حجت الاسلام سعیدیان


ثروت زمینه آرامش در زندگی نیست


ثروت و دارایی در یک جاهایی زمینه آرامش در زندگی انسان هست اینکه انسان مسکن یا اتومبیل خوبی داشته باشد. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: از برکات در زندگی مومن این است که خانه بزرگ داشته باشد. نمی خواهیم بگوییم ثروت نکوهیده است بلکه این تفکر غلط است که آرامش فقط و فقط در پس ثروت و کثرت بدست می آید؛ اینطور نیست که هر کس اسناد بیشتری به نامش است در آرامش است بلکه برکت مهم است.


خداوند برکت را در تدیُن قرار داده است شما قدیمی ها، بزرگترها و پدربزرگ و مادربزرگ ها را نگاه کنید چه آرامشی دارند با اینکه شاید از اموال دنیا کم داشتند. برکه از ماده برکت است یعنی یک گوشه ای است اما آرامش زیادی دارد مثل رود و دریا خروشان و پرتلاطم نیست اما در کنار آن یک آرامشی حس می کنید که شاید در کنار دریا حس نکنید؛ برکت یعنی این. برکت یعنی از خدا بخواهیم به زندگی، عمر و اموالمان برکت دهد.


طول عمر مهم نیست بلکه کیفیت عمر مهم است مثل شهدای مدافع حرم با وجودی که سن کمی داشته اند اما عمر پربرکتی داشتند.



ساختار عالم وجود، بندگی خداست

 

اگر بناست برکت در زندگی داشته باشیم باید یک نکاتی را رعایت کنیم. ساختار عالم وجود، عالم بندگی است خداوند در قرآن فرمود: يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ1 ؛ هر چه در آسمان و زمین هست، بنده ی خداست و تسبیح می گوید.


مرحوم علامه طباطبایی در اواخر عمرش خیلی کم می خوابید. وقتی علتش را پرسیدند فرموده بود: از شدت کثرت ذکر موجودات عالم. ساختار وجود عالم که بندگی هست و بنابر ذکر و یاد خداست اگر با آن همراه شوی او هم پشتیبانت می شود و به زندگی ات برکت می دهد. ممکن است خانه کوچک و ماشین معمولی داشته باشی اما آرامشی در زندگی ات داری که آن فرد ثروتمند ندارد.


کسی هم هست که کار و کاسبی حلال وار دارد خدا هم به مال می دهد و بیشتر هم می دهد و آرامش هم دارد به دلیل این است که با ساختار وجود هماهنگ می شود و ساختار وجود هم با او هماهنگ می شود.



روایت داریم که خدا به دنیا فرموده: ای دنیا خادم کسی باش که بنده من است و کسی را که به دنبال تو می آید بدوان؛ خدا نفرموده او را بزن یا بدبختش کن می فرماید او را بدوان چون در دویدن مکرر آرامش وجود ندارد، فرد همه ی عمر را می دود و در دویدن مکرر هیچ آرامشی وجود ندارد. بعضی ها طبق روایات حتی چندین روز پس از مرگ مردنشان را باور نمی کنند. باید با ساختار عالم هماهنگ بود تا آرامش یافت.


ادامه مطلب :


چه کنیم تا با ساختار وجود عالم هماهنگ شویم؟


 

حال چه کنیم تا با ساختار وجود عالم هماهنگ شویم تا خدا به ما برکت دهد؟ خداوند در قرآن می فرماید:

فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا2

گناه کردی استغفار کن و به سمت من برگرد و تو را می بخشم و درهای آسمان را به رویت باز می کنم و با مال و فرزندت تو را مدد می کنم. یعنی اگر انسان به سمت خدا برگردد، مال و فرزند برکت پیدا می کند و اگر خدا و اهل بیت علیهم السلام بخواهند اتفاقی بیافتد اگر همه عالم دست به دست هم دهند نمی توانند جلوی آن را بگیرند، خدا مدد می کند و امداد غیبی می رساند.


توبه عامل وجود برکت در زندگی

 

چطور به خدا برگشتن و توبه ای عامل برکت در زندگی خواهد بود و ما را نجات می دهد؟ توبه کردن فقط به لفظ نیست، نسبیح دستت باشد و ذکر هم بگو اما توبه شرایطی دارد.

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که می گوید من توبه کردم تا دلهایی که شکانده است را به دست نیاورد، توبه اش قابل اعتنا نیست.

خدا خیلی بنده هایش را دوست دارد و روی آنها خیلی غیرت دارد و فرموده: خلایق خانواده ی من هستند. اگر کسی دل مادر شما را بشکند آیا باز هم دوستش خواهی داشت؟ ولو نمازخوان هم باشد.

بگردیم ببینیم کجا دل شکانده ایم و از او حلالیت بطلبیم وگرنه گره از زندگی مان باز نمی شود چه در این دنیا و چه در آخرت.


عواقب تلخ دل شکستن


علی بن یقطین که با اجازه امام موسی بن جعفر علیه السلام وزیر دربار هارون الرشید بود. با خودش گفت بروم و به موسی بن جعفر علیه السلام سر بزنم و به مدینه رفت اما حضرت تا دید که او پشت در است، در را به رویش باز نکرد و فرمود: نمی خواهم شما را ببینم. با فلان شتربان چه کردی؟ یقطین کمی فکر کرد و گفت: روزی در دربار نشسته بودم، گفتند: شخصی شتربان آمده تا شما را ببیند. گفتم: به او بگویید سه روز دیگر بیاید. حضرت به او فرمود: دل او را شکاندی و باید راضی اش کنی. یعنی امام معصوم علیه السلام هم هر وقت ببیند دل کسی را شکانده ای در را به رویت باز نمی کند.

یقطین به امام گفت: من نمی دانم خانه ی او کجاست. حضرت به او فرمود: مرکبی بیرون از مدینه هست که تو را به منزل او می رساند. با طی الارض آن مرکب به بغداد و نزد منزل شتربان آمد. یقطین به او گفت: آن موقع که به دربار آمده بودی چه کار داشتی؟ شتربان گفت: راهزنی به قافله زده بود و شترها را دزدیده بود آمدم نزد شما چون شنیده بودم شما یار و کمک شیعیان هستی، اما شما گفتی سه روز دیگر بیا که دیگر شترهایم پیدا نمی شد.


 

یقطین به او 800 دینار بخشید و پرسید: از من راضی شدی؟ شتربان گفت: اگر این را هم نمی دادی راضی بودم. مجدد 800 دینار دیگر به او داد و پرسید: راضی شدی؟ من باید صورتم را روی زمین بگذارم و کف پایت را روی صورتم بگذار تا موسی بن جعفر علیه السلام ببیند من برای شیعه اش تکبر نکردم. شتربان نمی پذیرفت اما وقتی اصرار یقطین را دید پذیرفت.

یقطین به مدینه برگشت و به منزل امام موسی کاظم علیه السلام رفت و در نزده حضرت درب را بازکرد و فرمود: هم خودم از تو راضی شدم و هم پدر و مادر.

اگر دل کسی را شکاندی درب به رویت باز نمی کنند ولو اینکه استغفار کنی، باید ببینی دل چه کسی را شکانده ای وگرنه فایده نخواهد داشت و برکت به زندگی نخواهد آمد. امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از اسامی اعظم خداوند “آه” است و کاری نکنید که کسی خداوند را با این نام صدا کند وگرنه خدا پشت بنده اش در می آید و تا انتقام نگیرد رها نمی کند.

اگر می خواهی به سمت خدا برگردی ببین دل چه کسی را شکانده ای و حلالیت بطلبد. شیطان برای ما هیئتی بیشتر نقشه می کشد و دوست دارد ما را زمین بزند و خرابمان کند وگرنه با عرق خور و … کاری ندارد. بهترین کار سکوت است چه کار داری پشت سر دیگران حرف بزنی؟ همه موفقیت در سکوت است. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: اگر میخواهی ببینی چه زمانی عقلت کامل شده کمتر حرف بزن.


یکی از دعواها در روز قیامت بین رفقاست!

 

دوم فرمود: من تاب و لم یغیّر رفقائه فلیس بتائب3؛ کسی که می گوید من توبه کردم اما رفقایش را عوض نکند دروغ می گوید. قرآن می فرماید: یکی از دعواهای قیامت بین رفقاست و می گویند: فلانی کاش هیچ وقت با تو رفیق نشده بودم.

یک داستانی برایتان بگویم تا عوض کردن رفیق را ببینید.

آسیدمهدی قوام یکی از علمای تهران بودند. ایشان بعد از تمام شدن منبر در شام غریبان امام حسین علیه السلام پاکتشان را گرفتند و می خواستند به منبر بعدی بروند و چاره ای نداشتند جز اینکه از خیابان لاله زار رد بشوند. کاباره ها و عرق فروشی های قدیم در خیابان لاله زار قدیم بودند، دیدند یک خانمی با وضع نامناسب گوشه ی خیابان ایستاده و منتظر است. آسید مهدی به حاج مرشد گفت: زشت است من پیاده شوم شما برو او را صدا کن. آن خانم نزد آسید آمدند و ایشان پاکتی را که بعد از 11 شب روضه خوانی به او داده بودند، به زن داد و گفت: من 11 شب برای امام حسین علیه السلام نوکری کردم این پاکت دستت باشد و تا موقعی که این پول دستت هست این کار را انجام نده. ممکن بود خیلی حرف مردم را بشنود اما با حرف مردم کاری نداشت و کاری که درست بود انجام داد.

یک سال گذشت و آسید مهدی قوام کربلا مشرف بود و در حرم امام حسین علیه السلام بود که دستی به شانه اش خورد، مرد گفت: همسرم با شما کار دارد. آسید گفت: خودت بگو. مرد گفت: همسرم گفته حتی من نباید بدانم با شما چکار دارد خیلی اصرار دارد چند جمله به شما بگوید. آسید نزد زن آمد که پوشیه زده بود و به ایشان گفت: یادت است گفتی 11 شب برای حسین علیه السلام نوکری کردی و پاکت 11 شب نوکری ات را به من دادی؟ تو رفتی و من یک نگاه به رزق امام حسین علیه السلام و یک نگاه به خودم که بی آبرو هستم کرده ام و گفتم: حسین جان یعنی تو به ما هم نظر مثبت داری و دلت برای ما می سوزد؟ نیم ساعت روی زمین نشستم و گریه کردم و با خودم گفتم: والله قسم چه این پول تمام بشود یا نه چه از گرسنگی هم بمیرم به خاطر نگاه امام حسین علیه السلام دیگر سمت گناه نمی روم. همه ی رفقایی که زمینه معصیتم را فراهم کرده بودند کنار گذاشتم.

زن گفت: آسید مهدی بعد از آن ماجرا یک جوان مومن به خواستگاریم آمد و ازدواج کردیم و اولین سفرمان را امام حسین علیه السلام طلبید، آسیدمهدی به امام هم گفته ام تا زنده هستم مدیون شما هستم.


ارتباط لباس و توبه

امیرالمومنین علیه السلام در بیان شرایط توبه فرمود: من تاب و لم یغیّر لباسه فلیس بتائبٍ4؛ کسی که توبه کند ولی لباس(ظاهری دوران گناه و یا لباسهایی که از راه حرام بدست آورده) خود را تغییر ندهد، پس توبه کار نیست.

می پرسند لباس چه ربطی به توبه دارد؟ لباس جلوه گری می کند که آیا تو زمینه گناه داری یا نه. مثل جوانی بگردی که هر کسی دید می گوید به این می خورد اهل خلاف باشد و می شود با او خلاف کرد و به او پیشنهاد معصیت هم می شود اما گاهی جوان طوری لباس می پوشد که می گویند: با او نمی شود حتی حرف از گناه هم زد. یک توبه کننده واقعی و مومن کسی است که در ظاهرش هم رعایت می کند، دلیل این همه تاکید روی ظاهر این است.

پی نوشت:

1- سوره حدید آیه 1.

2- سوره نوح آیه 10-12.

3و4- نهج البلاغه


 منابع :سایت وارث

موضوعات: ذکر و دعا  لینک ثابت



[دوشنبه 1395-10-27] [ 09:39:00 ب.ظ ]