?#کتاب_صوتی                            
?#مسیح_کردستان
✍️#حمیدرضا_عباسی
?#نمایش_رادیویی

مسیح کردستان / حمیدرضا عباسی

همراه هم به هفت‌سالگی محمد می‌رویم.
به روستای کوچک «دره گرگ» و روزهایی که محمد و برادر بزرگ‌ترش، علی، در نبود پدر، مردانه، در کنار خانواده و مادر، آماده‌ی مهاجرت به تهران هستند.
به نوجوانی و جوانی پرالتهاب محمد سفر می‌کنیم تا روزهای … .
آن‌روزها برای دفاع از کیان کشور به کردستان رفت. اصولاً دلسوزی محمد برای مردم کردستان حد و مرز نداشت. به آنها از صمیم قلب احترام می‌گذاشت. جالب اینکه مردم کردستان نیز به او علاقمند شده بودند و بردارانه دوستش داشتند. جاذبه‌ی محبت‌آمیز «بروجردی» آن‌قدر نیرومند بود که اطفال معصوم کُرد، به محض دیدن او، به سویش می‌دویدند، با او بازی می‌کردند و «محمد» شاد و خندان، دست نوازش بر سرشان می‌کشید.

بروجردی جزو نخبه‌ترین فرماندهان یگان‌های رزمی سپاه، چه در کردستان، و چه در دیگر جبهه های 8 سال دفاع مقدس بود.

موضوعات: چند سطر کتاب  لینک ثابت



[سه شنبه 1396-12-08] [ 09:43:00 ب.ظ ]