چه کسی لایق عبادت است؟
امام خمینی در تفسیر سوره حمد می فرماید: کسی که اعلی مرتبه وجود و کمال و اعظم نعم و احسان را دارد لایق عبادت است؛ یعنی خدا غیر از خداوند در مقابل کسی نباید تعظیم کند. اعلی مرتبه خضوع را عبادت گویند. ما دستور به بندگی خدا داریم که بندگی و عبادت خدا کنیم. حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید: اگر بندگی خدا کردید خدا افضل مصلحتش را به سمت شما سرازیر می کند؛ خالص عبادت یعنی اینکه انسان در عبادت غیر از او را در نظر نگیرد و لحظه لحظه یاد خدا باشد.
در نماز ارتباط با خدا باید برای انسان حاصل شود. کسی که عبادت خالص دارد و با گفتن الله اکبر در نمازش هیچ چیز غیر از خدا در وجودش نیست و حقیقتا انگار روح از بدن او می رود. اگر بندگی خدا را کردیم مبتلا به آقایی و بزرگی می شویم اما اگر کسی از بندگی خدا فاصله بگیرد مبتلا به بردگی نفس و شیاطین برون و درون شود.
در خطبه متقین نهج البلاغه خداوند می فرماید: خدا وقتی ما را خلق کرد هیچ نیازی به عبادت ما نداشت آن کس که از رهگذر عبادت سود می کند منِ عبد هستم و آن کسی که از رهگذر ترک عبادت ضرری متوجهش می شود من عبد هستم، نه از خداوندی خدا چیزی کم می شود و نه چیزی اضافه می شود بلکه عبد محتاج عبادت است.
عواملی که انسان را به سمت بندگی سوق می دهد
چند عامل انسان را به سمت بندگی و عبادت سوق می دهد. یک: توجه به نعمتها؛ بر اساس آیات و روایات شکر مُنعم واجب است، کسی که نعمتی به ما می دهد و لطفی می کند عقل می گوید برو از او تشکر کن. اگر بخواهیم نعمتهای خدا را شکر کنیم خدا می فرماید: باید عبادت مرا کنی. با عبادت کردن خدا به خدا سودی نمی رسد اما خدا می فرماید: می خواهم به تو ترفیع مقام و درجه بدهم.
دوم: توجه به فقر و نیاز ما؛ ما به خدا نیاز داریم انسان باید بداند فقیر درِ خانه ی خداست.
ادامه مطلب :
سوم: توجه به آثار و برکات عبادت.
چهارم: توجه به پیامدهای ترک عبادت؛ کسی که عبادت خدا را نکند حداقل و نازل ترین مرتبه اش استرس، تشویش و نگرانی برایش در پی خواهد داشت. در اوج استرسی که به قلب و وجودتان وارد می شود دو رکعت نماز بخوانید 180 درجه ورق برمی گردد این است که به انسان اعتماد به نفس می دهد. اعتماد به نفس واژه ی دروغی است که بخورد جوانان ما می دهد و این تفکر باعث می شود در شب امتحان به جوانان می گویند برو فلان ماده را بخور تا آرامش بگیری و …
واژه اعتماد به نفس معلول اعتماد به خداست؛ از رهگذر اعتماد به خداست که انسان اعتماد به نفس پیدا میکند نه به طور مستقل، عبادت به انسان اعتماد به نفس می دهد چون عبادت ما را متصل به خدا می کند.
خدا به این علل توجه کند نزد خدا می رود و سر تعظیم در مقابل او فرود می آورد چون می داند هر چه دارد از خداست.
آثار عبادت از منظر روایات
آثار عبادت براساس روایات، اصول کافی شریف جلد دوم صفحه 184: قـال : فـى التورية مكتوب : يا بن آدم ، تفرغ لعبادتى ، املاء قلبك غنى و لا اءكلك الى طـلبـك ، و عـلى اءن اءسـد فـاقتك و املاء قلبك خوفا منى . و ان لا تفرغ لعبادتى ، اءملاء قلبك شغلا بالدنيا، ثم لا اءسد فاقتك و اءكلك الى طلبك؛ (حضرت صادق عليه السلام فرمود كه در تورات نوشته شده است: اى پسر آدم ، فارغ شو از براى عبادت من ، تا پر كنم قلب تو را از بى نيازى و واگذار نكنم تو را بـه سـوى طـلب خـويـش ، و بـر مـن اسـت كـه بـبـنـدم راه فـقـر تـو را و پـر كـنـم دل تـو را از خـوف خـويـش . و اگـر فـارغ نـشـوى بـراى عـبـادتـم ، پـر كـنـم دل تو را از اشتغال به دنيا، پس از آن نبندم فقر تو را و واگذارم تو را به سوى طلبت)
عرایض بنده فقط مربوط به دنیاست خدا خودش در قرآن فرموده بیایید با من تجارت کن؛ ما هم با خدا وارد تجارت می شویم خدایا اگر من بندگی کنم چه چیزی گیرم می آید؟ خدا نقد کف دست انسان قرار می دهد و بدهکار احدی نمی شود. روایت داریم می فرماید: اگر خدا بخواهد دعایتان را مستجاب نکند اصلا اجازه دعا کردن نمی دهد، همین که اجازه می دهد بگویید: یاالله یعنی می خواهد دعایتان را مستجاب کند.
یک دعای مستجاب بعد از هر نماز واجب
حال عبادت خدا را کردم بعد چه چیزی گیرمان می آید؟ نقد؟ به محض اینکه نماز خواندی یک دعای مستجاب بعد از هر نماز واجب داری، در این زمینه روایت داریم. خدا دعای بنده اش را رد نمی کند این دست اگر به سمت آن بی نیاز دراز شود خدا بدهکار نمی شود نگویید دعا کردیم حاجتمان را نگرفتیم چون یا حاجت مهمتری داشته اید و حواستان نبوده و آن را به تو داده، یا بلایی از تو دور کرده یا هنوز به آن جایگاه نرسیده ای تا حاجتت را بدهد چون عموما نوع حاجت های ما از جنس بازی کردن بچه با چرخ گوشت است واقعا به صلاح نیست و خدا می فرماید برایت تفویض می کنم. قلب انسان محکم می شود وقتی بگوید هر چه خدا بخواهد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: ای بنده من فقط بندگی من را کن، قلبت را مملو از بی نیازی و عزت می کنم، دوم تو را به طلبت واگذار نمی کنم؛ یعنی حاجتش را می دهد، وقتی که صدای بنده صدای آشنایی باشد ملائکه می گویند خدایا این صدا برای ما آشناست حاجتش را بده.
سوم نیاز را از او برمیدارم، یعنی وقتی نزد چنین بنده ای می روی ذره ای حس نمیکنی که او محتاج و نیازمند است، یک ذره خودش را محتاج غیر نمی بیند. کلام امیرالمومنین علیه السلام: مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلاَّ الرَّازِقُ1، یا در دعای کمیل: الهی و ربی من لی غیرک؛ همه چیز در ید قدرت توست.
نکته ی چهارم: قلبش را مملو می کنم فقط از خوف خودم؛ کسی که از خدا بترسد از احدی نمی ترسد، فقط از خدا می ترسد. این برکات عبادت است و عموما دنیوی است. بندگی را در مقابل خدا اظهار کنیم و من حیث لایحتسب برایمان رقم می زند از جایی که تصورش را نمی شود کرد.
[دوشنبه 1395-11-18] [ 01:34:00 ب.ظ ]