد برای جبران خسارت، علاوه بر مبلغ دیه هزینههای بیشتری را برای درمان متحمل شود احتیاط واجب آن است که شخص جانی، هزینههای اضافه را بپردازد.
بخش عظیمی از دین مبین اسلام را فروع و درسهای زندگیساز آن تشکیل داده است و شکی نیست که بیشتر افراد جامعه، مجتهد و فقیه نیستند تا خود بتوانند احکام الهی را از منابع غنی آن به دست آورده، دیگران را نیز از باران رحمت احکام خداوندی بهرهمند سازد و وظیفه تقلید از فقهای جامعالشرایط را در زمان غیبت کبری دارد.
همچنین احکامی که به همت سفیران نور از کلام نورانی الهی و سنت پرنور معصومین (علیهم السلام) استخراج شده و در کتابهای فارسی و عربی در اختیار مقلدان و پیروان آنها قرار گرفته دربرگیرنده اصطلاحات خاص و لغات متناسب با هر بحث است که فهم آن را برای عموم مردم مشکل کرده است.
از طرفی چراها و پرسشهای فراوانی در ارتباط با احکام مختلف مطرح است که پاسخ آنها در کتابهای گوناگون و به مناسبت بحث از آن موضوع مطرح شده که دسترسی توده مردم به آنها سخت است.
حجتالاسلام محمد وحیدی استاد حوزه علمیه قم در کتابی با عنوان «فلسفه و اسرار احکام» به بیان برخی از فلسفه احکام دین اسلام از جمله بحث دیه پرداخته است.
آیا دیه در جزای اسلامی جریمه محسوب میشود یا نوعی خسارت وارده از طرف جانی است؟
ظاهر ادله این است که هر دو جنبه را دارد؛ هم جنبه جبران، خسارت و هم جنبه بازدارنده؛ به همین دلیل یکی ازنامهای دیه، عقل است که به معنای بازداشتن به کار میرود.
بسیاری از ما قرآن میخوانیم و یا دوست داریم بخوانیم، اما وقتی هم قرآن میخوانیم هر چند از نور آن بهره میبریم اما گویی لذتی برایمان ندارد، تاکنون به علتش اندیشیدهایم؟
امام اول ما شیعیان که خود همواره مشغول «ذکر خدا» و قرائت قرآن کریم بودند، به ما درباره قرائت قرآنی که خیری در آن نیست هشدار دادهاند.
از حضرت پیغمبر - صلّی اللّه علیه و آله - مروی است که: «هیچ شفیعی در روز قیامت بلند مرتبهتر از قرآن نیست، نه پیغمبری و نه ملکی و نه غیر اینها»
و فرمود که: «خدای - تعالی - هزار سال پیش از آنکه عالم را خلق کند سوره طه و یس را خواند، چون ملائکه آن را شنیدند گفتند: خوشا به حال امّتی که این آیات بر آنها نازل شود؛ و خوشا به حال سینههایی که اینها را حفظ کند؛ و خوشا به حال زبانهایی که اینها را بخواند»
تاملی در قرآن –توصیه ای از مرحوم نراقی
در کلامی که بلاواسطه از خدا صادر شده باشد، و لفظ آن از غایت و فصاحت به حدّ اعجاز رسیده باشد تأمّل و تفکر کن. معنای قرآن مشتمل بر اصول حقایق معارف و مواعظ و احکام، و متضمّن مفاهیم دقیق تربیتی است.
کسی که از اهل ایمان باشد و مواظبت بر تلاوت آن نماید و آداب و شرایط تلاوت را رعایت کند ، آثار و فواید معنوی آن به او خواهد رسید.
بر طبق عقیده شیعیان (و حتی اهل سنت)، در فردای قیامت، با
شفاعت کسانی که در درگاه خدا قرب و مقامی دارند، خیلی از
گناهکاران، نجات پیدا می کنند؛ یکی از کسانی که مقام شفاعت
را داراست؛ حضرت فاطمه ی معصومه (سلام الله علیها)
است …
مقام حضرت معصومه (سلام الله علیها)
یکی از کسانی که مقام شفاعت را داراست؛ حضرت فاطمه ی معصومه (سلام الله علیها) است؛ ولی فرقه ضاله وهابیت که منکر شفاعت غیر خدا هستند و آن را شرک می دانند (در حالی که نیست) ، شفاعت این بانوی گرانقدر را هم منکر هستند البته شفاعت هر کسی، من جمله کریمه اهلبیت (سلام الله علیها) هم بدون حساب و کتاب نیست.
در قرآن کریم در مورد شفاعت می خوانیم: «یَوْمَئذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَانُ وَ رَضىِ لَهُ قَوْلا[طه/109] در آن روز (درباره اسقاط یا تخفیف كیفر و یا ترفیع مقام) شفاعت كسى سودى نبخشد جز آن كه خداوند رحمان او را اذن دهد و گفتارش را بپسندد (همانند انبیا و فرشتگان و صالحان).
حضرت معصومه (سلام الله علیها) یکی از آن صالحات است که مقام شفاعت را داراست؛ زیرا ایشان یکی از دوستداران و ارادتمندان مولا علی (علیه السلام) بوده است؛ چنانکه مولا امیرالمومنین می فرماید: « لَنَا شَفَاعَةً وَ لِأَهْلِ مَوَدَّتِنَا شَفَاعَةً [4] ما شفاعت میکنیم و دوستان ما نیز مقام شفاعت دارند.»
امام صادق (علیه السلام) درباره مقام شفاعت کریمه اهلبیت می فرماید: «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتِیَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ[5] با شفاعت حضرت معصومه (سلام الله علیها) تمام شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»
شکی نیست همانطور که خدا به افراد گزینش شده، اجازه شفاعت می دهد، افراد شفاعت شده هم باید دارای استانداردها و شرایط مناسبی باشند.
آیت الله سید رضا فیروزآبادی در سال ۱۲۸۸ ق. در یک خانواده مؤمن و کشاورز متولد شد. وی بعد از سپری کردن دوران کودکی به فراگیری مقدمات و ادبیات، در زادگاهش پرداخت.
* تحصیل و سرپرستی از مادر و برادران
سید رضا، برای ادامه تحصیل و فراگیری علوم اسلامی به تهران رفت و در مدرسه «آصفیه» این شهر به کسب علوم و معارف دینی پرداخت. وی ضمن تحصیل از مادر و برادرانش نیز سرپرستی میکرد و آنها را در کشاورزی و امرار معاش یاری می رساند. علاوه بر این، پرداختن به امور اجتماعی نیز از دیگر دغدغه های فکری آن عالم برجسته بود.
*اساتید وی در تهران
استادان برجسته آیت الله فیروزآبادی عبارتند از: حاج میرزا مسیح طالقانی، آقا سید ریحان الله کشفی بروجردی و حاج سید علی اکبر تفرشی.
چای خربزه تلخ در آفریقا، آسیب و آمریکای لاتین شهرت زیادی دارد
چون ثابت شده است که مصرف آن میتواند به کاهش میزان قند خون در افراد
مبتلا به دیابت تأثیر دارد. اثر این ماده غذایی به گونه ای است که آن را
«انسولین گیاهی» نامیده اند.
خربزه تلخ نوعی کدوی مناطق حاره ای است که اغلب به صورت چای مصرف می شود. خواص فوق العاده این ماده
غذایی به پیشگیری و مقابله با انواع مشکلات مربوط به سلامتی مؤثر عمل می کند. چای خربزه تلخ در آفریقا، آسیب
و آمریکای لاتین شهرت زیادی دارد چون ثابت شده است که مصرف آن میتواند به کاهش میزان قند خون در افراد
مبتلا به دیابت کمک کند. اثر این ماده غذایی به گونه ای است که آن را «انسولین گیاهی» نامیده اند. البته با وجود
تمام فواید خربزه تلخ برای پیشگیری از عدم تعادل قند خون نباید فراموش کرد که مصرف زیاد آن باعث بروز عوارض
جانبی نیز می شود به همین دلیل این نوع خربزه باید تحت نظر پزشک مصرف شود.
چرا چای خربزه تلخ برای مقابله با دیابت مفید است؟
مصرف چای خربزه تلخ برای درمان و یا پیشگیری از اختلالات مربوط به قند خون مانند دیابت مؤثر است. میزان بالای آنتی اکسیدان های موجود در خربزه تلخ باعث کاهش میزان قند خون می شود و این مسئله برای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 کمک کننده و دلگرم کننده است. محققان به این نتیجه رسیده اند که خربزه تلخ به بهبود مشکلات متابولیکی کمک می کند چون می تواندبه سوخت و ساز گلوکز کمک کند.
دانش آموزان موفق عادت های خوبی برای مطالعه و زندگی دارند که در
تحصیل موفقشان می کند. اگر می خواهید شما هم از راز این افراد مطلع
شوید، این مهارت ها را تمرین کنید:
1. برنامه ریزی کنید:
هر دانش آموز موفقی نه تنها برای مطالعه، بلکه برای آینده خود برنامه ریزی می کند. داشتن یک نقشه راه به شما کمک می کند انگیزه تحصیل و کار را در خود زنده نگه دارید. برنامه ریزی دقیق فعالیت های روزانه، هفتگی و ماهانه، کمک می کند در وقتتان صرفه جویی کنید و با برنامه دقیق به تمام فعالیت های مورد علاقه تان برسید. کارشناسان همیشه معتقد بوده اند داشتن یک برنامه نوشته شده روی کاغذ، بهترین نوع برنامه ریزی است.
2. در فواصل زمانی مشخص استراحت کنید:
شاید فکر کنید افراد موفق کسانی هستند که می توانند به طور مداوم چند ساعت در یک جا نشسته و به صفحات کتاب خیره شوند. اما این طور نیست. گفته می شود بعد از هر 45 دقیقه مطالعه، یک استراحت 15 دقیقه ای به مغز شما امکان بازسازی و احیا می دهد. محققان کشف کرده اند، بهترین نوع استراحت، تحرک بدنی بعد از نشستن طولانی مدت است. کمی حرکت و جنب و جوش به شما کمک می کند، حافظه و قدرت درک مطلب خود را تقویت کنید. فعالیت های مغز بعد از حدود 20 دقیقه قدم زدن، به مراتب بالاتر از زمانی است که استراحتی به حالت نشسته داشته باشید.
علم و تقوا دو بال پرواز برای هر طلبه است که اگر به هر کدام از این دو کمتوجهی شود زیانهای فراوانی متوجه طلبه خواهد شد. معراج السعاده مرحوم نراقی را روزی یک صفحه بخوانید و تا حد توان به آن عمل کنید. (۱)
دیگر توصیههای آیت الله بهجت به طلاب علوم دینی: (۲)
۱. هر شب محاسبه نفس کنید. حاسبوا قبل أن تحاسبوا.
۲. من عمل بما علم، علّمه الله علم ما لم یعلم. هر کس به آنچه میداند عمل کند خداوند دانش آنچه را نمیداند به او خواهد آموخت.
۳. هر کس محاسبه نفس کند و نیز به علمش عمل کند، خداوند محاسبه آخر عمر را به او الهام خواهد کرد.
۴. قدم به قدم انسان باید مستغفر و تائب باشد تا خداوند او را نجات دهد.
۵. هیچ شاگردی نباید در بهشت و جهنم رفتن به استادش نگاه کند. «باید خود انسان فکر بهشت و جهنم خود باشد و به دیگران نگاه نکند. باید ببیند تکلیفش چیست و به آن عمل کند. باید موازین را شناخت و از موازین پیروی کرد، نه اشخاص.
۶. با آدمهای امین مشورت کنید تا چنانچه زهر میخورید به شما بگویند.
۷. انسان نباید برای چهار تا شاهی حقوق، خود را بفروشد. خدایی که رزّاق است، حتی حیوانات را روزی میدهد.
۸. اگر خدا را نصرت نکردی، خداوند هم شما را یاری نخواهد کرد. اگر خدا را یاری نکردی و به کسی ظلم کردی، بعداً دیگری در حق تو ظلم میکند.
۹. عامل بودن با عالم بودن فرق دارد.
۱۰. درس را رها نکنید.
آیت الله جوادی آملی:
لحظهای از فراگیری علوم غفلت نکنید! هیچ گاه بیطهارت نباشید. همیشه نمازتان اول وقت و با جماعت باشد. درس را طوری بخوانید که بعد بتوانید تدریس کنید، نه برای اینکه نمره بگیرید.
عقل و نقل، هر نوع بدعتگذارى را تقبیح مىكنند. اما از نظر خرد، هرگاه مقام تقنین و تشریع از آنِ خدا باشد، هر نوع تشریع جدید با قید انتساب به خدا، نوعى تصرف در قلمرو امور الهى است.
آیت الله سبحانی در نوشتاری دربارۀ «بدعت»، تعریف، شروط تحقق بدعت، دلایل حرمت و ریشه های بدعت را تبیین نموده اند.
بدعت در لغت
بدعت در لغت عرب به معنى نوآورى است. عرب هركار بى سابقه را «بدیع» مى نامد. و از آنجا كه خدا آسمان ها و زمین را بدون الگوى سابق پدیدآورده است خود را «بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ». (1) نامیده است. ولى بدعت در اصطلاح علماء، تصرف در قانون الهى است به صورت كاستن چیزى از آن و یا افزودن چیزى بر آن و به عبارت دیگر نوعى نوآورى در آیین الهى كه سابقه اى در كتاب و سنت و دیگر مدارك دینى نداشته باشد.
بدعت از شرك در تقنین ریشه مى گیرد
یكى از مراتب توحید، توحید در تقنین و تشریع است یعنى هر نوع قانون گذارى مخصوص مقام ربوبى است چنان كه مى فرماید «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ» (2) بنابراین هر نوع قانونى بدون دلیل به شریعت الهى نسبت داده شود نوعى شرك در این مرحله است زیرا هیچ كس حق ندارد قانونى را تصویب كند و آن را به خدا نسبت بدهد بدون اینكه در شریعت خدا وارد شده باشد.
چرا تشریع از آن خداست و چرا شارع فقط اوست و جز او قانون گذارى براى بشر نیست؟! زیرا در قانون گذار سه چیز شرط است و این سه شرط فقط در ساحت اقدس الهى جمع مى باشد.
اولاً: انسان شناس كامل است.
ثانیاً: سود و زیانى در جامعه ندارد.
ثالثاً: تحت تأثیر قدرت ها و احزاب چپ و راست قرار نمى گیرد.
از آنجا که معصومین علیهم السلام دارای علم وسیع الهی هستند و نیز از جهت روحی و معنوی در بالاترین درجات، اینان از هر کسی بهتر می توانند درباره شخصیت های معنوی همچون فاطمه معصومه علیهماالسلام سخن بگویند؛ و اگر ایشان از کسی تعریف و تمجید نمایند نشان از شخصیت والای تعریف شونده دارد.
از جمله کسانی که چندین امام معصوم در حول شخصیتاش سخن گفته اند حضرت فاطمه معصومه دخت امام موسی بن جعفر علیهم السلام است. امام صادق، امام رضا و امام جواد علیهم السلام در مقام و منزلت ایشان کلمات قابل توجهی دارند. با کمی تأمل در این کلمات نورانی به خوبی می توان به شأن بالای حضرت معصومه علیهاالسلام پی برد.
از زبان مبارک صادق آل رسول
از امام صادق علیه السلام در خصوص حضرت معصومه چندین روایت نقل شده است که شاید به جرأت بتوان گفت از سوی این امام همام درباره غیر ایشان چنین تعابیری گفته نشده است.
الف. وجوب بهشت برای زیارت بانو: «ان لنا حرما و هو بلدة قم و ستدفن فیها إمرأة من اولادی تسمی فاطمة فمن زارها وجبت له الجنة». [1]
برای ما حرمی است و آن شهر قم است و به زودی دفن می شود در آن سرزمین زنی از اولاد من به نام فاطمه ، پس هر کس او را زیارت کند بهشت برای او واجب خواهد شد.
در کتاب آسمانی ما مسلمانان؛ نکته ها و اندرزهای بی شماری برای اهل معرفت وجود دارد. یکی از این نکات ناب و ارزشمند دوازده ویژگی است که برای سخن خوب برشمرده است. امید به آنکه همگی ما عامل به دستورات این کتاب آسمانی باشیم. این نکات ارزشمند به شرح زیر است:
1. حرفی که می زنیم ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ: ﻻ ﺗَﻘْﻒُ ﻣﺎ ﻟَﻴْﺲَ ﻟَﻚَ ﺑِﻪِ ﻋِﻠْﻢٌ (36 اسراء)
2. با یکدیگر به نرمی سخن بگوییم (تا حرفمان موثر باشد) : ﻗَﻮْﻻً ﻟَّﻴِّﻨﺎً (44 طه)
و همانا نزدیک است کافران هنگامی که قرآن را میشنوند، با [نگاهها و] چشمهایشان تو را به زمین بزنند و میگویند: او مجنون است؛ حال آنکه قرآن [یا پیامبر]جز اندرزی برای جهانیان نیست.
تفسیر
در تفسیر این آیه نظرات گوناگونی دادهاند بسیاری مفسران گفتهاند: منظور این است که دشمنان به
نگامی که آیات با عظمت قرآن را از تو میشنوند، به قدری خشمگین و ناراحت میشوند، و با عداوت
به تو نگاه میکنند که گویی میخواهند تو را با چشمهای خود بر زمین افکنند و نابود کنند؛ و نیز
گفتهاند که این کنایه از نگاههای بسیار غضبآلود است مثل اینکه میگوییم فلان کس آن چنان بد
به من نگاه کرد که گویی میخواست مرا با نگاهش بخورد یا بکشد.
در مقابل برخی مفسّران، این آیه را دربارهٔ چشم زخم دانسته و با نقل روایاتی مبنی بر واقعیّت داشتن
چشم زخم، درصدد اثبات آن برآمدهاند. اینان برآنند که مقصودِ آیه، چشمزخم کافران به پیامبر اسلام
است که میخواستند با چشمان خود، او را از بین ببرند؛
« همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قریب شش ماه بود که به طور کلی بستری شده بود و قادر به حرکت نبود. بنا به توصیه دوستان خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و از کسالت همسرم به ایشان شکوه کردم.
خرمایی مرحمت کردند و فرمودند: بخور. عرض کردم: عیالم مریض است. فرمودند: تو خرما را بخور او بهبود مییابد. در دلم گذشت که شاید از بهبود همسرم مأیوس هستند ولی نخواسته اند که مرا ناامید بازگردانند.
باری به منزل مراجعت و دقّ الباب کردم، با کمال تعجب، همسر بیمارم در حالیکه جارویی در دست داشت، در خانه را بر روی من گشود. پرسیدم: چه شد که از جای خود برخاستی؟
گفت: ساعتی پیش در بستر افتاده بودم، ناگهان دیدم مثل آنکه چیز سنگینی از روی من برداشته شد. احساس کردم شفا یافته ام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم.
پاسبان میگفت: درست در همان ساعت که من خرمای مرحمتی حاج شیخ را خوردم، همسرم شفا یافته بود. »
« هر روز جمعه به خدمت حاج شیخ که در خارج شهر سکونت داشتند، میرفتم، یکروز در میان راه، به عبارتی از ابوعلی سینا میاندیشیدم و آن عبارت را خطا و اشتباه میدیدم.
امیر المومنين علیه السلام : اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیء الی یوم القیامه.
ارتحال ملکوتی ابوالشهید حضرت آیت الله شرعی رحمه الله علیه معمار ومدیر کاخ معرفت خواهران که بیش از نیم قرن عمر شریف خویش را صرف احداث مکاتب علمیه وارشاد در مذهب جعفری جهت تدریس درس بندگی نمودند؛ به ساحت مقدس حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مقام عظمای ولایت،جامعه روحانیت معزز وطلاب حوزه های علمیه تسلیت عرض نموده علو درجات آن عالم سفر کرده رااز ایزد منان مسئلت می نماییم.
مدرسه علمیه فاطمه الزهراء سلام الله علیها شهرستان کوهدشت.
خداوند، در قرآن و غیر آن (سنت) بهحدی بهشت و بهشتیان را در توصیف بالا برده که اگر کسی از شوق شنیدن آن، وفات کند استبعاد ندارد!
آیات جهنم نیز اینگونه است، قرآن میفرماید: «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديدٍ؛ گرزهای آهنین برای [زدن] آنان فراهم است».۱ که اگر انسان معاصی خود را در نظر بگیرد و بمیرد، مستبعد نیست!
البته ما با منکرین کار نداریم، ولی برخی از مقرّبین از شوق لقای بهشت مردهاند؛ زیرا شنیدن آیات رحمت و نعمت و یا عذاب و نقمت، در انسان موحّد تکویناً اثر میگذارد و او از مشوّقات یا مخوّفات جان میسپارد، با اینهمه، این آیات در ما هیچ اثر نمیکند!
ای کسانی که ایمان آورده اید! گام های شیطان را پیروی نکنید و هرکس پیرو گام های شیطان شود، همانا که او به فحشا و منکر فرمان می دهد. و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما پاک نمی شد. ولی خداوند هر کس را بخواهد، پاک می سازد و خدا شنوا و داناست.
نکته ها
در آیات 14، 20 و 21 سه بار سخن از فضل و رحمت خداوند آمده است تا بگوید اگر لطف او نبود، معلوم نبود وضع شما چگونه باشد! «خُطُواتِ» جمع «خطوة» به معنای گام است. قرآن در مورد نحوۀ منحرف کردن شیطان، عبارتِ «خطوات الشیطان» را به کار برده است تا بگوید: شیطان، گام به گام انسان را به سوی انجام گناهان می کشاند. در قرآن چند مرتبه از «خُطُواتِ الشَّیطانِ» سخن به میان آمده است؛ یک جا می فرماید: «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»[2] همگی در صلح و آشتی درآیید و از گام های شیطان پیروی نکنید. و در جای دیگر می فرماید: «کلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»[3] از چیزهای حلال و دلپسند بخورید و مواظب گام های شیطان باشید و از آن پیروی نکنید. در این آیه نیز پیرامون اشاعۀ فحشا نسبت به مؤمنین می فرماید: از گام های شیطان پیروی نکنید. نمونه گام های شیطان عبارت است از: دوستی با افراد فاسد، شرکت در مجالس آنان، ارتکاب گناهان کوچک، و پس از آن گناهان بزرگ و در نهایت قساوت قلب و بدعاقبتی و پایانی شوم.
پیام ها
1- به ایمان خود مغرور نشویم، توجّه به هشدارهای پی در پی لازم است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا»
2- شیطان برای گمراه کردن مؤمنان، تلاش می کند. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»
3- سیاست شیطان، نفوذ تدریجی و گام به گام است. «خُطُواتِ الشَّیطانِ» (از همان گام اوّل مواظب باشیم). لا تَتّبعوا خُطوات الشیطان»
5- با مردم مستدل سخن بگوییم. خداوند که می فرماید: از شیطان پیروی نکنید، دلیل آن را ذکر می کند: زیرا او به گناه فرمان می دهد. فَإِنَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ…
6- شیطان در آغاز وسوسه می کند و به هرکس از وسوسه او پیروی کند فرمان می دهد. وَ مَنْ یتَّبِعْ خُطُواتِ…فَإِنَّهُ یأْمُرُ…
7- کار شیطان، با نماز در تضادّ است. شیطان به انسان دستور گناه می دهد، «فَإِنَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ» (امّا نماز انسان را از گناه باز می دارد. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ[4])
و به آنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان[ کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!
تاریخ و مرور آن موجب می شود تا به انسان های برجسته ای در زمینه های گوناگونی از جمله انقلاب اسلامی که جزو شاخص ترین برهههای تاریخی کشورمان است، بر بخوریم. انسان های ارزشمندی که علاوه بر کتاب های موجود به تازگی مدتی است با پخش مجدد سریال «معمای شاه» گویی زنده شده اند و حال و هوای روزهای نه چندان دور سرزمینمان را روایت می کنند و یادآور اشخاص بزرگی هستند که در سرنوشت این مملکت نقش بسزایی داشته اند.
شهید محمد بخارایی از جمله افرادی است که موجبات ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت را فراهم کرد.
وی از دوستان صمیمی شهید رضا صفار هرندی بود، در ادامه این ارتباط بخارایی با حزب موتلفه آشنا شد و شهید عراقی آن ها را برای جهاد مسلحانه با شهید امانی مرتبط کرد.
بخارائی پس از آشنایی با شهید امانی مصمم تر از قبل به فعالیت هایش ادامه داد و مقابل بهارستان در راستای ترور حسنعلی منصور پس از شلیک دو گلوله به طرف منصور، از صحنه بیرون آمد ولی با لغزیدن پای او روی یخ خیابان در جلوی مسجد سپهسالار سابق (مدرسه شهید مطهری فعلی) به زمین افتاد و دستگیر شد.
شهید بخارائی با اینکه نوجوانی 20 ساله بود ولی در بازجوئی ها با بلاغت، فصاحت و شجاعت خود دیگران را به تحسین واداشت.
این اقدام او موجب ماندگاری نامش در تاریخ به عنوان یک شهید مبارز شد.
بخارایی که در سال 1323 در یکی از محله های جنوبی تهران به دنیا آمده بود در نهایت در سحرگاه 26 خرداد 1344 همراه صادق امانی، رضا صفار هرندی و مرتضی نیک نژاد در حالی که فریاد الله اکبر سرداده بودند تیر باران شدند.
آتش جهنم در موضوعی با نام لقمه حرام جمع شده است که می تواند نسلی را از راه راست منحرف کند و به بیراهه ببرد.
یکی از موضوعاتی که بزرگان دین همواره بر آن تاکید دارند کسب روزی حلال است.در همین راستا آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)می گوید: حدیث دارد که مردم چهار دسته اند:
دسته اول مالشان حلال است. خمس می دهند و در راه حلال هم مصرف می کنند. اینها بهشتی هستند. سه دسته دیگر هم به جهنم می روند. آن دسته ای که بهشتی هستند، مالشان حلال ِحلال است، از حلال پیدا می کنند و در راه حلال هم مصرف می کنند.
دسته دوم مالشان را از حلال پیدا می کنند، خمس هم می دهند، اما در راه حرام خرج می کنند. زمان قدیم من دیدم شخصی که عرقچین داشت و پالتو می پوشید، اما برای عروسی پسرش ، مطرب آورده بود، خودش هم دم در حیاط ایستاده بود و ذکر می گفت. تو نمی رفت. می گفت : «اشکال دارد!» صدای مطرب توی کوچه می آمد. من این صحنه را دیدم. آن شخص حاجی هم بود.
دسته سوم برعکس هستند، مالشان را از حرام پیدا می کنند، تو اداره رشوه می دهند، ربا می خورند، اما در روضه هم شرکت می کنند ، با همان پول ربا و رشوه ، عاشورا روضه می رود.
دسته چهارم آن کسی است که نشُسته پاک است. مالش را از حرام پیدا می کند و در راه حرام هم خرج می کند. رشوه و ربا می خورد و بعد هم مشروب و قمار و نااهلی و … لذا این دعا را بخوانید، همیشه بگویید: «اَللّٰهُمَ ارْزُقنیٖ رِزقاً حَلالاً طَیِّباً» خدایا ، روزی حلال نصیب من کن. اگر انسان یک لقمه حرام بخورد تا چهل روز اثر می گذارد.
سی چهل سال پیش ، شخصی مرا یک جایی برد تا کار ارثی او را درست کنم، جوان بودم ، حالا دیگه حال این کارها رو ندارم . وقتی رفتم شام هم بهم داد. شب به منزل برگشتم ، خواب دیدم، غذا می خورم و وسط غذا فضله دیدم. تا این خواب را دیدم فهمیدم که دیشب این غذا اشکال داشته که من خوردم.
اوایلی که آیت الله نجفی مرعشی( ره) به قم آمده بودند، یک شب ایشان را مهمان می کنند، امشب در خواب می بیند امام زمان (عج) بہ او مےفرمایند: «دستت را سر هر سفره ای دراز نکن!»
بعد تحقیق می کند و می فهمد که دیشب، آنجایی که مهمان شده بود، مالشان شلوغ بوده …
انسان وسواس بشود خوب است، در نجاست و طهارت وسواس نشوید، در شکمتان وسواس بشوید. در حلال و حرام وسواس بشوید؛ البته نه خیلی زیاد که شب شام نخورید بخوابید.
به خانه می روید ، اگر پدری متدین دارید، دیگر نپرسید که گوشت از کجا خریدی؟ ذبح شرعی کرده اند یا نکرده اند؟ مقدسی را بگذار کنار و غذایی که جلویت گذاشته اند را بخور. جاهایی که لاابالی هستند ، میگویم که وسواس شوید و نخورید.
امروزه تولید بازی های رایانه ای به حدود 3 تا 4 هزار نسخه می رسد. بیش از سی میلیون نفر در جهان، اوقات فراغت خود را پای این بازی ها می گذرانند و ده درصد این عده، روزانه بین 4 تا 7 ساعت وقت خود را پای آن صرف می کنند.
بسیاری از والدین از روی ناآگاهی یا شاید سهل انگاری و برای اینکه خود را از زحمت
سیدگی به نیازهای فرزند خود رها کنند به راحتی ابزار و امکانات لازم برای استفاده او از
ازی های رایانه ای را از همان دوران کودکی فراهم می کنند. متأسفانه بسیاری از مادران از
اینکه فرزندشان ساعت ها بی سر و صدا مشغول بازی می شود و خود می تواند به کارهای
دیگر برسد، راضی هستند.
برخی نیز بر مبنای اثرات مثبت کمی که بازی های رایانه ای بر فعالیت مغز می گذارند خود
را توجیه می کنند که استفاده از آن را برای کودک خود فراهم کنند، اما غافل از اینکه این
اثر مثبت در صورتی است که بازی مورد نظر یک بازی سالم از نظر اخلاقی باشد در غیر
اینصورت به دلیل آموزه های غیر اخلاقی که در اغلب بازی های رایج در سال های اخیر
وجود داشته است زیان های آن به مراتب بیشتر از فواید آن است و این به دلیل عدم
نظارت خانواده ها و دسترسی وسیع کودکان و نوجوانان به بازی های غیر اخلاقی است.
امروزه تولید بازی های رایانه ای به حدود ۳ تا ۴ هزار نسخه می رسد. بیش از سی ملیون
نفر در جهان، اوقات فراغت خود را پای این بازی ها می گذرانند و ده درصد این عده،
روزانه بین ۴ تا ۷ ساعت وقت خود را پای آن صرف می کنند.
با توجه به بحران هایی که این بازی ها برای نسل جدید و نسل آینده در پی دارد لازم
است والدین از هم اکنون به فکر پیدا کردن راه هایی برای مدیریت این پدیده بوده و از
حالت انفعال خارج شوند. در این نوشتار سعی شده است تا توصیه هایی را برای والدین
ارائه می کنیم:
راهکارهایی برای کنترل بهتر والدین بر روی بازی های رایانه ای فرزندان
۱- سعی کنید خودتان نیز در جریان بازی های رایج در سن فرزندتان باشید و قبل از تهیه
بازی در مورد داستان و نقد آن بازی تحقیق و جستجویی داشته باشید و یک بار خودتان
براي بررسي دقيق راه هاي رويارويي با فتنه ها ازديدگاه امام علي (عليه السلام) ، وظايف سه ركن جامعه ، يعني رهبري (حكومت) ،خواص ، و مردم را جداگانه بيان مي كنيم.
الف )رهبري دو ويژگي در رهبري جامعه اسلامي براي برخورد با فتنه ها در خور اهميت است:يكي ، شناخت دقيق جامعه و فتنه هاي هم بستر با آن ؛و ديگري ، جسارت و شجاعت در مقابله با آنها ، رهبري در هرم قدرت جامعه اسلامي ، جايگاه والا و خطير دارد و هر عمل و سخن رهبر ، در مقام پيش برنده اجتماع مسلمانان ، بسيار مهم است . از اين رو ، بينش استوار و شناخت همه جانبه و صحيح از عوامل فتنه ، شرط لازم و اساسي براي رهبري خردمندانه جامعه اسلامي است . در هجوم اموال فتنه ها كه هر كدام به سويي پيش مي روند ، قدرت تفكر ، تدبر و اراده و عمل رهبري ، مي تواند تلاطم امواج را فرو نشاندو كشتي توفان زده جامعه اسلامي را به ساحل آرامش رساند. حضرت علي (عليه السلام) شيوه رهبري خود را چنين بيان مي فرمايد : آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را فراهم ساخته و سوار و پياده اش را فرا خوانده و ـ به سوي شماـ تاخته . حقيقت بيني من با من است ، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بوده است . به خدا سوگند براي آنان آبگيري پر كنم كه چون بدان درآمدند ،برون شدن نتوانند و چون برون شدند خيال بازگشتن در سر نپرورانند.(1)
طرح مشکل : مشكل مهم من احساس حقارت بيش از اندازه و نداشتن اعتماد به نفس است. چگونه مى توانم از اين حالت نجات يابم. شايد بهتر باشد از زندگى روزانه ام مثال هايى بزنم و مواردى را كه فكر مى كنم در اين احساس ريشه دارد، برشمارم: 1. در كلاس هيچ وقت اجازه سؤال كردن به خود نمى دهم؛ چون فكر مى كنم سؤالم خيلى احمقانه و پيش پا افتاده و از نظر استاد و دانشجويان، بسيار ساده و بى اهمّيّت است. 2. هيچ وقت دوست ندارم به ميهمانى بروم؛ زيرا حس مى كنم ديگران طور ديگرى به من نگاه مى كنند و مرا بى كفايت مى دانند. 3. هرگاه در رسيدن به يكى از خواسته ها و اهدافم - هر چند بسيار جزيى و كم اهمّيّت باشد - شكست بخورم، خويشتن را خوار مى شمارم و به شدت سرزنش مى كنم. همان طور كه آگاهي از خويشتن مي تواند انسان را از هرگونه خيالبافي و افكار منفي درباره خود رهايي دهد و سمت كمال واقعي و اصلاح كاستيها رهنمون گردد، عدم اعتماد به نفس مي تواند مانع شكوفايي قابليتها و خلاقيّتها و ايفاي مسئوليتها شود. اعتماد به نفس انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگي بار مي آورد و براي انجام دادن مسؤوليتهاي فردي و اجتماعي، با توجّه به تواناهاي، خويش به ميدان عمل مي كشاند. اعتماد به نفس سبب مي شود فرد مسؤوليتهاي خويش را با اطمينان كامل انجام دهد و با افزايش قابليتها و توانايي هايش از هرگونه توقف و سكون بپرهيزد. در واقع اعتماد به نفس به معناي باور كردن قابليت انساني خويش، روبهرو شدن فعال با رويدادهاي زندگي و انجام دادن درست وظايف است. بنابراين، اعتماد به نفس از درون فرد سرچشمه مي گيرد نه از بيرون. افرادي كه از اعتماد به نفس كافي برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسؤوليت پذير و پيشرفت گرايند؛ ناكامي هاي زندگي را مي پذيرند؛ بر ايجاد رابطه با ديگران توانايند و از هرگونه گوشه گيري دوري مي جويند. از طرف ديگر، آنان كه ضعف اعتماد به نفس دارند از مشكلات زير رنج مي برند:
1. احساس خود كم بيني
در اكثر اعمال و نگرش هاشان احساس عدم اطمينان و درماندگي مي كنند؛ خود را در مواجهه با مشكلات ناتوان مي بينند و جملاتي چون نميتوانم اين كار را انجام دهم، هرگز قادر به يادگيري در سطوح عالي نيستم، توان نيل به مراتب عالي ندارم، هميشه ذهن اين افراد را به خود مشغول مي كند.
کساني که زندگي دنيا را به آخرت فروختهاند، بايد در راه خدا پيکار کنند!و آن کس که در راه خدا پيکار کند، و کشته شود يا پيروز گردد، پاداش بزرگي به او خواهيم داد.
دِل نِوشتِه شَهْیــــد
زﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮی (سلام الله علیها)
ﭼﻪ زﯾﺒﺎ,
اﺷﮏ ﻫﺎی ﺗﻮرا,
ﭘﺎی روﺿﻪ ی ﺑﺮادرش,
اﺑﺎﻋﺒﺪﻟﻠﻪ الحسین ﺧﺮﯾﺪ..
ای شهید..
خسته ماندیم درهیاهوی
دهشت بار تعلقات..
گاهی, نگاهی . . . گوشه ی چشم بگردان و مقدر گردان ما که هستیم در این دایره ی سرگردان
دور گردید و به ما جرأت مستی نرسید چه بگوییم به این ساقی ساغرگردان!
این دعایی است که رندی به من آموخته است بار ما نه بیفزا، نه سبک تر گردان
غنچه ای را که به پژمرده شدن محکوم است تا شکوفا نشده، بشکن و پرپر گردان
من کجا بیشتر از حق خودم خواسته ام؟ مرگ حق است، به من حق مرا برگردان
زندگی_بهتر: انسان باید زندگی بانشاطی داشته باشد و همیشه سرحال و سرزنده باشد. عقل و قلب و حتی بدن انسان وقتی خوب کار میکند که احساس خوشبختی کند. وقتی قلب کسی خوب کار کرد، به دیگران محبت پیدا میکند و با همه مهربان خواهد بود.
بندگی_بهتر: با زندگی شیرین است که انسان پیش خداوند متعال هم عزیز میشود. «شاکرانه بندگی کردن» زیباترین نوع عبادت است. اما اینجور عبادت مخصوص آدمهای خوشبخت است که سرشار از طراوت و نعمتند و از سرِ شادی سجده میکنند و سجدههایشان طول میکشد، برای اینکه خیلی در لذائذ عالم غرق هستند و خیلی میخواهند از خدا تشکر کنند.
سوال: اما چه کنیم که زندگی ما شیرین شود و بتوانیم با حلاوت زندگی کنیم و بالطبع با حلاوت بندگی کنیم؟ چه کنیم که مثل ندید بدیدها نباشیم که عقدهٔ لذت بردن دارند و با سر، به طرف لذت هر گناهی میروند و از هر خمرهٔ خیالی شرابی سر در میآورند؟
جواب :ما آدمها نیاز اصلیمان به خود خداوند است، نه اینکه نیاز اصلی ما به نعماتی باشد که میخواهیم از او بگیریم. ما نیاز به خود او داریم و باید مستقیماً از خود او انرژی و حیات بگیریم؛ و الا باطری روحمان ضعیف میشود و کمکم میمیریم؛ یعنی دلمرده میشویم.
راه اینکه مستقیماً از خداوند متعال انرژی بگیریم «عبادت» است. عبادت، وصل شدن روح به منبع قدرت و حیات است و تنظیمکنندهٔ شریانهای روحی و عصبی انسان است. عبادت حتی بر جسم ما هم تأثیر خوب دارد. با عبادت سلولهای بدن ما هم با ما مهربانتر میشوند. چون این سلولها، همه عاشق خدا و تسبیحگوی او هستند. عبادت شارژ روح برای قدرت و نشاط بهتر پیدا کردن است. انسان پس از یک عبادت خوب مانند کودکی که به قدر کافی از آغوش مادر آرامش گرفته است و حالا بهتر آمادهٔ تجربه کردن حیات است، سرزندهتر زندگی خواهد کرد.
بطور کلی توصیه های اسلام در خصوص لباس و پوشش زنان مسلمان از ویژگی ها و امتیازات خاصی برخوردار است که تأمین کننده شخصیت و منزلت وجودی زن می باشد. بخشی از این توصیه ها و احکام مربوط به رعایت حدود پوشش اسلامی است که پوشش تمام اندام بدن زن به غیر از صورت و کفین دست را در بر می گیرد و به استفاده از جلباب و خمار برای پوشش سر و سینه، شلوار برای پوشش پاها و لباس های گشاد و تمام قد برای پوشش اندام بدن توصیه می شود. به طوری که در حدیثی پیامبر می فرمایند: «للزوج ما تحت الدرع و للابن و الاخ ما فوق الدرع و لغیر ذی محرم اربعه اثواب:درع و خمار و جلباب و ازار»؛ زن برای شوهر خود از زیر پیراهن همه بدنش را میتواند نشان دهد و در پیش برادر و فرزند خود تنها اگر یک پیراهن بپوشد، کافی است، ولی در نزد نامحرمان، زن باید چهار لباس حتماً داشته باشد؛ پیراهن، روسری، چادر و شلوار.
این پند را از پدر جراح پلاستیک و زیبایی خود قبول کن و هیچ وقت همسری با ظاهر عملی نگیر! اول بخاطر تشخیص چهره اولادت و زیبایی او، و بعد…
امروز صبح با کمی عجله آماده میشوی و قدم در خیابان اصلی میگذاری اگرچه برای رسیدن به سر کار دیرت شده اما تصمیم میگیری که متفاوت تر از یک رفت و برگشت ساده بر سر کار به جامعه ات نگاه کنی! خانمی با موهای رنگ کرده، ناخن های لاکزده و چهرهای عمل شده که به نظر می رسد فقط چانهاش برای خودش هست و بقیه اجزای صورت یا جراحی شده و یا با رنگی پوشانده شده و یا هم جراحی شده و هم با آرایش به شکل دیگری در آمده؛ خلاصه چهرهای مملو از تصنع ناخواسته به تو تنه میزند و رد میشود.
تا زمانی که یاران امام زمان(عج) به اتحاد نرسند، قطعا ایشان ظهور نخواهند کرد؛ با توجه به اعتقاد همه مسلمانان به مهدویت، وحدت مسلمانان با محور این باور غنی کادرسازی خوبی است که می تواند، ظهور را به تعجیل بیندازد.
حجت الاسلام جواد اکبری مطلق، مدیر گروه معارف دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی که به مناسبت فرا رسیدن هفته وحدت انجام شد، در پاسخ به این سوال که اعتقاد همه فرقه های اسلامی به امام زمان(عج) به عنوان منجی آخرالزمانی، در وحدت میان ملسمانان چه میزان تاثیرگذار است، اظهار کرد: انسان به طور کلی، براساس امید به آینده زنده است و یکی از بحث های امیدبخش همه پیروان ادیان از قبیل اسلام، مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان منجی آخرالزمان است و به امید آینده روشن با ظهور او، زندگی می کنند.
اعتقاد خاص مسلمانان به منجی آخرالزمان
وی با بیان اینکه این اعتقاد در میان مسلمانان بطور خاص وجود دارد، افزود:
مسلمانان اعتقاد خاص دارند به اینکه این منجی آخرالزمان(عج)، دارای ویژگی هایی از قبیل نام، پدر و مادر و نسلی معین است که بیان می کند، مسلمانان در اعتقاد به مهدویت، می توانند اشتراک خاصی با یکدیگر داشته باشند.
تفاوت های اعتقادی شیعیان و اهل سنت نسبت به مهدی موعود(عج)
اکبری با بیان اینکه اهل سنت، معتقدند مهدی موعود(عج) هنوز متولد نشده است اما شیعیان بر این باورند که ایشان متولد شده اند، تصریح کرد: در این بحث اگر عمیق تر شویم، مشاهده می شود که علمای اهل سنت همچون متقی هندی تصریح می کنند که در سال 255 هجری قمری در خانه امام حسن عسکری(ع) ، مهدی موعود(عج) متولد شده است.
مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی اضافه کرد: تمام مسلمانان در فرقه های مختلف، معتقدند که مهدی موعود(عج)، از نسل حضرت زهرا(س) است و معتقدند از فرزندان امام حسین(ع) است و این نقطه اشتراکی است که اختلاف بسیار اندکی در آن وجود دارد بلکه دشمنان در آن، تفرقه افکنی هایی کنند.
وی در پاسخ به این سوال که وحدت مسلمانان چه میزان در زمینه سازی برای ظهور امام زمان(عج) تاثیرگذار است، بیان کرد: هر حکومتی برای شکل گیری، تثبیت و حرکت نیازمند یارانی است و اگر یاران آنها متحد و همدل نباشند، رهبر توانایی تحقق اهدافش را ندارد و اگر هم کاری صورت دهد، عدم اتحاد و همراهی یاران، شکست را برایش رقم خواهد زد.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سهشنبه) در ابتدای جلسهی درس خارج فقه و در آستانهی سالروز حماسهی ۹ دی ۸۸، با اشاره به دشمنی و کینهورزی عملی مستکبران با حاکمیت اسلام و تلاش آنان برای سلب مؤلفههای قدرت نظام اسلامی، حادثهی بینظیر ۹ دی را ازجمله نمونههای قدرت جمهوری اسلامی خواندند و خاطرنشان کردند: امروز هندسهی تقابل قدرتهای استکباری با جمهوری اسلامی در جهت سلب قدرت مادی و معنوی، و عزم و ارادهی ملت ایران است و در مقابل، باید این قدرت را حفظ و روزبهروز تقویت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، دستیابی به خیر و سعادت در جوامع بشری را در سایهی برخورداری از قدرت دانستند و افزودند: قدرتهای مستکبر همچون آمریکا، سعادت جامعه و آنچه را که «ارزشهای آمریکایی» میخوانند، در جمعآوری ثروت و تسلط بر عالم دنبال میکنند اما اسلام، سعادت بشر را در رسیدن به کمالات انسانی و جریان داشتن فکر و عمل قرآنی در تمام اجزای جامعه میداند.
رهبر انقلاب اسلامی، وجود نظامی برآمده از اسلام و دارای قدرت و نفوذ در مسائل گوناگون منطقه را موجب برانگیخته شدن دشمنی و کینهی قدرتهای جهانی خواندند و افزودند: نظام سلطه با هر تفکر و جریان ضد ظلم و تبعیض در دنیا مخالف است اما زمانی در مقابل جریانی با تمام وجود به معارضه برمیخیزد که آن جریان توانسته باشد اقیانوس یک ملت را به حرکت درآورد.
ایشان ریشهی توطئهها و دشمنیهای گوناگون با جمهوری اسلامی را تبلور مخالفت با نظام سلطه در ایرانِ برخوردار از «منابع فراوان طبیعی و انسانی و اقتصادی، حرف و منطق و منبر سیاسی، و ابزار و نیروی لایق نظامی» دانستند و خاطرنشان کردند: جمهوری اسلامی در مقابل این دشمنیها باید بر قدرت خود بیفزاید و علت تأکید مکرر بر افزایش قدرت داخلی و استحکام ساخت داخل نیز همین مسئله است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به لزوم مجهز شدن به انواع قدرت ازجمله «قدرت فکری، اقتصادی، اجتماعی و بسیج مردمی» افزودند: به خیابان آمدنِ میلیونها نفر در ۲۲ بهمن با گذشت حدود ۴۰ سال از انقلاب اسلامی، نشانهی قدرت نظام اسلامی در بسیج مردمی است که این موضوع در دنیا بینظیر است.
رهبر انقلاب اسلامی، حادثهی ۹ دی را نمونهی دیگری از عناصر قدرت نظام برشمردند و افزودند: در آن حادثهی بینظیر، هیچکس دستاندرکار نبود و قدرت فکری که شاکلهی اصلی نظام اسلامی است، مردم را به خیابانها کشاند و آن حادثهی بینظیر پدید آمد.
ایشان با اشاره به ترفند و خدعهی دشمنان در سلب مؤلفههای قدرت نظام اسلامی، گفتند: دشمن همچون دزدی است که قصد تصرف خانه را دارد اما اینطور وانمود میکند که دلیل دشمنی، سلاحی است که صاحبخانه برای دفاع در دست دارد و اگر آن سلاح را زمین بگذارد، نزاع تمام میشود، بنابراین تلاش میکند با حیلهگری و استفاده از انواع روشها ازجمله حرف زدن، شوخی کردن، لبخند زدن، و تشر زدن، صاحبخانه را خلع سلاح کند و به خانه وارد شود.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین سعادت و شقاوت را در گروی چگونگی استفاده از قدرت دانستند و درخصوص قدرت ناشی از سلاح هستهای، افزودند: منع سلاح هستهای مبانی بسیار مهم فقهی و عقلانی دارد اما امکان تلاش برای کسب انواع دیگر قدرت در اختیار دولت و ملت قرار دارد.
در قرآن کریم ۷ معجزه برای حضرت عیسی(ع) ذکر شده است که «تولد بدون داشتن پدر، سخن گفتن در گهواره،شفای نابینا و زندهکردن مردگان» از جمله آنهاست.
یکی از انگیزههای عقیده به الوهیت حضرت عیسی تولد بدون پدر آن حضرت است، لذا خداوند در قرآن، خلقت آدم را در کنار خلقت عیسی گذاشته و تشبیه کرده است. همه ادیان الهی به خلقت بدون پدر و بدون مادر حضرت آدم ابو البشر معتقدند. حضرت عیسی بدون پدر ولی با مادر متولد شده است. لذا خلقت حضرت آدم بیشتر از خلقت حضرت عیسی خارقالعاده است. خداوند پس از شرح تفصیلی داستان تولد عیسی، به صورت اختصار، نکته اصلی آن را تکرار میکند (ایجاز بعد از اطناب).
خداوند در قرآن میفرماید: «خلقت عیسی در نزد خدا مانند خلقت آدم ابوالبشر است که خداوند آدم را از خاک بساخت، سپس به آن خاک گفت: بشری به حد کمال باش، همان دم چنان گردید. حق همان است که از جانب خدا به تو (ای پیامبر) رسید، مبادا در آن شکست و تردید کنی.» (59 و 60 آل عمران)
معجزات حضرت عیسی (ع) در قرآن
در قرآن چنین آمده است: «او را به رسالت به سوی بنی اسرائیل فرستد که به آنان گوید: من از جانب خدا معجزی آوردهام و آن معجزه این است که از گل، مجسمه ساخته و بر آن، نفس قدسی بدمم تا به امر خدا مرغی گردد؛ و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را (که هر طببی از علاج آن عاجز است) به امر خدا شفا دهم و مردگان را به امر خدا زنده سازم و به شما از غیب خبر دهم که در خانههاتان چه میخورید و چه ذخیره میسازید. این معجزات برای شما حجت و نشانه حقانیت من است اگر شما اهل ایمان هستید.» (آیه 49 سوره آل عمران)
نقل این معجزات و معجزات دیگر برای حضرت عیسی در چند جای قرآن (مانند 110 مائده) تکرار شده است که فهرستوار عبارتند از:
1- ساختن هیکل مرغ از گل و دمیدن بر آن و به وجود آمدن مرغی واقعی.
2- شفای کور مادرزاد.
3- شفای مرض و برص (پیسی)
4- زنده کردن مردگان
5- خبر دادن از آنچه هرکس در خانهاش میخورد و آنچه ذخیره میکند (که غالبا هیچکس غیراز خود شخص از آن خبر ندارد).
6- سخن گفتن در گهواره با مردم و معرفی خود بهعنوان پیامبر.
حدیث قدسی کلامی است که به باور مسلمانان از سوی خدا بدون به چالش طلبیدن ناباوران (تحدی) و بدون غرض اعجاز به پیامبر وحی شده است.
پرسش: تفاوتهای حدیث قدسی و آیات قرآن را بیان نمایید؟
پاسخ: حدیث قدسی عبارت است از کلامی که پیامبر اکرم (ص) از خداوند متعال حکایت کند (و معمولا با کلماتی مانند «قال الله» یا «یقول الله» شروع می شود) و در الفاظ آن تحدی و اعجازی وجود ندارد، به خلاف قرآن که با الفاظ مخصوصی وحی شده و دیگران در آوردن مثل آن عاجزند.
آیات قرآنی اعجاز دارد اما احادیث قدسی اعجاز ندارد یعنی مخلوقات از آوردن مانند قرآن عاجزند اما این مطلب در مورد احادیث قدسی وجود ندارد؛
به دیگر سخن، آیات قرآن و احادیث قدسی از یک مبدأ سرچشمه می گیرد با این تفاوت که احادیث قدسی معجزه و سند رسالت محسوب نمی گردد اما آیات کریمه قرآن معجزه و سند رسالت است (و پیامبر اکرم(ص) مأمور به تبلیغ آنها بوده است)
نکته دیگر آن که آیات شریفه قرآن قطعی الصدور است و به تواتر به اثبات رسیده و غیر قابل تحریف میباشد و کتاب رسمی دین اسلام است، در حالیکه احادیث قدسی از چنین امتیازاتی برخوردار نیست.
به عبارت بهتر، آیات قرآن به تواتر از پیامبر اکرم بدست ما رسیده پس قطعی الصدور است اما بیشتر احادیث قدسی چون خبرِ واحد هستند (و نه متواتر) لذا قطعی الصدور نیست بلکه ظنی الصدور است یعنی استنادش به پیامبر اکرم (ص) قطعی نیست.
نکته دیگر اینکه آیات قرآن احکام خاصی دارد، مثلاً بدون طهارت نمیتوان به الفاظ آیات دست زد یا نمی توان آن را نجس کرد و اگر نجس شد، باید فوراً پاک کرد، ولی حدیث قدسی این احکام را ندارد مگر این که کلمة الله یا سائر اسمای مبارکه در حدیث قدسی باشد.
برخی (مانند ابن حجر هیثمی) مجموع احادیث قدسیهای که از پیامبر نقل شده را بالغ بر صد حدیث می دانند. عده ای از محدثین این احادیث را در مجموعه هایی جمعآوری کردهاند:
استاد محمد الصباغ گفته: در سال 1389 ، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه در مصر 400 حدیث قدسی از کتابهای ششگانه و موطأ اهل سنت جمع آوری کرده و در کتابی دو جلدی به نام «الاحادیث القدسیه« منتشر کرده است.
از دانشمندان شیعه نیز، شیخ حر عاملی (مؤلف وسائل الشیعه) ، احادیث قدسی پیامبر اکرم (ص) را در کتابی به نام «الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه» گردآوری کرده است.
امام علی(ع)در خطبه هشتاد و هفتم کتاب شریف نهج البلاغه این طور مومنان و بندگان شایسته خدا را وصف می کند و می فرماید:ای بندگان خدا، همانا بهترین و محبوبترین بنده نزد خداوند، کسی است که خدا او را در پیکار با نفس یاری داده است. آن کس که جامه زیرین او اندوه و لباس رویینش ترس از خداست .چراغ هدایت در قلبش روشن شده و وسایل لازم برای روزی او فراهم آمده و دوری ها و دشواری ها را بر خود آسان گرفته است.
سپس امام اول شیعیان در ادامه این خطبه نورانی می فرماید:حقایق دنیا را باچشم دل نگریسته، همواره به یاد خدا بوده و اعمال نیکو فراوان انجام داده است. از چشمه گوارای حق سیراب گشته؛ چشمه ای که به آسانی به آن رسیده و از آن نوشیده، سیراب می گردد.در راه هموار و راست قدم برداشته است. پیراهن شهوات را از تن بیرون کرده و جز یک غم، از تمام غم ها خود را می رهاند.از وصف کوردلان و مشارکت با هواپرستان خارج شده. کلید باز کننده درهای هدایت و قفل درهای گمراهی و خواری گردیده است.راه هدایت را با روشندلی دید واز همان راه رفت و نشانه های آن را شناخت و از امواج سرکش شهوات گذشت.
امیرالمومنین علی (ع)در ادامه اوصاف خوبان درگاه خدا می فرماید:بنده خوب درگاه خدا به استوارترین ریسمان خدا چنگ انداخت و چنان به حقیقت رسید که گویی، نور خورشید بر او تابید و در برابر خداوند به گونه ای تسلیم شد که هر فرمان او را انجام می دهد و هر فرعی را به اصلش بازمی گرداند. چراغ تاریکی ها و روشنی بخش تیرگی ها؛ کلید درهای بسته و برطرف کننده دشواری ها و راهنمای گمراهان در بیابان های سرگردان است.
در ادامه امام(ع)می فرماید:سخن می گوید، خوب می فهماند، سکوت کرده به سلامت می گذرد.برای خدا اعمال خویش را خالص کرده، آن چنان که خدا پذیرفته است و از گنجینه های آیین خدا و ارکان زمین است.
امام علی (ع)در انتهای سخنان خود درباره اوصاف بهترین های درگاه خداوندی می فرماید:خود را به عدالت واداشته و آغاز عدالت او ،آن که هوای نفس را از دل بیرون رانده است. حق را می شناساند و به آن عمل می کند .کار خیری نیست، مگر که به آن قیام کند و در هیچ جا گمان خیری نبرده، جز آنکه به سوی آن شتافته است.اختیار خود را به قرآن سپرده و قرآن را راهبر و پیشوای خود قرار داده است. هرجا که قرآن بار اندازد،فرود آید و هرجا که قرآن جای گیرد، مسکن گزیند.