✍️یادداشت؛ محمدکرم ساعدپور تحلیلگر مسائل سیاسی و بین الملل
⭕️خطر واگذاری میدان به دیپلماسی
در رابطه با واگذاری میدان به دیپلماسی چند نکته قابلطرح است:۱- عقلای عالم سیاست که سرشان به تنشان میارزد، قائلاند که این میدان است که زبان مذاکرهکنندگان را باز، دست آنها را پر و آنها را در مقابل چشم غرّه حریف آسیبناپذیر میکند.
این قول خدشهناپذیری است که جمله عالم بر آناند؛وقتی سرتیم مذاکرهکننده ما، آقای ظریف گفتند: آمریکاییها قادرند که در ظرف ده دقیقه مسائل نظامی مارا جمع کنند؛ به یاد داستانی از مرحوم اخویم افتادم که بیان کردند: «در گردنهای، دزدها مارا گرفتار کردند و چشم همه را بستند؛ یکی از رفقا خطاب به دزدها گفتند: درست است چشم من را بستهاید، ولی من دارم از زیر نگاه میکنم! دزدها چشم اورا باز کردند و گفتند: لازم نیست که چشم تو بسته شود! » و زمانی که عقبه تیم مذاکرهکننده گفتند: خزانه ما خالی است و باید آب خوردنمان را هم با برجام ببندیم، غربیها گفتند:« مَثَل ایرانیها مَثَل آن بدهکاری است که اموالش را در معرض فروش گذاشته است، طرف مقابل هرچه چانه بزند، او دست را پایینتر میگیرد و ما این صحبت را روی حساب عدم شناخت قدرت میدان حساب میکنیم نه چیز دیگر.»
آری؛عدم شناخت میدان، دیپلماسی را التماسی میکند، ورق زدن تاریخ بهروشنی خطر واگذاری میدان را به دیپلماسی بیان میکند و در اینجا چند نمونه را یادآور میشوم:
ادامه مطلب :
الف)در جنگهای ایران و روس، اعلان بسیج عمومی توسط آیتالله سید محمد مجاهد میرفت که سرنوشت جنگ در میدان تعیین شود ولی اراده جنگیدن در حکومت قاجاریه نمانده بود و میدان را به دیپلماسی واگذار کردند و آن شد که نمیبایست میشد؛ دیپلماتهای بیپشتوانه، تن به ذلّت معاهده ترکمانچای و گلستان دادند و ننگ ابدی را به ارمغان آوردند.
ب) به نقشه فلسطین اشغالی نگاه شود که درصد کمی از آن را اشغال کرده بودند ولی زمانی که مصر و اردن سازش کرد و یاسر عرفات را خلع سلاح و بدون قدرت میدان با دشمن مذاکره کردند و بیشتر سرزمینهای فلسطین اشغال شد. تا میدان دوباره پا پیش کشید و فلاخون را به یاری خدای متعال، به موشک نقطه زن تبدیل کرد. رئیس خودگردان لب به اعتراف باز کرد که: «از مذاکره منتهای میدان کاری ساخته نیست». میدان مبارزه در فلسطین، یا رژیم غاصب را ساقط میکند و یا غاصبان تن به رفراندوم میدهند و سکنه فلسطین اعم از یهودی و مسیحی و مسلمانان فلسطینی سرنوشت را تعیین خواهند کرد.
ج) در جنگ تحمیلی اگر تن به مذاکره میدادیم حداقل استان نفتخیز خوزستان ازدسترفته بود. ولی به برکت میدان پرقدرت نگذاشتیم یک وجب از خاک ایران به دست دشمن بیفتد.
– به تاریخ اسلام هم نگاه کنیم نقش میدان تعیینکننده است. وقتی مسلمانان در معیت رسول خدا(ص) به حج رفتند، مشرکین مکه سدّ راه شدند ولی صحنه نبرد جنگ بدر، احد و احزاب به آنها فهمانده بود که مسلمانها درصحنه میدان حرف برای گفتن دارند و لذا تن به صلح حدیبیه دادند که آن صلح منجر به پیروزی مسلمانها و فتح مکه شد که نمیخواهیم تاریخ نقل کنیم.
در اینجا چند سؤال مطرح است:۱-آیا اگر در جنگ صفین، مسلمانها صحنه میدان را ترک نمیکردند، مذاکره ابوموسی کودن که خود را عقل کل میدانست با عمر و عاص پیش میآمد که موجب ضربات مهلکی بر پیکر حق شد؟
۲- آیا اگر امام حسن(ع) میدانداران باصلابتی میداشت و در مقابل دشمنان میایستاد، تن به مذاکره میداد؟ در آن جریان مردم بیوفا صحنه میدان را خالی کردند و میرفت که خون شیعههای معدودی که وجود داشت، در غیر وقت ریخته شود و امام حسن(ع) را کتف بسته تحویل دهند.
بنابراین هرگاه میدان را به دیپلماسی واگذار کردیم خسارت به بار آورد: ما به عنایت خدای متعال و همت مردان و زنان خدائی میدان پرقدرتی داریم.
ایام جنگ، آقای ژنرال زینی، فرمانده ناو هواپیمابر آمریکا گفتند: «من بارها از ترس قایقهای تند رو ایران خوابم نبرده است». از زمان جنگ تاکنون آنچه درتوان داشتهایم سلاح ساخته و جمع کردهایم و دشمنان خدا واقعاً از ما میترسند. بهطوریکه فرمانده آمریکاییهای تروریسم در منطقه یعنی ژنرال مکنزی گفتند: « ایران از حیث پهپاد های فوق پیشرفته برتری هوایی بر آمریکا دارد» و مقاومت باسلاح های مدرن خاکریز اول آمریکا که صهیونیست باشد در محاصره دارد لذا باید انتخابات ۱۴۰۰ به یاری خدای متعال دیپلماسی در تراز این میدان را خلق کند.«به امید آن روز»
انتهای پیام
[سه شنبه 1400-02-21] [ 02:41:00 ب.ظ ]