مقام خلافت در اسماء الله

خداوند متعال آیتی را ارائه فرموده است از خلقت انسان و آن آیت عبارت است از مقام خلافت در اسماء الله و صفات الله که می فرماید: «انی جاعل فی العرض خلیفه» من در زمین خلیفه دارم و مقتضایش این است که این صفات و اسماء به منصّه ظهور برسد. این مقتضای جبر و قرارداد این کمالات است در انسان. لذا فرمود بنابراین قاعده، پس «علّمه البیان» یعنی یکی از شئون جلوه در انسان جلوه علمی است و جلوه علمی هم ظهور اتمش به بیان است؛ «علّمه البیان»  پس اینکه مقتضای خلقت انسان را، یعنی آن شأنی که لازمه خلقت انسان است را در این آیات مبارکات، آن مقتضَی را بر این قرارداد که صفات و اسماء در این موجود به ظهور برسد و بالتزام پس می بایست که شأن بیان داشته باشد.

 آن وقت می فرماید که
این التزام فقط اینجا نیست بلکه در همه خلقت است؛ این طور نیست که فقط این التزام مربوط باشد به خلقت انسان.

اینها همه در نزد خداوند یک حساب و کتابی دارد وَ کُلُّ شَيْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ هر چیزی در نزد خداوند یک مقدار و مقیاسی دارد، الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ می فرماید یک خورشید است یک ماه است اینها برای خودش حساب و کتابی دارد و ممکن است که ما پی به حساب و کتاب آن ها نمی بریم. 

در بعضی از آیات خداوند برخی از موجودات را بر حالت سینه خلق کرده است، برخی چهارپا هستند و انسان لازمه اش این است که اینگونه مستوی القامة باشد، یعنی قوام وجودی‌شان این است. 
اگر کسی این التزام را نفهمد، بگوید مثلا می شود انسان یک نی درازی باشد بالای آن دو چشم باشد؟ بله، این برای زمانی است که معنای التزام را نمی فهمد، معنای التزام را نفهمیدن خودش باب وسیعی دارد. آن نفهمی سبب می شود که انسان فکر کند خورشید و ماه طور دیگری می تواند باشد. این فرض است؛ مثل کسی که معنای گرمای خورشید را نفهمد یا معنای نیروی جاذبه را نفهمد، خب وقتی کسی به او بگوید آیا می شود خورشید بالای سر ما باشد؟ او می گوید: بله می شود. این «بله می شود» برای جهلش است و این صرف فرض است. این چیزی که هست، همان چیزی است که باید باشد و نمی شود که نباشد. این را آقایان حکما می گویند «نظام احسن».

ادامه »

موضوعات: در محضر علما, ذکر و دعا  لینک ثابت



[جمعه 1395-10-24] [ 01:38:00 ب.ظ ]