خواب چشمان تو دیدم که مسلمان شده ام
باده از دست تو نوشیدم و سلمان شده ام
 
غرق رویای تو بودم دل شب تا دم صبح
زان که بیدار شدم سخت پشیمان شده ام
 
یار دیرینه من، کودکیم با تو گذشت
نان تو خورده ام و عاشق این نان شده ام
 
من شنیدم به گدایان ز کرم می بخشی
زین سبب آمدم و دست به دامان شده ام
 
من کجا… سفره ارباب کجا… شاه کجا
بیشتر از طلبم دادی و حیران شده ام
 
گوشهٔ مجلستان را به جهانی ندهم
وارد سلطنت ملک سلیمان شده ام
 
شجره نامه من در حرم کربُ‌بلاست
من عراقیم و چندیست به ایران شده ام
 
به سرم باز زده حال و هوای حرمت
که دخیل حرم شاه خراسان شده ام
 
محمد قاجار
موضوعات: شعر  لینک ثابت



[جمعه 1395-12-27] [ 07:05:00 ق.ظ ]