خاستگاه نوروز
بیشتر حکایات اسطوره ای ـ افسانه ای ایران، دورة پیشدادی را زمان پیدایی نوروز و جمشید و چهارمین پادشاه پیشدادی را بنیانگذار نوروز و آئین نوروزی به شمار آورده اند. دوران جمشید، دورانی طلایی به شمار آمده است؛ در آن دوران خوردنی ها کاهش نمی یافت، چهارپایان و مردمان نمی مردند، گیاهان نمی خشکیدند، سرما و گرما و پیری و رشک وجود نداشت. جمشید بر هفت کشور زمین فرمان می راند و نیک بختی، شهرت، گله و رمه، خشنودی و حرمت را از دیوان گرفته بود؛ پس آنگاه که دروغ گفت، فرّه به صورت مرغی از پیش او بیرون رفت.[1] جمشید شخصیتی این جهانی و محبوب ترین چهره در دوران کهن ایرانی بوده است. او همه آفریده های مادی را از آن خود می شمرد و مدعی بود که آب و گیاه و خورشید و ماه را آفریده است. پیوند نوروز با جمشید از سویی به کهن سال بودن نوروز و از سوی دیگر به محبوب بودن چهره جمشید و خاطره خوشی که از او در ذهن مردم بازمانده، اشاره دارد.[2] فردوسی در داستان پدید آمدن نوروز نقل می کند که وقتی جمشید از کارهای کشوری بیاسود، بر تخت کیانی نشست و همه بزرگان لشگری و کشوری بر گرد تخت او فراهم آمدند و بر او گوهر پاشیدند؛ جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود، نوروز نامید و جشن گرفت.
[شنبه 1395-12-28] [ 07:58:00 ب.ظ ]