فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) کوهدشت
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30            








جستجو






Random photo

شهید گمنام



  نقش والدین در خوشبختی فرزند معلول   ...
در مواجهه با معلولیت فرزند، چگونه از هم حمایت کنیم؟

شاید برای همه پدرها و مادرها این بدترین کابوس باشد که فرزند آنها بیمار باشد و تا مدتهای طولانی و گاه تا پایان عمر، مشکلات وی ادامه دار شود. تقریبا بدون هیچ استثنایی، هر فرزندی(اعم از کودک یا نوجوان) که به یک بیماری و معلولیت جدی مبتلا شده باشد مجبور است در زندگی روزمره اش تغییرهای زیادی ایجاد کند. 

اما خوشبختانه بچه ها معمولا انعطاف پذیر هستند و بیشتر آنها یاد می گیرند محدودیتهایی را که بیماری به آنها تحمیل می کند، بپذیرند، اما نه!  این مساله کار ساده ای هم نیست  و در طی این مسیر، فرزندان اضطراب و نگرانی هایی خواهند داشت. ولی با کمک والدین، قادر خواهند بود کارهایی را به اجرا دراورند که برای سازگاری او ضروری هستند، هر چند که ممکن است این کارها برای او خوشایند نباشد.

در جستجوی استقلال

«من دلم می خواهد بیشتر کارها راخودم بکنم. من نمی خواهم به امید پدر و مادر بنشینم که آنها از من مراقبت کنند. برای همین، این بیماری جدا ناامید کننده است انگار این معلولیت باعث می شود من در یک زندان انفرادی حبس باشم.»

فرزندان ما بعد از یک دوره سنی خاص یعنی با ورود به یک سال و نیمگی شروع به اعلام استقلال از والدین می کنند. هر قدر سن فرزندان بالاتر رود و خصوصا به دوران نوجوانی نزدیک تر شوند بیشتر تمایل دارند که بین خود و والدینشان فاصله ای ایجاد کنند. آنها از اتکای خود به پدرو مادرشان کم می کنند و با هم سن و سالهایشان ارتباطی قوی برقرار می کنند.

آنها از هر فرصتی که به دست می آورند  برای به دست آوردن استقلال تلاش می کنند و کم کم مثل افراد بزرگسال، احساس آزادی می کنند. اما اگر یک معلولیت و بیماری بخشی از زندگی آنها شده باشد، ممکن است تمام آن احساسات طبیعی، ناکام مانده باشد. این افراد ممکن است بیشتر اوقات زمین گیر باشند و مثل دوستانشان  و به آن شکلی که خود می خواهند، نتوانند در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند. ممکن است احساس کنند که محدودیتهای ناشی از این معلولیت، آنها را در دام خود اسیر کرده است. ممکن است شدیدا احساس کنند تسلطی بر گذشته و آینده خود ندارند و سرنوشت آنها در دست افراد دیگری است.

ادامه »

موضوعات: روش درمانی  لینک ثابت



[چهارشنبه 1395-11-20] [ 11:21:00 ب.ظ ]





  با «سین سین کردن» کسی مداح نمی شود/ امام خمینی(ره) اعتقادشان تبدیل به اعتماد شده بود   ...
با «سین سین کردن» کسی مداح نمی شود/ کاش اعتقادمان به اعتماد تبدیل شود/////
 
استاد غلامرضا سازگار از مداحان و شاعران قدیمی اهل بیت(ع) است. اغلب اشعار وی در مدح اهل بیت است. وی اشعاری نیز برای انقلاب و شهدا سروده است. کتاب غزلیات آتش، مهر ماه خون گرفته، بهار امامت، صدف نبوت، مرآت ولایت، از سیام تا قیام و مجموعه نخل میثم از جمله آثار این پیر غلام است. به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت حضرت زهرا(س) حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با او درباره اشعار آیینی و مداحی به گفتگو نشسته است: 

از چه زمانی در دستگاه اهل بیت(ع) شروع به مداحی و نوکری کردید؟

 از کودکی پدرم مرا به مجالس روضه می برد و من با روضه انس و اخت گرفتم. در ده دوازده سالگی آرزویم این بود که یک روزی مداح شوم. به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) توسل کردم. شب اول محرم عزیزی هم سن و سال خودم خیلی خوب نوحه خواند و این عشق از آن زمان در وجود من گل کرد و با عنایت اهل بیت(ع) از همان سن آغاز کردم. خودم با بچه ها هیئتی درست کردیم. کم کم اهل محل، بزرگان و پیشکسوتان فهمیدند و من را برای مداحی دعوت کردند. استادی به نام مرحوم میرزا محمد فقیهی داشتم که نسبت به من لطف کرد و با کمک او شروع به مداحی کردم. 

شعر گفتن را از کی آغاز کردید؟

 از همان بچگی که روضه می خواندم اگر کسی شعر خوب می خواند می گفتم خودم باید بسازم، البته با عنایت اهل بیت(ع).

یک شاعر خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ 

حتما سه ویژگی بایدداشته باشند. استاد داشته باشد. بامطالعه و باسواد باشد و تقوا داشته باشد. اگر استاد داشته باشد از تجربه استاد استفاده می کند و خوب و بد را می فهمد. تقوا باید داشته باشد چرا که اگر تقوا نداشته باشد روی منبر هر چه به زبانش می آید می گوید و هر سبکی که بخواهد می خواند. همچنین سواد داشتن باعث می شود مقتل بشناسد. اگر سواد نداشته باشد، هرچه بشنود شفاهی می گوید. از مداح، علم فقه نمی خواهند اما همین که اگر قصیده ای جلویش گذاشتند وخواند آن را بررسی کند که آیا از نظر ادبی و مذهبی با اهل بیت(ع) وفق دارد یا نه و آیا خدا راضی است؟ من هر وقت می خواهم روی منبر بروم می گویم خدایا به زبان من آنچه را جاری کن که خودت صلاح می دانی نه آنچه من صلاح می دانم و همین مرا وادار می کند سعی کنم چیزی بگویم که خدا راضی باشد. 
با «سین سین کردن» کسی مداح نمی شود/ کاش اعتقادمان به اعتماد تبدیل شود/////

ادامه »

موضوعات: بیانیه ها  لینک ثابت



 [ 01:20:00 ب.ظ ]





  حضرت زهرا(س) برای دفاع از ولیّ خدا وارد صحنه ی سیاست شد   ...

متن سخنرانی حجت الاسلام مومنی:

حجت الاسلام مومنی

توجه به ویژگی های ارتباطی حضرت زهرا(س)

حضرت زهرا سلام الله علیها خصوصیات ویزه ای دارند که بیان خواهم کرد. توجه کنیم به ارتباطی که حضرت با پدر دارند و همچنین ارتباطی که بین مادر و دختر حاکم است؛ این ارتباط به قدری صمیمی است که حضرت خدیجه سلام الله علیها وصیتیشان را به حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند تا ایشان به پیامبر صلی الله علیه و آله بگویند. آیه نازل شد که پیامبر به اعراب بگو تو را با اسم کوچک صدا نکنند چون به قدری عربها بی تربیت بودند که به مسجد می آمدند و اسم کوچک حضرت را صدا می زدند، آیه نازل شد که باید بگویند: یا رسول الله، حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی این آیه را شنیدند به پیامبر صلی الله علیه و آله “یا رسول الله” گفتند اما حضرت فرمود: دخترم تو به من بگو بابا (ابی) این برای من بهتر است.

پیامبر صلی الله علیه و آله نارضایتی خودشان را با نگاه از خلخال و پرده ای که به درب منزل حضرت زهرا سلام الله علیها آویخته بود نشان دادند و بعد از خروج ایشان حضرت زهرا سلام الله علیها پرده را از جلوی درب برداشتند. ارتباط بین پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار صمیمی بود.

زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا می رفت گریه حضرت زهرا سلام الله علیها با جمله ی حضرت تبدیل به تبسم شد؛ از ایشان پرسیدند پیامبر صلی الله علیه و آله به شما چه فرمود که آرام شدید؟ حضرت فرمود: پدرم فرمود: اول کسی که از خاندانم به من ملحق می شود تو هستی.

وجود مقدس خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله می فرماید: زمانی که رسالت به من فشار زیادی وارد می کرد وقتی وارد منزل می شدم و نگاهم به جمال زهرا و مادرش سلام الله علیهما می افتاد آرام می شدم.

پیامبر صلی الله علیه و آله آن قدر برای دخترش به قدری احترام قائل است که خم می شد دست ایشان را می بوسید. کدام پادشاه و رهبر را سراغ دارید که وقتی دخترش وارد می شود به احترامش می ایستد و به استقبال او  برود؟ کرارا نقل شده که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله می خواستند از مدینه خارج شوند یا از سفری وارد مدینه شوند اول به خانه ی حضرت فاطمه سلام الله علیها می رفتند و می فرمودند: السلام علیکم یا اهل بیت نبوة.

ادامه »

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



 [ 01:15:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما