فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) کوهدشت
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30








جستجو






Random photo

جلسه پاسخ گویی به شبهات دینی



  خدا مي تواند سخت ترين هاي عالم را انجام دهد   ...

متن سخنرانی حجت الاسلام سعیدیان:

حجت الاسلام سعیدیان

مقام تفویض
بزرگترين مقام در سير و سلوک و عرفان که هر کسي به اين مقام نائل نمي شود و رسيدن به اين مقام تنها براي اولياي الهي  و مقرّبين در گاه حق ميسر است مقام تفويض است. تفويض به معني واگذاري امور به خدا است. اين واگذاري نبايد همراه با اعتراض باشد بلکه بايد هرچه خداوند براي ما و زندگي ما مقدّر کرد، در هر حالتي الحمدالله علي کل حال بگوئیم و در هر حالتي شاکر باشيم. 
 سخت است که انسان به قدري خدا باور شده باشد که تمام مقدرات او را بپذيرد و اين بالاترين مرحله عرفان است. وقتي طلبه ها وارد حوزه مي شوند اولين روايتي که به آنها ياد داده مي شود اين است أوّلُ العلم مَعرفةُ الجَبّار و آخرُ العلم تَفويضُ الأمر اليه1 اول علم اين است که اول خدا را بشناسيد و بعد از شناخت خدا انسان بگويد خدايا هر چه براي من مي پسندي خير است. حال بايد ديد چه مقدماتي لازم است تا انسان به اين جایگاه برسد. در دعاهاي مختلف از جمله دعاي امام حسين علیه السلام آمده است که از خدا مي خواست اللّهم اِنّي اسْلَمْتُ نَفسِي اليکَ و وجَّهْتُ وَجْهي اِلَيکَ و فَوَّضْتُ أمـرِي اِلَيکَ2 خدايا همه امورم را به سوي تو تفويض ميکنم و تسليم تو هستم و روي من تنها به سوي توست و چشم اميدي به غير ندارم.
 
مقدمات رسيدن به مقام تفويض
اول: باور قادر بودن خدا
اولين مقدمه اين است که انسان توانايي خدا را باور کند. يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ3  مسئله مهم اين است که همه ما مي دانيم خدا مي بيند و به اين مسئله علم داريم ولي باور نداريم. اگر انسان باور داشته باشد خدا مي بيند معصيت نمي کند. خداوند مي فرمايد يهوديان مي گويند يدلله مغلولا قلّت ايديهم بل يدان مبسوطه دست خدا بسته است. در صورتي که دست خودشان بسته است و خدا مي تواند هر کاري انجام بدهد. کسي که مي تواند همه امور را به دست بگيرد خداست. اين باور به آساني در کلیات احاديث قدسي از مرحوم شیخ عاملي رحمه الله علیه روايت شده است که مي فرمايند: گاهي خداوند در عرش به حال بندگانش تاسّف مي خورد. خدايي که به بنده اش مي گويد فقط از من بخواهيد ولي بنده به هر دري مي زند و در آخر کار به سمت خدا مي آيد. شخصي به حرم امام رضا عليه السلام رفت و حاجتي داشت. وارد حرم شد و حاجت خود را گفت در مکاشفه حضرت را ديد و ايشان فرمودند: هر وقت اميدت از همه بريده مي شود به در خانه ما مي آيي؟ خدا مي تواند سخت ترين هاي عالم را انجام دهد. 
 
دوم: مقدمه باور محبّت خدا به انسان
دومين نکته اين است که خدا براي بنده اش بد نمي خواهد. اين دو مسئله بايد ضميمه هم شوند تا انسان به مقام تفويض برسد. خداوند مي فرمايد محبّت مادر در مقابل محبّت من به سان قطره است در مقابل دريا. گاهي انسان چيزي از خدا مي خواهد که به او نمي دهد و براي بنده اش سخت مي گيرد و اين تنها به خاطر اين است که آنچه خواسته به صلاحش نيست گاهي نگاه ما به مقدّرات الهي بد است و اگر نه خدا براي بنده اش بد نمي خواهد. اگر کسي بخواهد انسان را از مسير خدا و ائمه دور کند خائن است. وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى وَ لا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَ العُدوانِ4  يک حديث قدسي مي فرمايد: براي خوبي به ديگران کم کنيد نه براي بدي. مثل اينکه پدري براي فرزندي که اعتياد دارد مواد مخدر تهيه کند.
امام رضا عليه السلام هم براي کسي که مشروب خوار است اسباب گناه محيّا نمي کند. نبايد هر صحبتي را به ائمه منتسب کرد درست است که گاهي محبّت آنها به نگاه ما محروميت است. مادري که غضب مي کند به فرزندش مي گويد اين غضب من بهتر از محبّت بي پايه و اساس ديگران است و دلسوز فرزندش است. خدايي که گاهي سخت مي گيرد همان خدايي است که از مادر دلسوزتر است. زماني انسان در زندگي دنيوي و اخروي برنده است که نگاهش به خدا اينگونه باشد که طبق حديث قدسي خداوند مي فرمايد:  أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، إِنْ ظَنَّ خَيْرًا فَلَهُ، وَإِنْ ظَنَّ شَرًّا فَلَهُ من به نگاه بنده ام به خود مي بالم  اگر مي گويد توجه خدا به من نيست.
بايد نگاه انسان به خدا درست باشد. شخصي نزد امام صادق عليه السلام رفته وعرض کرد من فقيرم. حضرت فرمود: تو ثروتمندي. و دو بار ديگر گفت من فقيرم . حضرت فرمودند: تو ثروتمندي . اگر به شما صد هزار سکه داده شود محبّت امام علي عليه السلام را کنار مي گذاري؟ گفت: نه. حضرت فرمود: اگر تمام دنيا را به تو بدهند حسين عليه السلام را کنار مي گذاري؟ گفت: نه . امام صادق عليه السلام فرمودند: تو چيزي داري که حتي قيمت گذاشتني نيست. پس تو ثروتمندي. دارا ترين انسانها کسي است که چيزي داشته باشد که نشود قيمت گذاشت. کسي که هنگام مرگ امام علي عليه السلام به او لبخند بزند برنده است نه کسي که امام علي عليه السلام به او غضب کند.
خداوند مي فرمايد: اگر بنده ام به من بد نگاه کند فکر می کند من بد برايش مي خواهم؟ اين مقياس دنياست. گاهي انسان براي رسيدن به خواسته خود به قدري تلاش مي کند که بعد از رسيدن آن ضربه سنگيني مي خورد و در می یابد نباید این اندازه به تکاپو می افتاد. انسان بايد به درجه اي برسد که سيدالشهدا رسيد و فرمود وجَّهْتُ وَجْهي اِلَيکَ زماني که انسان به خدا يقين پيدا کند و ايمان بياورد که او قادر به انجام هر کاري است خود را به خدا واگذار کرده است. انسان چون اين دو را باهم ندارد به مقام تفويض نمي رسد. گاهي خدا بر انسان سخت مي گيرد تا نگاه بنده اش نسبت به خود را ببيند. 

ادامه »

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-11-12] [ 08:05:00 ب.ظ ]





  خداوند به اندازه عقل انسان به او مقام می دهد   ...

متن سخنرانی استاد اخوان:

استاد اخوان
 

محبت حاصل علم و دانش است

اینگونه پایمردی، استواری و محکم بودن مربوط به معرفتی است که کسی دارد و این معرفت هم خودش مقدماتی دارد؛ در یک شعری داریم

        از محبت خارها گل می شود    از محبت سرکه ها مُل می شود

 از محبت شیر موشی می شود    وز محبت دیو حوری می شود

     این محبت هم نتیجه دانش است   کی گزافه بر چنین تختی نشست

محبت همینطوری نمی روید بلکه حاصل علم و دانش است؛ آدمی تا مطلبی را نداند نمی تواند به او عشق بورزد. معرفت دینی داشتن به صورت ظاهری نیست.

نشستن در تنور

یک عده ای از خراسان به دیدن امام کاظم علیه السلام آمده بودند و یکی از آها به عنوان رئیس با حضرت صحبت می کرد و می گفت: مردم در خراسان منتظر شما هستند چرا در منزل نشسته اید اقدام و قیام کنید. حضرت فرمود: اینها که می گویی چه کسانی هستند؟ شخص پاسخ داد: اهالی خراسان و کمر بسته به خدمت شما هستند. حضرت فرمود: برو در تنور آتش بنشین. شخص امتناع کرد و گفت: مزاح می فرمایید.

همان لحظه هارون مکی از درب وارد شد، در همه روایات همین اسم آمده است، هارون مکی به داخل آمد در حالی که بند کفشش در دستش بود یعنی بی تکلف بود و نه اینکه بخواهد ادا در بیاورد. امام به او فرمود: هارون به تنور برو. هارون به تنور رفت و نشست و درب تنور را بست. امام به ادامه ی صحبتش با آن فرد خراسانی ادامه داد. آن شخص خیلی نگران هارون شد و رفت درب تنور را باز کرد اما دید هارون در آتش نشسته و با آتش بازی می کند. حضرت به هارون فرمود: بیا بیرون. از آتش بیرون آمد و خدمت امام نشست. حضرت رو به مرد خراسانی کرد و فرمود: چنین افرادی در خراسان هست؟ آن مرد گفت: نه تنها نیستند بلکه خودم هم چنین نیستم. این اطاعت پذیری حاصل معرفت است.

ادامه »

موضوعات: در محضر علما  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-11-10] [ 10:25:00 ب.ظ ]





  خداوند برکت را در تدیُن قرار داده است   ...

 

حجت الاسلام سعیدیان


ثروت زمینه آرامش در زندگی نیست


ثروت و دارایی در یک جاهایی زمینه آرامش در زندگی انسان هست اینکه انسان مسکن یا اتومبیل خوبی داشته باشد. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: از برکات در زندگی مومن این است که خانه بزرگ داشته باشد. نمی خواهیم بگوییم ثروت نکوهیده است بلکه این تفکر غلط است که آرامش فقط و فقط در پس ثروت و کثرت بدست می آید؛ اینطور نیست که هر کس اسناد بیشتری به نامش است در آرامش است بلکه برکت مهم است.


خداوند برکت را در تدیُن قرار داده است شما قدیمی ها، بزرگترها و پدربزرگ و مادربزرگ ها را نگاه کنید چه آرامشی دارند با اینکه شاید از اموال دنیا کم داشتند. برکه از ماده برکت است یعنی یک گوشه ای است اما آرامش زیادی دارد مثل رود و دریا خروشان و پرتلاطم نیست اما در کنار آن یک آرامشی حس می کنید که شاید در کنار دریا حس نکنید؛ برکت یعنی این. برکت یعنی از خدا بخواهیم به زندگی، عمر و اموالمان برکت دهد.


طول عمر مهم نیست بلکه کیفیت عمر مهم است مثل شهدای مدافع حرم با وجودی که سن کمی داشته اند اما عمر پربرکتی داشتند.



ساختار عالم وجود، بندگی خداست

 

اگر بناست برکت در زندگی داشته باشیم باید یک نکاتی را رعایت کنیم. ساختار عالم وجود، عالم بندگی است خداوند در قرآن فرمود: يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ1 ؛ هر چه در آسمان و زمین هست، بنده ی خداست و تسبیح می گوید.


مرحوم علامه طباطبایی در اواخر عمرش خیلی کم می خوابید. وقتی علتش را پرسیدند فرموده بود: از شدت کثرت ذکر موجودات عالم. ساختار وجود عالم که بندگی هست و بنابر ذکر و یاد خداست اگر با آن همراه شوی او هم پشتیبانت می شود و به زندگی ات برکت می دهد. ممکن است خانه کوچک و ماشین معمولی داشته باشی اما آرامشی در زندگی ات داری که آن فرد ثروتمند ندارد.


کسی هم هست که کار و کاسبی حلال وار دارد خدا هم به مال می دهد و بیشتر هم می دهد و آرامش هم دارد به دلیل این است که با ساختار وجود هماهنگ می شود و ساختار وجود هم با او هماهنگ می شود.



روایت داریم که خدا به دنیا فرموده: ای دنیا خادم کسی باش که بنده من است و کسی را که به دنبال تو می آید بدوان؛ خدا نفرموده او را بزن یا بدبختش کن می فرماید او را بدوان چون در دویدن مکرر آرامش وجود ندارد، فرد همه ی عمر را می دود و در دویدن مکرر هیچ آرامشی وجود ندارد. بعضی ها طبق روایات حتی چندین روز پس از مرگ مردنشان را باور نمی کنند. باید با ساختار عالم هماهنگ بود تا آرامش یافت.


ادامه »

موضوعات: ذکر و دعا  لینک ثابت



[دوشنبه 1395-10-27] [ 09:39:00 ب.ظ ]





1 2

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم