فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) کوهدشت
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo

شکوه عظمت۱۳آبان



  قصه یک کبوتر سفید   ...

«زهرا چرچی» عجیب یاد پسران شهیدش می‌کند، هنوز هم باافتخار از پسر بزرگش یاد می‌کند و موبه‌موی لحظات زندگی غلامرضایش را می‌گوید و همچنین محمدصادق که پنج سالی از غلامرضا کوچک‌تر بود و هرچند شیطنت داشت اما اخلاق و رفتارش به دل می‌نشست.

می‌دانستم هر دو شهیدند

با هر قطره‌بارانی که به شیشه می‌خورد، دلی می‌لرزد و چشمی، تر می‌شود، عطر باران تمام شهر را پر می‌کند و در کنج اتاقی دل کسی می‌گیرد. این روزها فهمیده است که اگر روزی هزار بار قاب عکس‌ها را در آغوش بگیرد، جای خالی جگرگوشه‌هایش که پر نمی‌شود، هیچ، دل‌تنگ‌تر هم می‌شود.

راست می‌گویند، باران همه‌چیز را تازه می‌کند، هوا را، دل‌ها را و البته خاطره‌ها را… خاطراتی که با هر نم باران زنده می‌شوند و با قطره اشکی از گوشه چشمی بر روی قاب عکسی می‌افتند.

باران که می‌زند، زهرا چرچی، عجیب یاد پسران شهیدش می‌کند. آخر، روزی که محمدصادقش به جبهه می‌رفت، هوا بارانی بود، غلامرضایش هم در میان آب شهید شده بود و پیکر بی‌سرش سال‌ها در کنار جزیره، غریب مانده بود.

 

ادامه »

موضوعات: بدون موضوع, شهدا  لینک ثابت



[یکشنبه 1396-01-13] [ 02:06:00 ب.ظ ]





  شهیدی که عاشقانه به سوی پروردگار خویش پرواز کرد   ...

شهید بقایی علاقه عجیبی به نیروهای بسیج مردمی داشت و هرجا مشکلی پیش می‌آمد از آن‌ها دفاع می‌کرد.

شهیدی که عاشقانه به سوی پروردگار خویش پرواز کردشدر بهمن ماه سال ۱۳۳۷ ه.ش در خانواده‌ای معتقد و مذهبی در شهر «بهبهان»چشم به جهان گشود. هیچ‌کس نمی‌توانست عظمت روحی نوزاد ناتوان آن روز را در ۲۲ سال بعد شاهد باشد؛ گرچه از همان ابتدا با رفتار متینش در خانواده و علاقه‌اش به مسائل مذهبی و رعایت آن‌ها در سنین ۱۰-۱۲ سالگی رشد فکری و فرهنگی او مشخص و نمایان گردید.
 
از تکبیر گفتن در مسجد محل آغاز کرد و تا آخر عمر از مسیر اسلام و پیروی از روحانیت متعهد خارج نشد. هوش سرشار و استعداد بالای وی باعث شد تا تحصیلات کلاس پنجم و ششم (نظام قدیم) را در عرض یک سال در یکی از مدارس بهبهان بگذارند و سپس رشته ریاضی را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کند.
 
پس از سپری کردن تحصیلات دبیرستان و گذراندن کنکور، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه اهواز پذیرفته شد، اما این رشته نظرش را تأمین نکرد و گفت: «من باید کاری را به عهده بگیرم که واقعاً بتوانم خدمت به این مردم مستضعف بکنم.» به همین دلیل سال آخر دبیرستان را مجددا طی کرد و دیپلم رشته طبیعی را اخذ نمود و این بار پس از شرکت در کنکور، در رشته فیزیوتراپی دانشگاه اهواز قبول شد.
علاوه بر درس، مجید را می‌توان یکی از فعال‌ترین دانش‌آموزان دبیرستان در زمینه‌های مختلف ورزشی، سیاسی، دینی و اجتماعی دانست.

ادامه »

موضوعات: شهدا  لینک ثابت



[چهارشنبه 1396-01-09] [ 07:36:00 ق.ظ ]





  لحظه عجیب خداحافظی شهید صفوی با خانواده   ...

این شهید بزرگوار به واسطه علاقه ویژه‌ای كه به روحانیت، خصوصاً حضرت امام خمینی(ره) داشت، زندگی و خلق‌وخوی طلبگی را انتخاب كرد و یادگیری درس‌های حوزه را آغاز نمود.

سید مهرداد (محسن)صفوی در سال ۱۳۳۳ در یكی از روستاهای اطراف اصفهان، در خانواده‌ای متدین و اصیل دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران تحصیلات دبستان و دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته راه و ساختمان در اصفهان به پایان رسانید.

 
با توجه به وضعیت رژیم و مفاسدی كه شاه علیه اسلام و طرفداران حضرت امام خمینی(قدس سره) شروع كرده بود و همچنین با وجود جو شدید اختناق و سركوبی كه ساواك از اوایل سال ۵۰ در تمام شهرها برای مبارزه با حركت‌های سیاسی به ویژه حركت‌هایی كه ریشه مذهبی داشت و با رهبری حضرت امام خمینی(قدس سره) شكل‌گرفته بود، به راه انداخته بود، بدون وابستگی به گروهی خاص با انگیزه و بینش اسلامی در صراط مستقیم و تبعیت از ولایت فقیه، حركت‌های سیاسی خود را در روستاهای اصفهان و شهرهای اطراف شروع كرد و به سرعت دامنه فعالیت خود را گسترش داد.
 
شهید صفوی با شهید مظلوم «بهشتی» ارتباط نزدیك داشت و به دلیل برخورداری از روحیه شجاعت و شهامت با چند نفر از برادران همرزم خود در حركت‌های مخفی پیش از انقلاب فعالانه عمل می‌كرد. در درگیری‌ها و عملیات نظامی اوایل سال ۱۳۵۶ مسئولیت تهیه مواد منفجره و سلاح به عهده او بود و در این جهت سفرهایی به مراكز و توابع استان‌های همدان، كردستان و چند استان دیگر داشت. نام او در لیست اسامی تحت تعقیب ساواک بود و دستور تیر برای او داده شده بود، به همین دلیل نامش را به محسن تغییر داد و پس از آن، به این نام معروف شد.شهید صفوی در سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد و در آبان سال ۵۷ صاحب اولین فرزند شد.

ادامه »

موضوعات: شهدا  لینک ثابت



[سه شنبه 1396-01-08] [ 07:22:00 ق.ظ ]





  «وقتی مهتاب گم شد»؛ واقعیتی شبیه اساطیر   ...
در مراسم ششمین پاسداشت ادبیّات جهاد و مقاومت که  در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) شهر همدان برگزار شد، از تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» رونمایی شد.
 
 
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR نماهنگ مستند «وقتی مهتاب گم شد؛ واقعیتی شبیه اساطیر» را منتشر می‌کند.
 

نماهنگ: «وقتی مهتاب گم شد»؛ واقعیتی شبیه اساطیر

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

معرفی کتاب وقتی مهتاب گم شد

حقیقتی از جنس حماسه

وقتی مهتاب گم شد قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند. علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام می‌شود و آنجاست که درمی‌یابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود بدست می‌آید، اما گویی قرار است علی خوش لفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند، تا سال‌ها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند.

ادامه »

موضوعات: شهدا, دانلود, کتاب  لینک ثابت



[دوشنبه 1396-01-07] [ 07:54:00 ق.ظ ]





  شهید زندگی کن   ...
یه روز تو گردان من و آقا جواد و چندتا از بچه ها گرم گرفته بودیم و داشتیم صحبت می کردیم که حرف از شهادت شد…
 
به آقا جواد گفتم که شما دلت پاکه دعا کن که من شهید شم. یه جمله کوتاه ولی تاثیرگذاری بهم گفت.
 
آقا جواد گفت:
اگه اینجا شهید شدی که خوش به حالت اما اگه نشدی و رفتی تهران تمام سعیتو کن که شهید زندگی کنی اون وقت تو میدون جنگ می خرنت و شهید میشی.
 
حقیقتش اونجا نفهمیدم آقا جواد چی گفت؛ ولی وقتی بعد از یک ماه برگشتم تازه متوجه توصیه آقا جواد شدم و وقتی خبر شهادت ایشون را شنیدم به این ایمان رسیدم که آقا جواد یک عمر شهید زندگی کرد و آخر هم مزدشو گرفت…
 
شهید مدافع حرم جوادالله کرم

موضوعات: شهدا  لینک ثابت



[یکشنبه 1396-01-06] [ 07:35:00 ق.ظ ]





  تقدیم به مادران شهدای مفقود الاثر   ...

سرود زیبایی درباره شهدای عزیز مفقود الاثر
زمان: 00:06:27 - حجم: 5.90 MB  

پسرم وقت درد و دل داری؟

که هوایم دوباره بارانی است

حال و روز تو را نمی دانم

حال و روزم همانکه می دانی است

 

چقدر طول می کشد امشب

به گمانم سحر نخواهد شد

شرح موی سپید مادر تو

به همین مختصر نخواهد شد

ادامه »

موضوعات: شهدا, شعر, دانلود  لینک ثابت



[جمعه 1396-01-04] [ 10:05:00 ب.ظ ]





  امانتی جامانده از یک شهید   ...
پرسیدم: «تو این جا چی کار می‌کنی برادر؟
مگه مرخصی نگرفته بودی بری عروسی کنی؟
چرا زود برگشتی؟
پس شیرینیت کو خسیس؟»
مسلم بیخیال شانه بالا انداخت و گفت: «نشد.» پرسیدم: «یعنی چی نشد! بهم خورد؟»
امانتی جامانده از یک شهید احمد فتحی از جمله رزمندگان استان زنجان در خاطره‌ای از پایان عملیات «بدر»  و چگونگی شهادت یکی از معاونانش در گروهان دیده‌بانی روایت می‌کند: «چند نفر از بچه‌ها می‌خواستند برای شرکت در مراسم یادبود شهید «مجید آتش گران»  به قزوین بروند و اصرار داشتند من هم همراهشان باشم. به عنوان فرمانده گروهان، نمی‌توانستم منطقه را رها کنم.
 عملیات بدر تازه تمام شده بود و برای تحویل گرفتن خط پدافندی طلائیه، به اندازۀ کافی تلفات داده بودیم. داشتم شرایط را به آنها توضیح می‌دادم تا از دستم دلخور نشوند که صدای «مسلم فیروز جنگ» را از پشت سرم شنیدم. از دیدنش تعجب کردم و پرسیدم: «تو این جا چی کار می‌کنی برادر؟ مگه مرخصی نگرفته بودی بری عروسی کنی؟ چرا زود برگشتی؟ پس شیرینیت کو خسیس؟» مسلم بیخیال شانه بالا انداخت و گفت: «نشد.» پرسیدم: «یعنی چی نشد! بهم خورد؟» خندید و جواب داد: «نه اونجوری که تو فکر می‌کنی. همۀ مقدماتو آماده کرده بودیم که پدر بزرگِ خانمم سرشو گذاشت زمین و تمام. عروسی منتفی شد. منم بی معطلی برگشتم اینجا.»

 دست روی شانه‌اش گذاشتم و گفتم: «خدا رحمتش کنه، حتماً خیر و مصلحتی تو کار بوده. ولی با برگشتنت حسابی منو خوشحال کردی.» با حضور مسلم که معاون من در گروهان دیده بانی گردان ادوات بود، خیالم راحت شد. همۀ کارها را به او سپردم و خودم همراه بچه ها راهی قزوین شدم. سه یا چهار روز بعد برگشتیم. قیافه بچه‌ها داد می‌زد که اتفاقی افتاده است. همه ماتم گرفته بودند و حال و حوصله نداشتند. پرسیدم: «چی شده؟»

ادامه »

موضوعات: شهدا  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-12-24] [ 08:53:00 ب.ظ ]





  دل‌بریدن از عاطفه‌ها   ...

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:

«شهدای عزیز ما و ایثارگران ما کسانی هستند که از همه‌ی خواسته‌های شخصی خود دل بریدند. این به زبان آسان است. فقط دل بریدن از پول و مال و سرمایه نیست؛ دل بریدن از عواطف است. شهید از مهر مادر، از سایه‌ی پدر، از لبخند کودک، از عشق همسر دل میبُرد و به سوی انجام وظیفه حرکت میکند.»

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، مجموعه پوستر «دل بُریدن از عاطفه‌ها» را منتشر می‌کند.[دریافت تمام تصاویر (Zip)]


ادامه »

موضوعات: شهدا  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-12-22] [ 07:39:00 ب.ظ ]





  "شهید همت" را بهتر بشناسیم؟   ...

دوران دفاع مقدس سرشار از اقدامات غرور آفرین رزمندگان اسلام است که راه را بر صدام و صدامیان سد کردند.

یکی از رزمندگان اسلام که در نبرد حق علیه باطل نقش مهمی را ایفا کرد؛ شهید “ابراهیم همت” است که در موفقیت رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس نقش مهمی را ایفا کرد.

“محمد ابراهیم همت” در روز 12 فروردین 1334 در شهرضا در خانواده ای متدین بدنیا آمد.  وی  در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوق العاده‍ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.

شهید همت را بهتر بشناسیم؟ + تصاویر

هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با كار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می‌آورد و از این راه به خانواده زحمتكش خود كمك قابل توجه ای می‌کرد.  

در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه‍ تحصیل پرداخت.

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. وی  در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا كرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می‌کرد تا در محیط مدرسه و كلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا كند.

ادامه »

موضوعات: شهدا  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-12-17] [ 10:04:00 ب.ظ ]





  صحنه اخراج دانشمند هسته‌ای   ...
مادر شهید احمدی‌روشن پس از تماشای فیلم «ترمینال غرب»:

خبرگزاری فارس: روایت واقعیات در «ترمینال غرب»/ صحنه اخراج دانشمند هسته‌ای در فیلم را با تمام وجود حس کردم

مادر شهید احمدی‌روشن گفت:

طرز صحبت مسئولان انرژی اتمی با دانشمندان هسته‌ای در فیلم «ترمینال غرب»به خوبی نشان داده شده است و متأسفانه هرچه دولتمردان از سوی غرب مورد تحقیر و تمسخر قرار می‌گیرند مسیر اشتباه خود را ادامه می‌دهند.

 

آیین اکران فیلم سینمایی «ترمینال غرب» در محل دانشگاه امیرکبیر با حضور اساتید و دانشجویان این دانشگاه و در حضور مادر شهید احمدی روشن برگزار شد.

مادر شهید احمدی روشن، پس از تماشای این فیلم بیان داشت: به نظرم بچه های جشنواره عمار توانسته بودند با محدودیت ها و کمبود امکاناتی که با آن مواجه هستند، واقعیت های موجود در سازمان انرژی اتمی را حتی در دوران پیش از برجام به نمایش گذارند.

ترمینال غرب، داستان هایی تلخ از اخراج دانشمندان هسته ای روایت می کند

وی در ادامه با بیان این که فیلم ترمینال غرب، داستان هایی تلخ از اخراج دانشمندان هسته ای روایت می کند که همه آن ها عین واقعیت هستند، اظهار داشت: طرز صحبتی که مسئولان انرژی اتمی با دانشمندان هسته ای داشته را نیز فیلم به خوبی نشان داده است و متأسفانه هر چه دولتمردان از سوی غرب تحقیر و تمسخر قرار می شوند اما مسیر اشتباه خود را ادامه می دهند و این مسئله واقعا چیزی جز شرمساری را به دنبال ندارد.

مادر شهید احمدی روشن در ادامه با بیان این که فیلم همه چیز را به خوبی به تصویر کشیده خطاب به فیلمسازان عمار تصریح کرد: ان‌شاء الله شما عزیزان در رابطه با مسائلی که در گوشه و کنار کشور در حال وقوع است و بوی خیانت می دهند، فیلم تهیه کنید تا مردم هوشیار تر شوند و این حق مردم است که واقعیت ها را بدانند.

وی به موضوع مهاجرت خواهر امید در فیلم اشاره کرد و افزود: با این که مسئله به موضوع اصلی ربط نداشت اما قصه ای جالب در خود داشت؛ چرا که نظیر چنین مهاجرت هایی در حال روی دادن در کشور است و مسئولان به جای سنگ اندازی، باید دست بچه ها را بگیرند و به آن ها کمک کنند تا چنین اتفاقاتی نیفتد.

مادر شهید احمدی روشن گفت: در این فیلم صحنه برخوردی را که با دکتر جزایری از سوی مسئولان سازمان انرژی اتمی شد، من با تمام وجود حس کردم و می دانم که همینطور بوده و این مسئله قصه نبود بلکه واقعیتی بود که اتفاق افتاده است.

وی در پایان ضمن خسته نباشید و تشکر از عوامل فیلم، اظهار داشت: این فیلم، این پیام را به همراه دارد که ممکن است شرایطی به وجود آید که امکاناتی که به دنبالش هستیم، در اختیار ما قرار ندهند اما ما می توانیم با امکانات کم و محدودی که داریم کارهای بزرگی انجام دهیم.

علاقه مندان می توانند جهت اکران این فیلم عبارت «ترمینال غرب» را به شماره 30004550 ارسال کنند.

فارس

موضوعات: بدون موضوع, شهدا  لینک ثابت



[پنجشنبه 1395-12-05] [ 07:25:00 ب.ظ ]





1 2 ...3 4 6 7

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما