فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) کوهدشت
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo

جوانانی که امام زمان راخوشحال می کنند.



  جای دستی به روی صورت حورا افتاد   ...

آخرش شرح غمم روی زبان‌ها افتاد
همه گفتند که خیبر شکن از پا افتاد

آه، رفتی و تمام بدنم می لرزد
پهلوان تو زمین خورد، وَ از نا افتاد

غسلِ جسم تو بُوَد سخت تر از هر کاری
کوه، پاشیده شد و بر روی دریا افتاد

دو سه ماه است که رخسار تو با پوشیه است
چشم من بر رخ نیلی تو حالا افتاد

مَحرمت بودم و نامَحرم زخم بدنت
این چه زخمی ست که بر بازوی تو جا افتاد؟

بشکند دست کسی که… اثرش معلوم است
جای دستی به روی صورت حورا افتاد

با یتیمان تو هم‌ناله شده جبرائیل
ولوله در وسط عرش معلّی افتاد

ساحلم بودی و رفتی و نگفتی با خود…
که علی در وسط موج بلایا افتاد

با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت
لبم از شرم، ز هر صحبت و نجوا افتاد

با چه رویی به پدرجان تو این را گویم…
“پیش چشمان همه، امّ ابیها افتاد”

رضا قاسمی

موضوعات: شعر, مناسبت ها, اهل بیت علیهم السلام  لینک ثابت



[دوشنبه 1395-12-09] [ 06:04:00 ب.ظ ]





  آری فرات دیده گریانِ کربلاست   ...
 
«سید علی رکن‌الدین» شاعر آیینی کشورمان که در مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام اشعاری را از خود منتشر کرده است، سروده‌ای را به پیشگاه قدسی آقا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) تقدیم کرده که در ادامه با هم می خوانیم:

 
هر آينه دلى‌ست كه حيران كربلاست
در هر كجا سرى‌ست، به قربان كربلاست
 
داغى اگر كه هست به اين سينه، داغ توست
ماتم اگر كه هست ز هجران كربلاست
 
اشک است اينكه دور حرم را گرفته است
آرى فرات ديده ى گريانِ كربلاست
 
چشمى كه روشن است به اشک غم حسين
شمعى به بزم شام غريبان كربلاست
 
نوح ائمه گفت كه نوحو على الحسين
كشتى شكست خورده ى طوفان كربلاست
 
جا دارد از كفن بگريزيم روز مرگ 
از غربتى كه در تن عريان كربلاست
 
افتاده صد ترک به بلور دل رسول
از هر ترک كه بر لب عطشان كربلاست
 
روزِ حسين خون دل از ديده می‌رود
اين گريه ى امامِ خراسان كربلاست
 
سیدعلی رکن‌الدین
موضوعات: شعر  لینک ثابت



[جمعه 1395-12-06] [ 09:04:00 ق.ظ ]





  وادی عشق است کیش ما   ...

نزد خالق هر کسی باشد فرودش بیشتر

در مسیر بندگی باشد صعودش بیشتر

اهل صوم و صمت باش و دل به پرحرفان مبند

مزبله وقتی بسوزد هست دودش بیشتر

خواست لیلا تا که مجنون را مقرب تر کند

کاسه ی او را شکست و آزمودش بیشتر

بهره ها دارد دل ویرانه… می دانم ولی

دل که می گیرد، شود با گریه سودش بیشتر

وادی عشق است کیش ما، شکسته تر شود

هر کسی باشد دراین وادی ورودش بیشتر

عاشقی که دل نبست اصلا به دنیا، می شود

با امام عصر خود گفت و شنودش بیشتر

بیشتر اصلا خودم دل را سپردم دست او؟!

یا نه اصلا با محبت ها ربودش بیشتر؟

این همه دست تمنا از سر دلگرمی است

هر که لطفش بیشتر خواهان جودش بیشتر

رحمت و خیری که از سوزِ دعایش می رسد

در زمان ابتلا بوده نمودش بیشتر

در میان روضه ها می آید و حس می شود

در عزای مادرش زهرا وجودش بیشتر

بال پروانه اگر مسمار آزارش دهد

می شود در شعله درهم تار و پودش بیشتر

درد پهلو که کسی دارد نمازش مشکل است

دردسر دارد سجودش از قعودش بیشتر

بهر قتل شیر خیبر هر کدامش کافی است

درد بازو جای خود، روی کبودش بیشتر

محمد جواد شیرازی

موضوعات: مناسبت ها, شعر  لینک ثابت



[پنجشنبه 1395-12-05] [ 07:20:00 ب.ظ ]





  پای دعایم....   ...

پای دعایم با گنه زنجیر گشته

«آقا بیا» هایم چه بی‌تاثیر گشته

من خواب دیدم ماه پشت ابر مانده

خوابم به هجر روی تو تعبیر گشته

هر جمعه که خورشید در حال غروب است

در چشم من غمگین‌ترین تصویر گشته

لیلای من کم کم تو را افسانه خوانند

مجنون به راه عشق تو تحقیر گشته

آقا بیا تا عشق رنگ و بو بگیرد

دنیا بدون روی تو دلگیر گشته

از نوجوانی انتظارت را کشیدم

حالا دگر چشم انتظارت پیر گشته

ترسم که من هم با غم هجرت بمیرم

از بس که در امر فرج تاخیر گشته

امروز دنیا در پی موعود باشد

شکر خدا عشق تو عالم‌گیر گشته

باید بیایی تا بگیری انتقامِ

آن سوره‌ای که با لگد تفسیر گشته

آقا الهی بشکند دست کسی که

در کوچه‌ها با مادرت درگیر گشته


موضوعات: شعر  لینک ثابت



[شنبه 1395-11-30] [ 08:24:00 ب.ظ ]





  حضرت باران...   ...

حضرت باران

از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي
خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي

مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي

کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي

خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند
از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي

 

موضوعات: بدون موضوع, متن ادبی و دل نوشته, شعر  لینک ثابت



[جمعه 1395-11-29] [ 11:13:00 ق.ظ ]





  ز شوقت در وجودم «حاء و سین و یاء و نون» پیدا   ...

تقدیم به پیشگاه قدسی آقا اباعبدالله الحسین

شکستی آنچنانم، شد درونم از برون پیدا
جنون بیرون زد و شد بر همه حالِ درون پیدا

امیر لشکر غم گشته ‌ام، سردار اندوهم
به سر امشب ز داغت شد هزار و یک قشون پیدا

به حسرت بسته است آه دلم را جوشش داغم
ز هر آهی شود در دیده‌ ام صد موج خون پیدا

دلم را چار قسمت کن به چشم خویشتن بنگر
ز شوقت در وجودم حاء و سین و یاء و نون پیدا

ستون‌ها از تب دیوانگان بسیار می‌ نالند
ز خون سر بود رَدّی ز ما در بی‌ ستون پیدا

به خلوتگاه جان خواندم تو را و ناگه از پرده
همین که جلوه کردی شد ز خاک من جنون پیدا

مجید نجفی

موضوعات: شعر  لینک ثابت



[پنجشنبه 1395-10-23] [ 07:02:00 ب.ظ ]





1 2 3 5

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما