#قسمت3⃣
او سال 85 ازدواج کرد و یک پسر 10 ساله به نام محمدمهدی از او به یادگار مانده است. پسرم همیشه با همسر و فرزندش مهربان و صمیمی بود و در دوران زندگیشان کوچکترین مشکلی باهم نداشتند.پدر شهید میگوید قدرت اصلاً از کارهایش صحبت نمیکرد حتی نمیدانستیم به جنگ سوریه رفته فقط میگفت در سفارت است.وی گفت: از رفتنش به سوریه هیچ مخالفتی نداشتیم چون راهی بود که خودش انتخاب کرده بود، دفاع از حرم حضرت زینب(س) امری ضروری است و هر کس که بتواند اسلحه به دست بگیرد باید به سوریه و عراق برود، فرمان رهبر واجب است و فرزند من نیز فدای رهبری.آخرین مکالمات شهید عبدیان با خانوادهاشمادر از آخرین مکالماتی که با شهید داشتند سخن میگوید: پسرم وقتیکه در سوریه بود یک روز در میان زنگ میزد و احوالمان را میپرسید، آخرین باری که تماس گرفت با همه اعضای خانواده صحبت کرد حتی سراغ برادرزاده چهارسالهاش را گرفت تا با او صحبت کند. در بین صحبتهایش سه بار گفت اگر عمری باشد و مرگ مهلت دهد 11 روز دیگر برمیگردم بعد با تکتک اعضای خانواده خداحافظی کرد و این آخرین مکالمهای شد که با او داشتیم پسازآن سه روز بود که تماس نگرفت تا خبر شهادتش را برایمان آوردند.سجاد عبدیان که خود طلبه است….
[یکشنبه 1399-10-07] [ 12:01:00 ب.ظ ]