برخی از اهداف پیامبران به عنوان شاخصهای اصلی مطرح بوده و مسائل بسیاری به صورت تابعی میباشد که این نوع مباحث، به صورت تفکیک شده باید در فعالیتهای تبلیغی مورد توجه باشد والا مبلّغ دچار مشکل پردازش به مباحث فرعی و گاهی غیر اصولی گردیده و مردم را نیز به خطا میاندازد؛ از باب نمونه میتوان به بحث خداپرستی اشاره کرد. امر مهم و حساس خدا پرستی بنیادیترین مسئله تبلیغی است که اگر فردی در خداپرستی تردید داشته باشد، بیان احکام و اخلاقیات اسلام و… برای او کاری بیهوده بهنظر میرسد؛ از اینرو شناخت اهداف اصلی، کلان و بنیادین دین از ضروریات در عرصه تبلیغ میباشد.
برای شناخت اهداف کلان انبیاءعلیهمالسلام بهترین منبع، قرآن مجید میباشد که ما با استناد به آیات قرآن مواردی را بیان میکنیم:
خدا پرستی
از مهمترین اهداف انبیاءعلیهمالسلام گسترش خداپرستی در بین جوامع مختلف بوده است؛ قرآن مجید میفرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛ (1) «و همانا در هر امتى پیامبرى فرستادیم تا [اعلام كند كه] خدا را بپرستید و از [پرستش] طاغوت بپرهیزید.»
در جای دیگر میفرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِى إِلَیهِ أَنَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»؛ (2) «پیش از تو هیچ رسولى نفرستادیم مگر آنكه به او وحى کردیم كه غیر از من خدایى نیست؛ پس مرا بپرستید.»
اگر در قرآن بخواهیم اهم فعالیت انبیاءعلیهمالسلام بویژه پیامبر اسلامصلیاللهعلیهوآله را بررسی کنیم، میبینیم بخش عمدهای از زحمات این بزرگواران، در راستای تحقق خداپرستی و گسترش آن بوده است.
ادامه مطلب :
فراگیری عدالت
اجرای عدالت و جلوگیری از ظلم، در ابعاد مختلفِ ساحتهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، از اهداف بزرگ ارسال رسل و بعثت پیام آوران الهی بوده است. ظلم و بیداد، انسانها را به جای عبودیت خداوند به کرنش در مقابل ستمگران واداشته و از بزرگترین نعمت اِلهی که آزادی است، محروم میسازد.
قرآن مجید میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لیعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزیزٌ»؛ (3) «ما پیامبرانمان را با دلیلهاى روشن فرستادیم و با آنها كتاب و میزان را نیز نازل كردیم تا مردم به عدالت عمل كنند. و آهن را كه در آن نیرویى سخت و منافعى براى مردم است فرو فرستادیم، تا خدا بداند چه كسى در غیاب، او و پیامبرانش را یارى مىكند؛ زیرا خدا توانا و پیروزمند است.»
از مهمترین تفاوت بین مبلّغین اسلام و مسیحیت آن است که کلیسا در موارد بسیاری نه تنها ظلم ستیز نبوده بلکه تاریخ گواه آنست که توجیهگرِ ظلم ستمگران و پیشقراول استثمار قدرتهای بزرگ جهانی بوده است؛ اما روحانیون شیعه، در طول تاریخ، بهویژه در زمان ما، همواره به حکومتی عادل میاندیشیدند و تلاشهای خستگی ناپذیری داشتهاند تا آنجا که در این راه شهدای فراوانی را تقدیم عدالتگستری دین نمودهاند.
گاهی گفته میشود که بهتر است روحانیون برای جذب مردم به دین در مسائل سیاسی دخالت نکنند تا قداست آنان پایدار مانده و محبوبیت عمومی یابند. البته با چنین رویهای این افراد در جذب انسانهای مرفهِ بیدرد موفق میشوند؛ اما مؤمنان خداجویی که برای حفظ دین خدا از جان و مال و هستی خویش به راحتی میگذرند را، از دست میدهند.
اینان همان مدل روحانیت مسیحیت را پیشنهاد میدهند. این نوع روحانیت باید بخشی از مفاهیم و معارف قرآنی را رها کرده، به روشی روی آورند که در نهایت همان اسلام آمریکایی ترویج شود؛ این رویه نه تنها در اسلام مقبولیت ندارد، بلکه در هیچ یک از ادیان آسمانی نیز پذیرفته نیست! آری اگر ادیانی با این رویه دیده میشود، ادیان تحریف شدهای است که هواهای نفسانی و امیال شیطانی آدمیان در آن دخالت نموده است.
نتیجه آنکه روحانیون شیعه و مبلّغین، موظّف هستند برای گسترش عدالت در ابعاد مختلف، از محل تبلیغ گرفته تا کلّ جهان با تمام توانمندیها بکوشند؛ زیرا این امر از مهمترین اهداف انبیاء میباشد.
تعلیم کتاب و حکمت
یکی دیگر از اهداف پیامبران، رشد عقلی انسانها و افزایش درک، دانش و تعلیم کتاب و حکمت به آنان بوده است. قرآن مجید میفرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»؛ (4) «او خدایى است كه در میان مردم بىسواد پیامبرى از خود آنان مبعوث داشت، تا آیاتش را بر آنها بخواند و [از اخلاقیات زشت] منزه سازد و كتاب و حكمتشان بیاموزد، اگر چه پیش از آن در گمراهى آشكار بودند.»
در این آیه کریمه در مییابیم که پیامبرصلیاللهعلیهوآله در جامعهای مبعوث به رسالت میشود که از شاخصههای مهم شناختی آن جامعه بیسوادی و کاستی علمی ـ دانشی آنها است و پیامبر اسلامصلیاللهعلیهوآله موظّف به رشد علمی و آگاهی آنها و تعلیم کتاب و حکمت است.
جایگاه تعقّل و اندیشه در قرآن مجید به حدی است که اگر کسی آشنایی با این کتاب آسمانی داشته باشد، در مییابد تا چه اندازه این کتاب نورانی، مخاطبان خود را به تعقّل و تفکّر، ترغیب نموده است که ما اکنون به چند نمونه اشاره میکنیم:
تنها کتاب آسمانیِ مصون مانده از تحریف، در موارد بسیاری پس از اقامه برهان و بیان استدلالهای محکم با جملات «اَفَلاَ تَعْقِلُونَ» و «اَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ»، افراد را به تعقّل و تفکّر فرا میخواند؛ در مواردی هم علت انحراف انسانها و عدم پذیرش حق توسط معاندین را نیاندیشیدن و عدم تعقّل بیان میکند. چنانچه میفرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛ (5) «بسیارى از جن و انس را براى جهنم بیافریدیم. کسانی که دلهایى دارند ولی با آن نمىفهمند و چشمهایى كه با آن نمىبینند و گوشهایى كه با آن نمىشنوند. اینان همانند چارپایانند بلکه گمراهتر از آنها، اینان همان غافلانند.»
در جای دیگر قرآن کریم کسانی که تعقّل نمیکنند را بدترین جنبندگان معرفی میکند و میفرماید: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذینَ لا یعْقِلُونَ»؛ (6) «بدترین جانوران نزد خدا كسانى هستند كه، كر و لال میباشند و اصلا تعقل نمىكنند.»
در این آیه باید به نکتهای توجه داشت و آن اینکه قرآن نمیفرماید «بدترین انسانها» بلکه میفرماید «بدترین جنبنده» انسانهای بیتعقلاند. این تعبیر نشان دهنده سقوط انسان در حد پائینتر از همه حیوانات است. در آیاتی هم پس از شمردن نعمتها میفرماید: «إِنَّ فی ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ»؛ (7) «در این نعمتها نشانههایی برای اندیشهورزان است.»
از مجموع این آیات، اهمیت جایگاه عقل در منظومه معارف اسلامی، به خوبی معلوم میگردد؛ از اینرو لازم است، مبلّغان دین، بیش از هر چیز به فعّال سازی عقل و اندیشه مخاطبان رو آورند و از بیان مسائل ضعیف حدسی، بیان خواب، و اوهام و… سخنانی از این دست در حوزه مباحث عقلی که امروز برای انسانهای فهیم و دانشمند سخنان بیمنطق و استدلال تلقی میگردد، به شدت پرهیز کنند.
رشد فضائل اخلاقی
یكی از اهداف اساسی پیامبران جهت هدایت انسانها، رشد سجایای اخلاقی و دور ساختن جامعه از مفاسد بوده است. با مروری بر تاریخ پیامبرانعلیهمالسلام در قرآن، آیات بسیاری به چشم میخورد كه پیامبران الهیعلیهمالسلام در برابر رذائل اخلاقی و مفاسد اجتماعی ایستادگی نموده و با تمام توان در جهت اصلاح جامعه میكوشیدند.
پیامبر اسلامصلیاللهعلیهوآله نیز در این عرصه با جدیت تلاش كرده و قرآن مجید، پاكسازی انسانها از آلودگی را از اهداف بعثت پیامبرصلیاللهعلیهوآله بر شمرده، میفرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»؛ (8) «او خدایى است كه در میان مردم بىسواد، پیامبرى از خود آنان مبعوث داشت تا آیاتش را بر آنها بخواند و [از اخلاقیات زشت] منزه سازد و كتاب و حكمت شان بیاموزد. اگر چه پیش از آن در گمراهى آشكار بودند.»
اهمیت نشر ارزشهای اخلاقی در جامعه، تا حدی است كه پیامبر گرامی اسلامصلیاللهعلیهوآله میفرماید: «عَلَیكُمْ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِی بِهَا؛ (9) بر شما باد به مكارم اخلاق كه خداوند عز وجل مرا به مكارم اخلاق مبعوث كرد.»
مبلّغان دینی از باب «اِنَّ العُلَمَاءَ وَرَثَةُ الاَنبِیاءِ» (10) وظیفه دارند ابتدا بر گسترش خداپرستی همت گمارده و سپس تزكیه انسانها از رذائل اخلاقی و احیاء اخلاق حسنه را به عنوان وظیفه اصلی خویش قلمداد كنند.
برای دست یابی بدین هدف، قبل از هر اقدامی، شناخت عالمانۀ فضای تبلیغ مطرح است؛ مبلّغ نباید صرفاً به خواندن نماز جماعت و سخنرانی اكتفا كند و از آنچه در محل تبلیغ او میگذرد غافل بماند.
امام صادقعلیهالسلام میفرماید:
«وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس؛ (11) كسیكه به زمان خویش آگاه باشد، امور مشتبه بر او هجوم نمیآورد.»
مبلّغ در محل تبلیغ، نسبت به فرهنگ دینی مردم مسئول است؛ او باید از رویدادهای اطراف خویش اطلاع كافی داشته، برنامههای تبلیغی خود را در جهت تصحیح ناهنجاریهای اجتماعی طراحی كرده، مجدانه پیگیری كند.
برای آنكه مبلّغ بتواند برنامههای تبلیغی خود را در جهت تزکیه و اصلاح مفاسد اخلاقی متمرکز کند، ابتدا لازم است اطلاعات مورد نیاز در حیطههای ذیل گردآوری شود، سپس برنامههای تبلیغی طراحی گردد:
حیطههای اطلاعات
1. مسائل اخلاقی پنهانی كه بروز و ظهور اجتماعی آن قابل ارزیابی دقیق نیست؛ مانند: حسد و…؛
2. مسائل اخلاقی مربوط به روابط خانوادگی افراد؛ مانند: رابطه مرد با زن و فرزندان، پدر و مادر و خویشان؛
3. مسائل اخلاقی مطرح در سطح جامعه كه در عرصه فرهنگ اجتماعی خودنمایی میكنند؛ مانند: سرقت، بدحجابی، بیبند و باری، ناهنجاریهای رفتاری و…؛
4. مفاسد اجتماعی مربوط به اخلاقیات حاكم در جریان كسب و كار، روابط اقتصادی و اجتماعی؛ مانند: ربا، غش در معامله، كلاهبرداری، كم فروشی، خیانت، كم كاری و…؛
5. حركتهای ضد ارزشی در فراز و نشیبهای سیاسی و فعالیتهای حزبی؛
6. مفاسد اجتماعی مربوط به حاكمان و مدیران در بدنه حكومت، سازمانها و ادارات.
مبلّغ لازم است در هر بخش از موارد فوق، به دور از تجسسهای بیجا، مفاسد پیدای اخلاقی را شناخته و در كنار آن، ملكات اخلاقی جامعه را نیز در هر یك از موضوعات فوق مورد بررسی قرار دهد و آنگاه برای تصحیح و تأمین کاستیهای هر بخش، به برنامهریزی روی آورد.
پی نوشت ها:
(1). جمعه/ 2.
(2). انبیاء /25.
(3). حدید / 25.
(4). جمعه / 2.
(5). اعراف /179.
(6). یونس /22.
(7). رعد /4.
(8). جمعه /2.
(9). بحار الانوار، علامه مجلسی، انتشارات اسلامیه،تهران، 1363ش، ج66، ص375.
(10). همان، ج1، ص166.
(11). همان، ج75، ص269.
منبع: مجله مبلغان
[سه شنبه 1395-12-10] [ 10:17:00 ق.ظ ]