فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) کوهدشت
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo

روز تجلی ما+شکست هیبت استکباری آمریکا=۱۳آبان



  در عالم هستی هر پدیده ای اثری دارد   ...
متن سخنرانی حجت الاسلام ریاضت را می خوانید:
حجت الاسلام ریاضت:
 

همه ی اعمال انسان، اثری دارد
 
یکی از مهم ترین و محوری ترین تأکیدات قرآن کریم و روایات و سیره ی عملی اهل بیت علیه السلام به شیعیان و محبین خود دقت بر اثر گفتار و رفتار و عمل خود است. در بین علمایی که استدلالی بحث میکنند، متکلمین می گویند دنیا، عالم اثر و موثر است یعنی هر عمل و گفتار و کرداری اثری دارد. انسان های کمونیسم که اعتقادی به ان دنیا ندارند و می گویند هر چه هست در همین دنیا است و دنیا را در غالب ماده می بینند برای این اصل خود چند قاعده درست کردند که قاعده های علمی است. مثل اینکه ما خوانده ایم که ماده از بین نمی رود بلکه شکل آن از حالتی به حالت دیگر تغییر می کند لذا یکی از قواعد علمی و عقلی که کمونیسم ها برای این اصل خود بیان کردند، این است که می گویند عالم، عالم کنش و واکنش است یا همان عمل و عکس العمل.
قرآن کریم و روایات نورانی اهل بیت هم به این نکته دقت داشته است خداوند عالم فرمود شما هر عملی را انجام دهید اثری دارد که یا مستقیم است یا غیر مستقیم. 
یا اثر آن در دنیا است یا در برزخ و آخرت و یا اثر آن در هر دوجا است در واقع عالم هستی جزء سنت های لایتغیر است که هر پدیده ای اثری دارد. در قرآن کریم به ما تأکید شده است که مراقب اثر عمل خود باشید، در واقع به جای اینکه گفته شود مراقب عمل و رفتار و گفتار خود باشید، بیشتر فرمودند مراقب اثر اعمال خود باشید.
هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ1 آيا پاداش نيکی جز نيکی است.

ادامه »

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



[چهارشنبه 1395-11-13] [ 07:32:00 ب.ظ ]





  با هر گناهي که انسان انجام مي دهد نقطه سياهي بر دلش بجا مي ماند   ...

متن سخنرانی حجت الاسلام  موسویان:

حجت الاسلام موسویان: با هر گناهي که انسان انجام مي دهد نقطه سياهي بر دلش بجا مي ماند
هر چقدر ما به ياد امام زمان باشيم، او هم به ياد ما است. بلکه او به ياد ماست که ما به ياد او هستيم.
تا که از جانب معشوق نباشد کششي، کوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد.
شخصي به امام رضا عليه السلام عرض کرد: آيا شما ما را دوست داريد؟ حضرت فرمودند: فنظر علي قلبک؛ به قلبت نگاه کن. اگر در قلبت ما را دوست داري بدان ما هم تو را دوست داريم. نشان دوست داشتن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اين است که هر کس هر ـنچه دوست دارد به زبانش جاري مي کند.
 
عاقبت به خیری 
يکي از مسائلي که قرآن شريف مطرح مي کند مسئله عاقبت است که مسئله بسيار مهمي است که خداوند مي فرمايد: عاقبت در آخر کار براي متقّين است کساني که درست مي انديشند و درست زندگي مي کنند. پيامبر اکرم صل الله عليه و آله مي فرمايند: اگر براي امّتم سخت نبود براي طلب و دعا محور قرار مي دادم. اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَيْراً؛ خدايا آخر و عاقبت کارهاي ما را ختم به خير کن. امام علي عليه السلام مکرر در قنوت نمازشان مي فرمودند: خدايا عاقبتم را به خير کن. امام سجاد عليه السلام روز عاشورا به سيدالشهدا علیه السلام عرض کردند مطلبي را برايم بگوييد که بسيار حائز اهميت باشد. حضرت فرمودند: عاقبت به خيري. عاقبت به شرّي در مقابل بسيار بد است و به سن و سال مربوط نمي شود. درکربلا امام حسين عليه السلام از حضرت قاسم عليه السلام پرسيدند: مرگ در ذائقه تو چگونه است؟ فرمود : احلي من العسل1
 
چهار شرط عاقبت به خیری در کلام امام سجاد علیه السلام
امام سجاد عليه السلام مي فرمايند: وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عليه‌السلام بِخَوَاتِمِ الْخَيرِ 2 امام سجاد عليه السلام براي کساني که مي خواهند عاقبت به خير شوند چهار شرط بيان کرده است:
 
شرط اول: استفاده درست از لحظات عمر  
اول اگر کسي مي خواهد عاقبت به خير شود بايد از لحظات زندگي اش استفاده کرده باشد. ايشان يک  عبارت در يکي از دعاهايشان دارند که مي فرمايند: الهي عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْک؛ 3 خداوند حال که با تو صحيت مي کنم عمر خود را درست خرج مي کنم اگر قرار باشد عمر من چرا گاه شيطان باشد مرگ مرا برسان. امام صادق عليه السلام مي فرمايند: مَنِ استَوى يَوماهُ فهُو مَغبونٌ 4 هر كه دو روزش برابر باشد، ضرر کرده است
امام علي عليه السلام مي فرمايند: بعضي در طول عمر فرصت هايي دارند که آن را مي سوزانند. قران مي فرمايد: وَالْعَصْرِ ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ5 قسم به چکيده عالم که انسان در ضرر است. امام علي عليه السلام مي فرمايند: همانگونه که عمرتان طي مي شود از عمر اصلي شما کم مي شود و مرگ به شما نزديک مي شود و نيز مي فرمايند: انسان ديکته مي کند که بر او چه گذشت. از يکي از بزرگان پرسيدند اگر برگرديد به دنيا چه مي کنيد؟ ايشان فرمودند: من در اين عمري که از خدا گرفتم روز دو بار زيارت عاشورا را با صد سلام وصد لعن خواندم  ولي پشيمانم که چرا روزي چهار بار نخواندم.    
                           شيعه مرتضي علي عمر تلف نميکند           از لحظات و فرصتش صرف نظر نميکند
                           تا نرسيده مرگ تو توبه کن از گناه خويش       مرگ و عجل فرا رسد توبه اثر نميکند
حضرت سيدالشهدا مي تواند خسارت هاي عمر انسان را جبران کند. مثل رسول ترک که با امام حسين عليه السلام معامله کردند. ایشان مبدل السيئات بالحسنات است.
 

ادامه »

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



 [ 07:28:00 ب.ظ ]





  دشمن به انتظار نشسته تا ضربه خود را بزند   ...

سخنان حاج منصور ارضی:

 

دشمن به انتظار نشسته تا ضربه خود را بزند
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم
بِسْمِ ٱللّهِ ٱلرَّحْمنِ ٱلرَّحِیمِ
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها
فرازی از دعای جوشن صغیر:
 اِلهى وَکَمْ مِنْ باغٍ بَغانى بِمَکایِدِهِ وَنَصَبَ لى اَشْراکَ مَصایِدِهِ llوَوَکَّلَ بى تَفَقُّدَ رِعایَتِهِ واَضبَاءَ اِلَىَّ اِضْباَّءَ السَّبُعِ لِطَریدَتِهِ انْتِظاراً لاِنْتِهازِ فُرْصَتِهِ وَهُوَ یُظْهِرُ بَشاشَةَ الْمَلَقِ وَیَبْسُطُ لى وَجْهاً غَیْرَ طَلِقٍ فَلَمّا رَاَیْتَ دَغَلَ سَریرَتِهِ وَقُبْحَ مَا انْطَوى عَلَیْهِ لِشَریکِهِ فى مِلَّتِهِ واَصْبَحَ مُجْلِباً لى فى بَغْیِهِ اَرْکَسْتَهُ لاُِمِّ رَاْسِهِ واَتَیْتَ بُنْیانَهُ مِنْ اَساسِهِ فَصَرَعْتَهُ فى زُبْیَتِهِ وَرَدَّیْتَهُ فى مَهْوى حُفْرَتِهِ وَجَعَلْتَ خَدَّهُ طَبَقاً لِتُرابِ رِجْلِهِ 
 
 خدایا چه بسیار متجاوزى که با نیرنگ هایش به من ستم کرد، و دام هاى شکارگیرش را در راهم نهاد، و توجه جستجوگرانه اش را بر من گماشت،( مرا به فرستی که خود ایجاد کرده سپرده است) و در کمین من نشست همچون کمین گذاردن درنده اى براى شکار خویش براى به دست آوردن فرصت مناسب درحالیکه درحالی که خوشرویى چاپلوسانه نشان داده و ب ه سختى گشاده رویى می‌نمود پس چون حیله گرى نهادش، و زشتی پندار نهفته اش را آن هم بر زیان هم کیشش مشاهده نمودى درحالى که سپیده می‌کرد به امید آنکه در ستمش بر من هجوم آورد پس تو او را سرنگون ساختى و ریشه اش را از بیخ وبن برکندى، و او را در چاهى که براى من کنده بود و در ژرفاى گودالش در انداختى، و گونه اش را همپاى خاک پایش قرار دادى
 
هرکس در هر موقعیت و زمانی شاکر نباشد بعد از آن موقعیت همیشه خسارت می‌بیند

خلقت بنده بر مبنای شکر گذاشته شده و بعضی بزرگان مثل علما ما اینگونه نقل میکنند. وقتی شما فطرت پاک دارید همانطور که قرآن اشاره میکنند مبنای خلقت و ورود و خروج  به این عالم بر شکر نهاده شده است. در بندگی شکر بالاترین مقام است جالب توجه اینکه در زیارت عاشورا به آخرین مقامی که اشاره می‌شود حمدشاکرین است ، حالا هرکس در هر موقعیت و زمانی شاکر نباشد بعد از آن موقعیت همیشه خسارت می‌بیند. ولی حمداکثر ما بر مبنای مصیبتها و مشکلات است ،یا برای رفع مصیبت و یا مصیبتی که به ما نرسیده است. مثلاً الحمدلله برای خراب نشدن خانه در زلزله، الحمدلله برای آتش نگرفتن مغازه ، ولی جای دیگه که این مصائب وارد شده است،کس دیگرکه دچارشده است اکثراً این گونه حمد می‌کنیم ولی کسانی که  متنبه هستند و در مسیر الهی قدم بر می‌دارندحمد شکر میگویند، یعنی حمدی که علاوه بر حال بر گذشته و آینده نیز تاثیر دارد ، چون ما هم گذشته و هم آینده مشکل داریم همانطور که در سوره فتح بیان می‌شود “لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا” تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرد و نعمت‏ خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدایت کند. بعضی‌ها در هر آن توجه شان بر این است که شاکر باشد مثلاً در زمان خواندن دعای توسل، یا دعای کمیل چون می‌گوید “وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُکْرَکَ وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِکْرَکَ” خداوندا  سپاس خود را نصیب من کن، و یادت را به من الهام نما… این نگاه خیلی مهم است.

ادامه »

موضوعات: آسیب های اجتماعی  لینک ثابت



 [ 10:00:00 ق.ظ ]





  تشکر از پدر و مادر،شکرگزاری از خداوند است   ...

متن سخنرانی حجت الاسلام علی آبادی:

حجت الاسلام علی آبادی:
 
اهل بیت(ع) اساس دین هستند
 
امام باقر علیه السلام فرمودند: بنى الاسلام على خمسة اشياء، على الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولايه1
اسـلام روى پنج پايه نهاده شده : نماز و زكات و روزه و حج و ولايت (در روز غدير خم يا در عالم ميثاق ) فرياد زده شد، براى هيچ چيز ديگر فرياد زده نشد.
اساس دین ولایت اهل بیت علیه السلام است، امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: اهل بیت اساس دین و ستون های اعتقاد و یقین هستند.
ما می بینیم که بعضی از دستورات دین را خداوند تأکید بیشتری کرده است.  
آیت الله بهجت می فرمودند: در دین گاهی تصور می کنیم راهی که ما را به خدا می رساند مواردی است که اهل بیت علیه السلام به ما نگفتند. در صورتیکه راه رسیدن به خدا همان چیزیست که پیامبر صلی الله علیه و آله بر روی منبر می گفتند و هر جا که بیشتر تأکید کردند نشان می دهد ان فعل بیشتر ما را به اهل بیت علیه السلام و خدا و اساس دین می رساند. پس در دستورات دین خداوند به هر چیزی که بیشتر تأکید کرده است نشان دهنده ی این است که ان فعل ما را زودتر و نزدیک تر به اهل بیت علیه السلام می رساند. 
گاهی این تأکیدات آنقدر زیاد می شود که می شود تجلی ولایت و میشود آینه ی ولایت نما به همین خاطر ان معامله ای را که خداوند با اهل بیت می کند با آن کارها هم ان معامله را انجام میدهد یعنی اگر ولایت اهل بیت یک خط قرمز عبور نکردنیست این تجلیات هم آنطور میشود. مثلأ در جوارح ما قلب تجلی ولایت است. لذا در حدیثی از امام صادق علیه السلام داریم القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله2
افعال و رفتار ما بر نماز استوار است، در زیارتنامه می خوانیم : السلام علیک یا عمود الدین که عمود دین حضرت علی علیه السلام است. آقا امیرالمومنین علیه السلام در وصیت نامه ی خود به امام حسن و امام حسین علیه السلام می فرمایند: الله الله فى الصلاه فانه خير العمل وانها عمود دينكم: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره نماز، زيرا كه نماز ستون دين شماست. 
 
تشکر از پدرمادر شکر گزاری از خداوند است
امام صادق (علیه السلام) فرمود: من وَجَدَ بَردَ حُبِّنا عَلی قَلبِهِ، فَلیَکثُرِ الدُّعاءَ لاُمِّهِ3
 هر کس که نسیم دل فروز محبت ما (اهل بیت) را در قلبش دریابد، پس بر دامن پاک مادرش دعا کند. 
وجود پدر و مادر میشوند تجلی و ملاک برای ولایت لذا شما می بینید در قران خداوند 4 بار فرموده است: وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً و جالب این است که قبل از هر چهار بار این جمله فرموده است خدای این عالم من هستم و به من شرک نورزید یعنی بعد از بیان توحید، بلافاصله نام پدرمادر را می آورد. منظور از این احسان احترامی است که با تمام وجود باشد.
 
 امام رضا علیه السلام می فرمایند: «اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَمَرَ بِثَلاثَةٍ مَقرُونٍ بِها ثَلاثَةٌ أُخری:اَمَرَ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ فَمَن صَلیّ وَ لَم یُزَکِّ لَم تُقبَل مِنهُ صَلاتُهُ، وَ اَمَرَ بِالشُّکرِ لَهُ وَ لِلوالِدَینِ فَمَن لَم یَشکُر والِدَیهِ لَم یَشکُرِ اللّهَ، وَ اَمَرَ بِاتِّقاءِ اللّهِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ، فَمَن لَم یَصِل رَحِمَهُ لَم یَتَّقِ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ.»4
خداوند به سه چیز امر کرده که آنها را با سه چیز دیگر مقرون نموده است: به نماز و زکات امر کرده پس اگر کسی نماز بخواند و زکات ندهد، نمازش پذیرفته نمی شود. و به سپاس خود و سپاس والدین امر فرموده پس اگر کسی پدر و مادرش را سپاس نگوید، خدا را سپاس نگفته است. و به تقوی و صله رحم امر کرده پس اگر کسی صله رحم نکند، از خدا نترسیده است.
به همین خاطر اگر ما از پدر و مادر خود شکرگزاری و تشکر نکنیم، خدا را هم شکر نکرده ایم. 
 
امام زينُ العابدين عليه السلام : جاءَ رَجلٌ إلى النبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِما مِن عَمَلٍ قَبيحٍ إلّا قَد عَمِلتُهُ ، فهَل لِي مِن تَوبَةٍ ؟ فقالَ لهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : فهَل مِن والِدَيكَ أحَدٌ حَيٌّ ؟ قالَ : أبي ، قالَ : فاذهَبْ فَبَرَّهُ . قالَ : فلَمّا ولّى ، قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَو كانَت اُمُّهُ!5
مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و به ايشان عرض كرد: هيچ كار زشتى نيست كه نكرده باشم. آيا راه توبه و بازگشت برايم وجود دارد؟ حضرت فرمود : آيا از پدر و مادرت كسى زنده هست؟ عرض كردم: پدرم. فرمود: برو و به او نيكى كن. وقتى آن مرد رفت، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كاش مادرش زنده مى بود!
اگر انسان می خواهد توبه کند و با خود حساب و کتابی کند به خانه ی اهل بیت علیه السلام بیاید. حر هم نزد اباعبدالله علیه السلام امد و گفت: آیا من می توانم توبه کنم یا نه؟ 
امام صادق علیه السلام می فرمایند:6 هرکس به پدر و مادر خود به دیده غضب آلود بنگرد در صورتی که آن دو به او ستمی نیز کرده باشند خداوند نماز و عبادات و اعمال خیرش را نپذیرد.  

ادامه »

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



 [ 09:56:00 ق.ظ ]





  امروز شیاطین همواره بدنبال توطئه افکنی علیه جمهوری اسلامی هستند   ...

این مرجع عالیقدر با بیان اینکه در گذشته حکومت در دست سلاطین و پادشان بوده است و مردم نیز از این موضوع ناراحت بودند و علیه ظلم های رژیم ستم شاهی مقابله می کردند افزودند : جریان تحریم تنباکو و نهضت مشروطیت نمونه‌های بارز این اقدامات بوده که مردم علیه رژیم اقدام کردند؛ ولی مردم نتوانستند نتایج لازم را از این اقدامات بدست بیاورند. با بیان اینکه انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که با پرچم اسلام توانست بر پادشاهان و سلاطین پیروز شود. انقلاب اسلامی عزت و قدرت را به مردم ایران هدیه داد و باید همیشه این انقلاب را زنده نگه‌داریم.

علامه مصباح یزدی در جمع بیش از پنج هزار طلبه همایش حوزه انقلابی:

حوزه انقلابی بایستی آسیب ها را رصد کرده و اقدام مدبرانه و حکیمانه در برابر آن ها داشته باشد

این مرجع عالیقدر با بیان اینکه در گذشته حکومت در دست سلاطین و پادشان بوده است و مردم نیز از این موضوع ناراحت بودند و علیه ظلم های رژیم ستم شاهی مقابله می کردند افزودند : جریان تحریم تنباکو و نهضت مشروطیت نمونه‌های بارز این اقدامات بوده که مردم علیه رژیم اقدام کردند؛ ولی مردم نتوانستند نتایج لازم را از این اقدامات بدست بیاورند. با بیان اینکه انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که با پرچم اسلام توانست بر پادشاهان و سلاطین پیروز شود. انقلاب اسلامی عزت و قدرت را به مردم ایران هدیه داد و باید همیشه این انقلاب را زنده نگه‌داریم.

علامه مصباح یزدی با بیان اینکه یکی دیگر از رسالت های حوزه نگرانی نسبت به مخاطرات است، بیان کرد: حوزه انقلابی بایستی آسیب ها را همیشه رصد کرده و اقدام مدبرانه و حکیمانه در برابر آن ها داشته باشد.
 
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی در همایش حوزه انقلابی و رسالت های آن که 7 بهمن ماه با حضور بیش از پنج هزار طلبه در مصلای قدس قم برگزار شد  با بیان اینکه این همایش با هدف تحقق مطالبات رهبر معظم انقلاب  برگزار شده است، اظهار کرد: انقلابی ماندن  یعنی اینکه فرهنگ انقلابی را حفظ کنیم و  آن را پرورش دهیم و صادر کنیم.
 
 

وی با بیان اینکه یکی دیگر از رسالت های حوزه نگرانی  نسبت به مخاطرات است، بیان کرد:  

حوزه انقلابی بایستی آسیب ها را همیشه رصد کرده و اقدام مدبرانه و حکیمانه در برابر آن ها داشته باشد.

ادامه »

موضوعات: در محضر علما  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-11-12] [ 09:20:00 ب.ظ ]





  خدا مي تواند سخت ترين هاي عالم را انجام دهد   ...

متن سخنرانی حجت الاسلام سعیدیان:

حجت الاسلام سعیدیان

مقام تفویض
بزرگترين مقام در سير و سلوک و عرفان که هر کسي به اين مقام نائل نمي شود و رسيدن به اين مقام تنها براي اولياي الهي  و مقرّبين در گاه حق ميسر است مقام تفويض است. تفويض به معني واگذاري امور به خدا است. اين واگذاري نبايد همراه با اعتراض باشد بلکه بايد هرچه خداوند براي ما و زندگي ما مقدّر کرد، در هر حالتي الحمدالله علي کل حال بگوئیم و در هر حالتي شاکر باشيم. 
 سخت است که انسان به قدري خدا باور شده باشد که تمام مقدرات او را بپذيرد و اين بالاترين مرحله عرفان است. وقتي طلبه ها وارد حوزه مي شوند اولين روايتي که به آنها ياد داده مي شود اين است أوّلُ العلم مَعرفةُ الجَبّار و آخرُ العلم تَفويضُ الأمر اليه1 اول علم اين است که اول خدا را بشناسيد و بعد از شناخت خدا انسان بگويد خدايا هر چه براي من مي پسندي خير است. حال بايد ديد چه مقدماتي لازم است تا انسان به اين جایگاه برسد. در دعاهاي مختلف از جمله دعاي امام حسين علیه السلام آمده است که از خدا مي خواست اللّهم اِنّي اسْلَمْتُ نَفسِي اليکَ و وجَّهْتُ وَجْهي اِلَيکَ و فَوَّضْتُ أمـرِي اِلَيکَ2 خدايا همه امورم را به سوي تو تفويض ميکنم و تسليم تو هستم و روي من تنها به سوي توست و چشم اميدي به غير ندارم.
 
مقدمات رسيدن به مقام تفويض
اول: باور قادر بودن خدا
اولين مقدمه اين است که انسان توانايي خدا را باور کند. يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ3  مسئله مهم اين است که همه ما مي دانيم خدا مي بيند و به اين مسئله علم داريم ولي باور نداريم. اگر انسان باور داشته باشد خدا مي بيند معصيت نمي کند. خداوند مي فرمايد يهوديان مي گويند يدلله مغلولا قلّت ايديهم بل يدان مبسوطه دست خدا بسته است. در صورتي که دست خودشان بسته است و خدا مي تواند هر کاري انجام بدهد. کسي که مي تواند همه امور را به دست بگيرد خداست. اين باور به آساني در کلیات احاديث قدسي از مرحوم شیخ عاملي رحمه الله علیه روايت شده است که مي فرمايند: گاهي خداوند در عرش به حال بندگانش تاسّف مي خورد. خدايي که به بنده اش مي گويد فقط از من بخواهيد ولي بنده به هر دري مي زند و در آخر کار به سمت خدا مي آيد. شخصي به حرم امام رضا عليه السلام رفت و حاجتي داشت. وارد حرم شد و حاجت خود را گفت در مکاشفه حضرت را ديد و ايشان فرمودند: هر وقت اميدت از همه بريده مي شود به در خانه ما مي آيي؟ خدا مي تواند سخت ترين هاي عالم را انجام دهد. 
 
دوم: مقدمه باور محبّت خدا به انسان
دومين نکته اين است که خدا براي بنده اش بد نمي خواهد. اين دو مسئله بايد ضميمه هم شوند تا انسان به مقام تفويض برسد. خداوند مي فرمايد محبّت مادر در مقابل محبّت من به سان قطره است در مقابل دريا. گاهي انسان چيزي از خدا مي خواهد که به او نمي دهد و براي بنده اش سخت مي گيرد و اين تنها به خاطر اين است که آنچه خواسته به صلاحش نيست گاهي نگاه ما به مقدّرات الهي بد است و اگر نه خدا براي بنده اش بد نمي خواهد. اگر کسي بخواهد انسان را از مسير خدا و ائمه دور کند خائن است. وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى وَ لا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَ العُدوانِ4  يک حديث قدسي مي فرمايد: براي خوبي به ديگران کم کنيد نه براي بدي. مثل اينکه پدري براي فرزندي که اعتياد دارد مواد مخدر تهيه کند.
امام رضا عليه السلام هم براي کسي که مشروب خوار است اسباب گناه محيّا نمي کند. نبايد هر صحبتي را به ائمه منتسب کرد درست است که گاهي محبّت آنها به نگاه ما محروميت است. مادري که غضب مي کند به فرزندش مي گويد اين غضب من بهتر از محبّت بي پايه و اساس ديگران است و دلسوز فرزندش است. خدايي که گاهي سخت مي گيرد همان خدايي است که از مادر دلسوزتر است. زماني انسان در زندگي دنيوي و اخروي برنده است که نگاهش به خدا اينگونه باشد که طبق حديث قدسي خداوند مي فرمايد:  أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، إِنْ ظَنَّ خَيْرًا فَلَهُ، وَإِنْ ظَنَّ شَرًّا فَلَهُ من به نگاه بنده ام به خود مي بالم  اگر مي گويد توجه خدا به من نيست.
بايد نگاه انسان به خدا درست باشد. شخصي نزد امام صادق عليه السلام رفته وعرض کرد من فقيرم. حضرت فرمود: تو ثروتمندي. و دو بار ديگر گفت من فقيرم . حضرت فرمودند: تو ثروتمندي . اگر به شما صد هزار سکه داده شود محبّت امام علي عليه السلام را کنار مي گذاري؟ گفت: نه. حضرت فرمود: اگر تمام دنيا را به تو بدهند حسين عليه السلام را کنار مي گذاري؟ گفت: نه . امام صادق عليه السلام فرمودند: تو چيزي داري که حتي قيمت گذاشتني نيست. پس تو ثروتمندي. دارا ترين انسانها کسي است که چيزي داشته باشد که نشود قيمت گذاشت. کسي که هنگام مرگ امام علي عليه السلام به او لبخند بزند برنده است نه کسي که امام علي عليه السلام به او غضب کند.
خداوند مي فرمايد: اگر بنده ام به من بد نگاه کند فکر می کند من بد برايش مي خواهم؟ اين مقياس دنياست. گاهي انسان براي رسيدن به خواسته خود به قدري تلاش مي کند که بعد از رسيدن آن ضربه سنگيني مي خورد و در می یابد نباید این اندازه به تکاپو می افتاد. انسان بايد به درجه اي برسد که سيدالشهدا رسيد و فرمود وجَّهْتُ وَجْهي اِلَيکَ زماني که انسان به خدا يقين پيدا کند و ايمان بياورد که او قادر به انجام هر کاري است خود را به خدا واگذار کرده است. انسان چون اين دو را باهم ندارد به مقام تفويض نمي رسد. گاهي خدا بر انسان سخت مي گيرد تا نگاه بنده اش نسبت به خود را ببيند. 

ادامه »

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



 [ 08:05:00 ب.ظ ]





  نگاهی به ترجمه‌های قرآن قبل از پیروزی انقلاب اسلامی   ...

نگاهی به ترجمه‌های قرآن قبل از پیروزی انقلاب اسلامی

با گسترش دین مبین اسلام به سرزمین‌های غیرعربی به ویژه استقبال ایرانیان از این آئین نوظهور، احساس نیاز به آگاهی و شناخت از قرآن کریم در میان فرهیحتگان فارسی زبان افزایش یافت تا جایی که گروهی از سلمان فارسی درخواست ترجمه سوره حمد را کردند و وی نیز این سوره را برای آنها به فارسی ترجمه کرد.
محمدعلی کوشا، منتقد و مترجم قرآن در این نوشتار گذری بر ترجمه‌های قرآن در قرون مختلف داشته است که متن آن به شرح ذیل است:

در قرن چهارم به تقاضای منصور بن نوح سامانی و به اذن و فتوای دانشمندان بخارا، سمرقند و بلخ به استناد آیه ۴ سوره «ابراهیم» ترجمه‌ای رسمی از تفسیر طبری همراه با ترجمه آیات قرآن انجام شد. پس از آن در گوشه و کنار سرزمین فارسی زبان‌ها، ترجمه‌هایی تحت اللفظی نگاشته شد که تعدادی از آنها به صورت ناتمام بر جای مانده و نسخه‌هایی از آنها با نام‌های گوناگون در کتابخانه‌های جهان نگهداری می‌شود.
بررسی تعدادی از نسخه‌های کهن ترجمه فارسی نشان می‌دهد که مترجمان آنها تسلط کافی در ترجمه نداشته‌اند و تنها به برگردان واژه به واژه اکتفا کرده‌اند؛ به گونه‌ای که بیشتر این ترجمه‌ها برای فارسی‌زبان‌ها نیز چندان مفهوم و قابل استفاده نیست. از این رو از زمان ما از نظر تاریخ تطور زبان فارسی و رسم الخط چنین آثاری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند و هیچ مترجم و محققی که انگیزه ترجمه‌ای استوار از قرآن داشته باشد بی‌نیاز از مطالعه و بررسی آنها نیست.
در قرن پنجم هجری که فن ترجمه و تفسیر قرآن رونق بیشتری یافته بود، شاهفور بن طاهر اسفراینی اثری خلق کرد و آن را «تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم» نامگذاری کرد. این ترجمه و تفسیر که در نوع خود کم‌نظیر است، مبنا و مشوقی برای دیگر مترجمان بعد از خود شد. وی با ارائه چنین اثری، ترجمه تحت اللفظی را نادیده گرفت و پایه‌گذار ترجمه تطبیقی در محدوده زبان رایج زمان خود شد و این کار وی سبب شد که در ترجمه قرآن به زبان فارسی تغییری زیادی رخ دهدy تغییری که قرن‌های متوالی مترجمان و مفسران را پایبند و مشغول خود کرد.
در قرن ششم چند ترجمه و تفسیر قرآن به زبان فارسی ارائه شد که می‌توان گفت؛ این آثار دوران شکوفایی ترجمه قرآن را به مرحله قابل قبولی رسانده است، تفسیر سورآبادی، تفسیر ابوالفتوح رازی، تفسیر کشف‌الاسرار میبدی و ترجمه تفسیر نسفی که هر یک همراه با ترجمه آیات بوده و علاوه بر بسط فرهنگ قرآن رونق‌افزای زبان فارسی نیز شده است.
در قرن دهم از میان ترجمه‌های آن عصر تنها دو اثر از اهمیت اندکی برخوردار است، تفسیر مواهب علّیّه از ملاحسین واعظ کاشفی و تفسیر منهج الصادقین از ملا فتح الله کاشانی. اما تفسیر گازر در اواخر قرن هشتم به وسیله حسین جرجانی تألیف شده و خلاصه و بازنوشته تفسیر ابوالفتوح رازی به شمار می‌رود.
در قرن دوازدهم که زبان فارسی در شبه قاره هند، شکوفایی خاصی یافته بود، ترجمه دقیقی در تاریخ ترجمه پا به عرصه ظهور نهاد. این اثر به قلم شاه ولی الله دهلوی با عنوان ترجمه دهلوی شهرت یافت. این ترجمه در سبک و شیوه خود حد وسط تطبیقی و تحت اللفظی است و ساختار این اثر شباهت به ترجمه‌های کهن فارسی دارد و در حوزه معنایی و واژگانی از استقلال ویژه‌ای برخوردار است.
در سال‌های پایانی قرن سیزدهم، میرزا طاهر مستوفی کاشانی معروف به بصیرالملک ترجمه‌ای از قرآن کریم ارائه کرد که به ترجمه بصیرالملک مشهور شد. این ترجمه در سال ۱۳۴۴ شمسی از سوی انتشارات حسین علمی به چاپ رسید و چندین بار نیز به صورت چاپ سنگی منتشر شده است.
در قرن چهاردهم جهشی عمیق در رابطه با ترجمه‌های قرآن به وجود آمد که تاکنون ادامه داشته است و انتظار می‌رود در آینده نیز همچنان شاهد شکوفایی این ترجمه‌ها باشیم. نخستین کسی که این حرکت ارزشمند فرهنگی را آغاز کرد، مرحوم شیخ مهدی الهی قمشه‌ای بود که ترجمه وی از قرآن کریم به دلیل رانی در نثر و آمیختگی با تفسیر کوتاه و از طرفی چشم‌پوشی از حق التألیف در طی بیش از پنجاه سال تاکنون، پرشمارگان‌ترین ترجمه قرآن را در ایران به خود اختصاص داده است، هر چند که لغزش‌های ترجمه آن در مقایسه با ترجمه‌های دیگر بالاترین رقم را دارا است.
 
پس از این ترجمه، ترجمه ابوالقاسم پاینده با نثری فخیم و استوار منتشر شد و مورد توجه قرار گرفت. پس از آن ترجمه زین العابدین رهنما همراه با توضیحاتی در پانوشت ارائه شد. این دو ترجمه را می‌توان روان‌ترین و خوشخوان‌ترین ترجمه‌های پیش از انقلاب اسلامی به شمار آورد.
البته ترجمه تفسری سیدعلی نقی فیض الاسلام را نیز از جمله ترجمه‌های مورد توجه پیش از انقلاب اسلامی باید محسوب کرد که در سال ۱۳۸۸ هجری قمری برابر با ۱۳۴۸ شمسی برای نخستین بار با عنوان ترجمه و تفسیر قرآن عظیم به خط طاهر خوشنویس در شمارگان سی هزار مجلد به صورت دوره سه جلدی چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت و پس از آن تاکنون بارها تجدید شده است.
پس از پیروزی انقلاب نیز ترجمه قرآن رونق به سزایی یافت و ترجمه‌های فراوانی منتشر شد طبیعی است که همه آنها در یک سطح نیستند و هر یک دارای ویژگی‌هایی هستند که باید مورد نقد و بررسی قرار گیرند.
 
منبع:ایکنا

 
 
موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



 [ 08:00:00 ب.ظ ]





  آیا سرنوشت ما از قبل نوشته شده یا سرنوشت راخودمان میسازیم؟   ...
سرنوشت و تقدیر یکی از موضوعاتی است که همواره انسان ها در مورد آن بحث می کنند.در این باره باید گفت سرنوشت را خودمان می سازیم اما عواملی تکوینی هم موثرند. ولی ما به اندازه تکلیفی که در همین غالب داریم، اگر خوب انجامش بدهیم حق و پاداش خود را می گیریم.
 
مثلا فردی میتواند با عمل به تکلیف در وسع خود به درجه بهشت پیامبران برسد.
 
قرآن کریم نیز به موضوع سرنوشت و تقدیر انسان توجه فراوانی دارد و بارها به آن اشاره دارد آیات زیادی در آن وجود دارد.
 
به عنوان مثال خداوند در سوره توبة در این باره می فرماید:
 
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 
 
 ﺍﻳﻦ  ﻛﻴﻔﺮ ﺳﺨﺖ  ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﻰ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻭ ﻧﻘﻤﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ  ﺍﺯ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺣق ، ﺣﺎﻟﺎﺕ ﭘﺎﻙ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺣﺴﻨﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﻛﻔﺮ ، ﺷﺮﻙ ، ﻋﺼﻴﺎﻥ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ ؛ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .
 
و یا خداوند بازهم در این باره در سوره ابراهیم می فرماید:
 
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ 
 
 ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ، ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎ ﻭ ﮔﺰﻧﺪﻫﺎ ﺣﻔﻆ ﻣﻰ  ﻛﻨﻨﺪ . ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻴﭻ ﻣﻠﺘﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺑﻠﺎ ، ﻧﻜﺒﺖ ، ﺷﻜﺴﺖ ﻭ ﺷﻘﺎﻭﺕ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻰ  ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﻰ ﻫﺎ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ . ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻠﺘﻰ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ﻫﻴﭻ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻰ ﻧﻴﺴﺖ ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻳﺎﻭﺭﻯ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .
 
ما باید بدانیم که خداوند به عبادت ما نیاز ندارد.
 
ما برای سیر الی الله نیاز به نماز داریم.
 
چون برای رسیدن به درجه معرفت و شبیه شدن به خالق در بعضی صفات نیاز به صعود و عروج داریم و نماز نیز می تداند معراج مومن باشد.البته درجه نماز های افراد باهم فرق میکند. بندگی باید یاد گرفت و درک کرد. آنوقت است که همه چیز شیرین میشود.انسان می تواند با بندگی کردن سرنوشت خود را به بهترین شکل رقم بزند.
 
 
منبع : باشگاه خبرنگاران
موضوعات: روش درمانی  لینک ثابت



 [ 07:46:00 ب.ظ ]





  خداوند به اندازه عقل انسان به او مقام می دهد   ...

متن سخنرانی استاد اخوان:

استاد اخوان
 

محبت حاصل علم و دانش است

اینگونه پایمردی، استواری و محکم بودن مربوط به معرفتی است که کسی دارد و این معرفت هم خودش مقدماتی دارد؛ در یک شعری داریم

        از محبت خارها گل می شود    از محبت سرکه ها مُل می شود

 از محبت شیر موشی می شود    وز محبت دیو حوری می شود

     این محبت هم نتیجه دانش است   کی گزافه بر چنین تختی نشست

محبت همینطوری نمی روید بلکه حاصل علم و دانش است؛ آدمی تا مطلبی را نداند نمی تواند به او عشق بورزد. معرفت دینی داشتن به صورت ظاهری نیست.

نشستن در تنور

یک عده ای از خراسان به دیدن امام کاظم علیه السلام آمده بودند و یکی از آها به عنوان رئیس با حضرت صحبت می کرد و می گفت: مردم در خراسان منتظر شما هستند چرا در منزل نشسته اید اقدام و قیام کنید. حضرت فرمود: اینها که می گویی چه کسانی هستند؟ شخص پاسخ داد: اهالی خراسان و کمر بسته به خدمت شما هستند. حضرت فرمود: برو در تنور آتش بنشین. شخص امتناع کرد و گفت: مزاح می فرمایید.

همان لحظه هارون مکی از درب وارد شد، در همه روایات همین اسم آمده است، هارون مکی به داخل آمد در حالی که بند کفشش در دستش بود یعنی بی تکلف بود و نه اینکه بخواهد ادا در بیاورد. امام به او فرمود: هارون به تنور برو. هارون به تنور رفت و نشست و درب تنور را بست. امام به ادامه ی صحبتش با آن فرد خراسانی ادامه داد. آن شخص خیلی نگران هارون شد و رفت درب تنور را باز کرد اما دید هارون در آتش نشسته و با آتش بازی می کند. حضرت به هارون فرمود: بیا بیرون. از آتش بیرون آمد و خدمت امام نشست. حضرت رو به مرد خراسانی کرد و فرمود: چنین افرادی در خراسان هست؟ آن مرد گفت: نه تنها نیستند بلکه خودم هم چنین نیستم. این اطاعت پذیری حاصل معرفت است.

ادامه »

موضوعات: در محضر علما  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-11-10] [ 10:25:00 ب.ظ ]





  شناخت حضرت زهرا   ...

استاد اخوان: شناخت حقیقی حضرت زهرا(س) در گرو درک شب قدر است

 

متن سخنرانی حجت الاسلام اخوان:

حجت الاسلام اخوان
 

کرامت امیرالمومنین(ع) به مرحوم علامه امینی

مرحوم علامه امینی فرمود: «وقتی کتاب الغدیر را مشغول بودم نیاز پیدا کردم به کتاب ” ألصّراطُ المُستقیم إلی مُستّحّقی ألتّقدیم” مرحوم نباطی1، متوجه شدم کسی در نجف این کتاب را دارد. به او رو زدم و بعد از مدتی سروکله زدن ایشان حاضر شد مرا تا آستانه ی اتاقش ببرد و آن را نشان دهد ولی گفت: نمی دهم به تو تا بمیری. خیلی دلم شکست به حرم مطهر امیرالمومنین علیه السلام می آمدم و می نشستم و به این نیت که ایشان لطف کند و خودش این کتاب را به من مرحمت کند، تا حدود یک ماه اینطور به حرم می آمدم. تا اینکه یک روز صحنه ی تکان دهنده ای دیدم، دو عرب وارد حرم شدند و یک مریض را می کشاندند و یکی از آنها گفت: یااباالحسن من دیگر نمی توانم، داروها را به طرف حرم پرت کردند و مریض را همانطور رها کردند. همه انتظار داشتند مریض بیافتد اما در کمال تعجب مریض ایستاد و شفایش را گرفت. خیلی به من برخورد که آنها اینطور بی ادبانه آمدند و حاجت هم گرفتند و منقلب شدم و گریه ام گرفت. در همان حالت خوابم برد و آقا را دیدم و حضرت پرسیدند؟ چه شده؟ ماجرا را برای حضرت گفتم. حضرت فرمود: ما شما را دوست داریم که اینجا بیایید و با ما حرف بزنید. گفتم: آقا می آیم اما کتاب را به من بده. حضرت فرمود: کتاب را برایت مقدر کرده ام اما نزد من بیا.
از حرم بیرون آمدم یک زنی را دیدم که یک سبد تخم مرغ برای فروش دستش بود، دستش را از زیر چادر بیرون آورد و گفت این فروشی است. دیدم همان کتاب است و آن را خریدم.»

ماجرایی عجیب در سفرهای مرحوم سلماسی

عاشورا برای خودش یک زمانی است آیا با از روز عاشورا درکی داشته ایم؟ یا فقط در زمانش بوده ایم؟ خاک کربلا در روز عاشورا خون می شود یعنی یک درکی دارد حال ما چطور؟ درکی داریم؟

مرحوم سلماسی2 انسانی عجیب بوده و ماجراهای عجیب و غریبی داشته است من جمله اینکه محرم سیدبحرالعلوم بوده و خیلی از اسرارش توسط ایشان گفته شده است. یک ماجرایی دارد خیلی مفصل است که از وقتی که در سال طاعون و وبا حرکت کرده از کاظمین آمده و به سامرا رفته تا آمده می رسد به اینکه ایران آمده و همدان و …

مرحوم سلماسی نقل می کند در مسافرت طولانی اش به جایی می رسد که پیرمردی در یک بیغوله ای بیتوته کرده، اول خیال کردم اهل ریاضتهای باطله است که برخی انجام می دهند و به جایی هم می رسند اما شرعی نیست. دیدم در کنارش یک کتاب فقه است و از او اذن گرفتم و کتاب را برداشتم دیدم کتاب فقه شیخ جعفر است، فهمیدم انسان متشرعی است از او پرسیدم شما با اینکه متشرع هستی چرا به اینجا آمده ای؟ ما در اسلام رهبانیت این چنین نداریم.

پیرمرد گفت درست است اما من پیر شده ام و در حال مرگ هستم، صاحب مکنت و مال بودم با ورثه صلح کرده ام و اذن گرفته ام که آخر عمری به این گوشه بیایم و مشغول عبادت شوم. از او پرسیدم در این مدت آیا توجه و عنایتی به شما شده است؟ چه بوده؟

گفت: بله از جانب سیدالشهدا علیه السلام به من منصب عنایت کرده اند. شبی مشغول عبادات بودم که دیدم عده ای از حیوانات سمت من می آیند که بعضی از آنها خطرناک بودند مثل پلنگ گرگ، در ابتدا خیلی ترسیدم اما آنها با فاصله ای از من نشستند. کمی دقت کردم دیدم جانواران اضداد کنار هم هستند مثل گرگ و میش، شغال و کبک. هرچه فکر کردم به نتیجه نرسیدم وقتی ماه را دیدم متوجه شدم ماه شب دهم است و شب عاشوراست. با خود گفتم شاید از من چیزی انتظار دارند، شروع کردم به زمزمه کردن با خودم و روضه سیدالشهدا علیه السلام آنچه بلد بودم خواندم، دیدم آنها در میان خودشان همهمه می کنند یعنی آنها در عالم حیوانیت خودشان به آن اندازه درک داشتند. از آن سال تا به الان آن حیوانات در شب عاشورا به اینجا می آیند تا برای آنها روضه بخوانم.

درک کردن حد و اندازه

درک داشتن خیلی مهم است یک موقع انسان در یک شهر و موقعیتی قرار می گیرد اما از آن درک ندارد. رَحِمَ اللّه ُ امرَءً عَرَفَ قَدرَهُ3؛ مورد رحمت خدا قرار می گیرد کسی که حد و اندازه ی خودش را درک می کند. اما از خدا می خواهد که خدا کاری کند تا من شب قدر را درک کنم و منظور فقط حضور در شب قدر نیست، امام صادق علیه السلام می فرماید: هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است.

جز ولیّ معصوم کسی نتوانسته قدر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را درک کند؛ لذا هر کسی به اندازه ی خودش از شب قدر بهره و درکی دارد اما درک واقعی مخصوص ولیّ معصوم است.

ادامه »

موضوعات: در محضر علما  لینک ثابت



 [ 10:23:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما