متن سخنرانی حجت الاسلام کرمی:
انسان درآمیخته با قوای گوناگون است
انسان که اشرف وسید مخلوقات و کائنات آفریده شده است این استعداد را دارد که به اعلی قلل کمال برسد و هم این استعداد را دارد که طی درکات کند و به اسف سافلین برسد و از نظر انحطاط در جایی قرار بگیرد که هیچ حیوانی قابل مقایسه با انسان نباشد و بر او شرف داشته باشد. قرآن می فرماید: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا1؛
“أَمْشَاجٍ” یعنی معجون و درآمیخته از استعدادها و قوای مختلف یعنی انسان در آمیخته با قوا و استعدادهای مختلف است؛ تنها موجودی که جامع الاطراف است، جمیع جهات در او محقق بالقوه است انسان است. در حیات وحش موجودات از نظر سیر تکاملی در رتبه نوعیه ی خودشان باید به کمالی برسند که تمام صفات نوعیه را داشته باشند. یک توله ی سگ کمالش سگ شدن است وقتی به جایی رسید که همه ی صفات نوعیه در او واجب بود یک سگ کامل خواهد شد تمام جمادات و نباتات اینگونه هستند و در نهایت به کمال نوعیه خودشان می رسند. سیر تکوینی موجودات حیات وحش نظام تعریف شده ای دارد که از آن نمی توانند تخلف کنند.
خدا یک سنسورهایی به نام غریزه در وجود حیوانات قرار داده است و نظام معیشت حیوان در آن غریزه تعریف شده است و تفاوتی با هم ندارند که سگ اسرائیلی باشد یا ایرانی مثلا سگها به صاحبشان خیانت نمی کنند، بیگانه را به حریم راه نمی دهد، به کم قانع است، فراموشکار نیست و این خصوصیات در تمام سگها وجود دارد. اما آیا می توانیم سگ را به خاطر صفات خوبش تحسین کنیم؟ خیر چون وجود این صفات به سگ مربوط نیست ریاضت نکشیده تا امانتدار شود بلکه خدا او را اینطور آفریده و هنری هم نیست و قابل تحسین نیست. حیوانات یک نظام تعریف شده ای دارند و از آن نمی توانند تخلف کنند.
ادامه مطلب :
وجود بُعد ملکوتی و مادی در انسان
تنها موجود این عالم که این همه استعداد دارد انسان است خداوند انسان ار اینگونه آفریده است؛ خداوند به انسان هم بُعد و ساحت ملکوتی و هم ساحت مادی داده است، هم طبیعت و غریزه داده است و هم فطرت؛ به انسان هم گفته است مدیریت کن درونت قوایی وجود دارد که به شرارت دعوتت می کند نفس اماره، غضب و شهوت؛ و قوایی هم در وجود انسان هست که دعوت به توحید و یگانگی خدا و جمال و کمال و قدرت حیات دعوت می کند. از بیرون هم قدرتهای متضاد هادی و داعی هستند شیطان و انبیاء داریم و اجبار هم در هیچ طرفی نیست. اگر اینطور بود قیامت و بهشت و جهنم معنایی نداشت توجیه بهشت و جهنم به قدرت اراده و اختیار انسان است.
تنها موجود مصمم و دارای تصمیم و اراده انسان است و این اراده شخصیت انسان را معماری و مهندسی می کند. هر چیزی درون انسان است مقتضی و متناسب با هدف نهایی خلقت انسان است که همان خلافت کلیه ی الهیه است یعنی بشود آن موجودی که زمین و آسمان از پذیرش آن امانت ابا کردند اما خلیفه این امانت را پذیرفت. خلیفه یعنی کسی که شهوت و غضب و نفس اماره سوء داشته اما همه ی آنها را مدیریت کرده و انسان کامل شده است.
وجود شهوت در انسان به هدف تکثیر نسل است
خداوند غریزه شهوت را در وجود انسان قرار داده است تا نسل متکثر شود و نباید آن را سرکوب کرد ولی باید بلد باشی تا شهوت را مدیریت کنی، اگر توانستی در مسیر حلال و نظام خانواده و همسر شرعی شهوت را مدیریت کنی و عریزه اشباع شد یک انسان کامل از نظر جنسی می شوی. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که این غریزه را سرکوب کند از من نیست؛ امر تکثیر نفس با ازدواج است و خدا آن را قرار داده است تا محرک برای زاد و ولد شود پس شهوت امر مبارکی است.
قوه ی تدافعی انسان به سبب وجود شهوت است
غضب؛ فرموده اند غضب کلید تمام شرهاست؛ اینطور نیست که غضب شرارت باشد بلکه مبارک ترین قوه در انسان است به شرطی که بجا خرج شود. قوه ی تدافعی انسان به غضب است. اگر امیرالمومنین علیه السلام غضب نداشت، اگر مجاهد فی سبیل الله نبود، اگر اشدا علی الکفار نبود، در میدان جنگ رحم داشت؟ در صف اُحد و بدر مماشات و گفت و گو می کرد؟ مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: امیرالمومنین علیه السلام خیلی سخت می گیرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: انّه خشن فی ذات اللَّه2؛ (او در مسألهی مقرّرات خدایی، مرد خشنی است).
اگر کسی نسبت به دشمنان خدا غضب و برائت نداشته باشد اصلا ارزشی ندارد؛ غضب برای خانواده و اطرافیان نیست در آنجا جای صفا و گذشت و نثار ایثار است. غضب باید در انسان باشد اما به اندازه؛ فلسفه علم اخلاق چیست؟ آمده تا غضب را نابود کند پس نباید افراط و تفریط انجام داد. اگر غضب نباشد در برابر ظلم کسی قد علم نخواهد کرد و روحیه جهاد و مبارزه از بین خواهد رفت.
شرارت مذموم است نه غضب!
نفس را باید دائما به شمشیر زدن و جهاد کردن و درگیری حدیث کنی. در دعای عهد می خوانیم: خدایا کمک کن وقتی می آیم شمیشرم کشیده باشد؛ یعنی روحیه دعوا باید در انسان باشد، شرارت بد است اما غضب بد نیست. شهوت و غضب بد نیستند آن چیزی که بد است افراط و تفریط است.
امام خمینی رضوان الله علیه به قدری عطوفت داشت که پسرش نقل می کند روزی یک مگس خیلی ایشان را اذیت کرد اما حاضر نشد مگس را بکشد و آن را با دست گرفت و به بیرون پرت کرد. اما همین آدم فرمان می دهد به خیابان بریزد تا فتنه از بین برود. می گفتند جنگ جنگ تا پیروزی اما ایشان فرمود: قرآن فرموده تا وقتی فتنه هست باید جنگید. به قدری رئوف بودند که دستمال کاغذی کفاف اشکهای ایشان را نمی داد، به همسرش امر و نهی نمی کرد، حتی یک دفعه هم به دیگران دستور نداد.
انسان کامل کسی است که مورد مصرف هر قوه را می داند
اگر این قوا در انسان نباشد انسان کامل نیست. اگر رسیدیم به اینجا که غضب و شهوت به اندازه در موضع غضب و شهوت داشتیم انسان کامل می شویم. انسان کامل یعنی مدیر و خنده و سخت گیری و مماشاتش به جاست و مورد مصرف هر چیزی را بلد است و پیمانه و کیل را می داند و ناگهانی بر سر دیگران فریاد نمی زند اینطور جاها باید غضب را کنترل کرد. اما به جایش باید سخت گیری کرد، یک جایی حد اسلامی است و باید سخت گیری کرد.
هر چیزی خدا درون انسان قرار داده جایش بوده و به جا بوده است. خدا هیچ چیز اضافه درون انسان قرار نداده. شهوت اگر نباشد انسان ناقص است. حذف صورت مساله فایده ندارد سالبه انتفاع موضوع شود، اگر شهوت نباشد مبارزه معنا نخواهد داد. اگر پیامبران تمایلات انسانی نداشتند آفرین و باریکلا داشتند؟ خیر لذا تمام حسها در وجود انبیاء هم بود و با وجود آن با هوای نفس مبارزه می کردند.
در زمان جاهلیت که نام داشتن و کسب شهرت از همه چیز مهمتر بود زنان جوان و بیوه ها خودشان را به پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه می کردند اما حضرت با آنها کاری نداشت چون بلندترین مقامات معنوی با درگیر بودن به مادی ترین شئونات زندگی هیچ تنافی ندارد. مدیر این است که در میان زنان باشد و خداپرست باشد. مدیر کسی است که همه ی اینها را داشته باشد کاسبی کند دربازار باشد و مومن باشد و بتواند غرایز و شهوت هایش را کنترل کند.
انسان کامل بودن این است که همه چیز را با هم داشته باشی و به اندازه داشته باشی والا اگر نتواند مدیریت کند مثل کسی می ماند که باشگاه رفته اما روی تمام قسمت بدنش یک اندازه کار نکرده است. یعنی یک طوری باید اعضا با هم پاسکاری کنند که اعضا متناسب با هم باشند؛ روح انسان هم همین است اگر کسی فقط روی بُعد عبادی کار کند یا فقط در سیاست باشد و بگوید عبادت ما کار مردم را راه انداختن است و کاری با سجاده نداریم! خیر آن کسی که کار مردم را راه می انداخت شبی هزار رکعت نافله می خواند باید در سجاده هم باشی با یک طرف روحت کار نکن؛ زیبایی روح مثل زیبایی بدن است.
اگر می خواهید کامل شوید همه چیز باید به اندازه و توزان باشد. هر چیزی به اندازه اش خوب است، اسلام و علم اخلاق آمده اند تا آدم درست کنند. مومن کسی است که همه چیز را به اندازه دارد.
[جمعه 1395-11-15] [ 10:37:00 ق.ظ ]