متن سخنرانی حجت الاسلام کرمی را می خوانید:

حجت الاسلام کرمی
 
مانع کامیابی دشمنان اسلام 
يکي از مطالبي که ممکن است براي جوانانی که در ابتداي سلوک معنوي هستند و با بعضي از مسائل تاريخي روبرو مي شوند و ممکن است سوالاتي درباره آن داشته  باشند و به سزا هم هست، و همچنين يکي از آن نقاط  سخت و معما گونه تاريخ صبر و سکوتي است که حضرت علي عليه السلام در برابر حوادث و جريان هاي تلخ بعد از پيامبر صل الله عليه و آله تحمل کردند. صبر و سکوت امير المونين و خويشتن داري حضرت در مقابل حوادث ناگوار اگر از ضربات ايشان در جنگ  بدر، خيبر، احد و خندق بيشتر نباشد کمتر نيست. ما نمي دانيم که حضرت علي عليه السلام با سکوت خود چه خدمتي به کودک نو پا و مکتب نو ظهور اسلام کرد مگر زماني که تحليل درستي از وضع جامعه آنروز نسبت به تشکلات، جريان ها و اعضا  نسبت به  اصل دين و منعيّات و مجهولات جبهه نفاق و نقشه شومي که براي اسلام بعد از پيامبر کشيده بودند و تنها مانعي که باعث کاميابي آنها شد که همان سکوت اميرالمومنين علیه السلام بود داشته باشيم.
 
جوان و مديريت احساسات و عواطف
جواني يک منبع فيّاض پرانرژي و پر پتانسيل است که اين ايام اقتضاعاتي هم دارد. جوانان اين را درک مي کنند که سخت است وقتي احساسات و عواطفشان به قليان آمده و جايي بر اثر حادثه اي خشم وجود انسان را فرا مي گيرد، بتواند هيجان خود را کنترل و مديريت کند و تصميم عاقلانه بگيرد. این شوريدگي و هيجان است که باعث حرکت در جواني است . 

ادامه مطلب :

 
حضرت علي عليه السلام و حادثه کوچه بنی هاشم
اميرالمومنين علي عليه السلام در جواني در حادثه تلخ بني هاشم پاسخ درخوري به آن تنش دادند در حال که راحت ترين کاري که مي شد انجام داد مقابله به مثل و دست به شمشيرشدن و ايجاد يک فضاي پرتشنج و پرالتهاب در مدينه بود. زماني که در خانه را آتش زدند غير از امير المومنين علیه السلام که صاحب، امير و فرمانده جناح بودند کساني بودند که در رکاب ايشان از نثار و ايثار کم نمي گذاشتند و جان برکف آماده سربازي و جانبازي بودند ولي فرمان ايست حضرت براي آنها سکوت بود. 
 
دستور پيامبر اکرم صل الله عليه و آله به حضرت علي عليه السلام صبر و سکوت بود
اين يک امر توصيه اکيد به عنوان امر واجب و لازم بود که پيامبر بر ايشان تکليف کرده بود. ستکون بعد فتن، علي جان بعد از من  فتنه و شر و ابرهاي سیاه نفاق جامعه اسلامي را پوشش مي دهد و نفاق تبديل به کفر مي شود و عده ا ي در لباس دين اقداماتي انجام میدهند. علي جان وظيفه تو صبر و سکوت است. 
در اصول کافي از پيامبر اکرم صل الله عليه و آله آخرين وصيت ايشان با اميرالمومنين علي عليه السلام آمده است که در حالي که  از دنيا مي رفتند و سر مبارک ايشان بين دست و سينه حضرت بود فرمودند:
هذا جبرائيل، هذا اسرافيل، هذا ميکائيل و هذا عزرائيل. اين چهار ملک مقرّب حامل عرش پروردگار هستند سياست و تمشيت اين عالم بواسطه ملائک است. ارزاق خلائق دست ميکائيل، قبض روح توسط عزرائيل، ملک احيا و نفخ صور اسرافيل و ملک وحي جبرائيل است. اين چهار ملک ارشدي هستند که به عنوان سرلشگر، تيم هاي متعددي دارند که تحت فرمان آنها اداره مي شوند. فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً5 .
اين چهار ملک از عرش آمده اند و در يک معارفه تشريفاتي قصد دارند امور ولايي اين عالم را به تو محول کنند و همه مناسب من ، غير از نبوت به تو مي رسد. اما مهم ترين شرط براي احاله اين ماموريت خطير به تو و محول شدن شان ولايت به تو اين است که در مقابل حوادث بعد از من در جامعه وظيفه تو صبر وسکوت است.
اول قدم در اسلام صبر بود و اميرالمومنين در صف اول قرار گرفتند. امیرالمومنين علیه السلام فرمودند: يا رسول الله مگر در جايي جزع و فزع کرده ام و ناصبور و ناشکيبا بودم که چهار ملک آمده اند تا تعهد بگيريند که حوادث بعد را تحمل کنيم. مگر تا به حال غير از اين بوده است؟ پيامبر فرمودند: حوادثي که بعد از اين رخ مي دهد از جنس حوادث قبلي نيست. حضرت علي عليه السلام فرمودند: هرچه باشد من صبر خواهم کرد و نزول اين چهار ملک نيازي نيست. آن حوادث چه هستند؟
پيامبر فرمودند: تهتک حرمتک حرمت تو را هتک مي کنند. انساني که در جريان اسلام در همه مراحل خطير اسلام شخص اول بوده است و هزينه کرده است یعنی امير المومنين علی علیه السلام، فرمودند: مگر کل دنيا براي اميرالمومنين چه مقامي دارند که اين ها بخواهند از من امتياز و برتري داشته باشند؟ احترام و بي احترامي آنها در علي تاثيري ندارد. وقتی پیامبر موضوع را برایشان گفتند، امام علي عليه السلام با صورت به زمين خوردند که اين ملائک او را بلند کردند و پيامبر تکرار کردند و دوباره اميرالمومنين بر زمین افتادند بار سوم ايشان فرمودند: صبر خواهم کرد. امير المومنين به قدرت الهي در خيبر در دست  داشتند، دری که فقط چهل نفر لازم بود تا باز و بسته اش کنند ايشان با يک دست آن را بلند کردند و در فتح خيبر الله اکبر مي گفتند. ايشان با يک ضربه مرهب خيبري را از پاي در آوردند، سر امر بن عبدود پهلوان  را با يک ضربه از تن جدا کردند.
در خطبه 192 نهج البلاغه مي فرمايند: أنا وضعت في الصغر بكلاكل العرب، من در کودکي بزرگان عرب را زدم. هيچ پيکار و مخاصمه اي در ميان نبود غير از اينکه نوک پيکان حمله به سمت من بود. در جنگ بدر هفتاد نفر کشته شدند که 35 نفر به دست امير المومنين بود که هر يک از آنها به تعداد 35 نفر بود.
در عهد شباب حضرت افرادي بي بوته که سابقه اي جز فرار ندارند  به اين دليل توانستند  تا اين حد پيشروي کرده و جلو بروند چون با يهودي ها که تورات را دست داشتند  يک دست شده بودند و يهودي ها به انها گفته بودند که حضرت علي عليه السلام با شما کاري نخواهد داشت وگر نه اينها جرات اين کار را نداشتند.
 
چرا حضرت زهرا سلام الله علیها شبانه دفن شدند؟
 درجريان نبش قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مبارزه منفي بود. اصل اينکه حضرت زهرا خواستند شبانه دفن شوند اين بود که  آنها صبح بعد از شهادت ایشان، وقتي متوجه شدند دختر پيامبر نيستند تصمیم گرفتند به هر قيمتي که شده جنازه را آورده و برايش نماز خوانده و حساب کوچه را تسويه کنند و ظاهر حکومت خود را حفظ کنند. محل قبر حضرت زهرا سلام الله علیها تا روز رستاخيز گمنام مي ماند.
 
امتحان سخت حضرت علی علیه السلام سکوت بود
امير المومنين علی علیه السلام عمامه زردي داشتند که در زمان جنگ و عصبانيت آن را مي بستند. وقتی آن را بسته و بيرون آمدند بدون جنگ و شمشير همه دشمنان ترسيدند و فرار کردند. حضرت فرمودند: صَبْرَتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذىً ، وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا ، أَرى تُراثِي نَهْبًا .حَتّى مَضَى الاَْوَّلُ لِسَبِيلِهِ ، فَأَدْلى بِها إِلى فُلان بَعْدَهُ.خار در چشمم بود و چشمها را بر هم نهادم،  استخوان در گلويم گير كرده بود و نوشيدم، گلويم فشرده مي شد و تلختر از حنظل در كامم ريخته بود و صبر كردم. اين سکوت امتحان سخت از امير المومنين بود.
در سال 40 وجود مقدس امير المومنين علی علیه السلام خطبه مي خواندند و فرمودند: از وقتي رسول خدا رفته اند تا به حال به من ظلم شده است. اشعث به قيس ايستاد و گفت: چرا در آن زمان سکوت کرده و مقابله نکرديد چرا مقابل آنها نايستاديد؟ حضرت فرمود تو مي داني واهمه اي نداشتم . اشتياق من براي مرگ بيشتر از اشتیاق نوزادي است که به شير مادرش دارد. اشعث گفت: چرا مبارزه نکرديد؟ حضرت فرمود: انها قصد داشتند اختلاف را بيشتر کنند و هنوز نظام قومي و قبيله اي بود و ملاک هاي جاهليت زنده بود. قوانين جاهليت موجود باعث از بين رفتن ريشه حکومت مي شد. 
 
معاویه و ترس از شمشیر امام علی علیه السلام
نامه اي در نهج البلاغه است که معاويه با طعنه به امير المومنين گفت: مثل شتري که مهار به بيني اش کرده اند تو را مي بردند. امير المومنين فرمودند: با اين حرفت مرا بزرگ کردي چرا که من را به سمت مسجد مي کشيدند. حضرت جوابش را در نهج البلاغه داده و فرمودند: شمشيري که با آن جد تو، برادرت و دايي ات را کشته ام هنوز از کمر باز نکرده ام اگر راست مي گويي رجز نخوان و به ميدان بيا. اين نامه به دست معاويه رسيد. عمرو عاص نامه را خواند و رنگ از رخش پريد. معاويه گفت : چه نوشته است؟ گفت: اعلان جنگ تن به تن است. عمروعاص گفت: پيشنهاد منصفانه ای است. پيشنهاد مي کنم قبول کنيد. معاويه گفت به دنبال حکومت مصر هستيد که اين را مي گوييد؟ ايا کسي زنده از جنگ با علي برگشته است؟ در مقام مشاور به من خيانت نکنيد.
صبر می کنم تا من و خانواده ام ستم ببینیم
امام علي عليه السلام در تمام جنگها تا 60 سالگي پيروز بود. در جواني در خانه ايشان را آتش زدند، صبر کرد از دلایل آن اين است که به دستور پيامبر سکوت کنند و الا کسي نمي توانست  دست يدالله را ببندد. مرگ و زندگي آنها دست امير المومنين علیه السلام بود. حضرت اگر اراده مي کرد عالم کن و فيکون مي شد. مردم بايد در اين صحنه امتحان قرار مي گرفتند تا مشخص شود تا کجا براي اسلام هزينه مي کنند. مهمترين عامل سکوت ايشان اين بود که فرمودند: من صبر مي کنم تا زمانيکه من و خانواده ام ستم ببينند. ما در بين معرکه خواهيم آمد. پيامبر در طول زندگي خود در محاصره و تهديد بودند و مسلمانان نمي توانستند مناسک ديني به جا بياورند در مدت ده سالی که در مدينه زندگی می کردند هشتاد جنگ بر ايشان تحميل کردند. مردم درک درستي از دين نداشتند و در اواخر عمر پيامبر اکرم صل الله علیه و آله مردم دنبال منافع خود بودند .إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ، وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا 3 مردم فوج فوج  دنبال منافع خود بودندند و با بانگ لا اله الا الله به سوي پيامبر مي رفتند تا بهره اي از ايشان ببرند . اسلام سال نهم و دهم اسلام  کساني بود که فقط دنبال منافع شخصي خود بودند و قليل افراد دنبال مفاهيم ناب اسلام بودند. بعد از پيامبر همه افراد در جامعه از دين خارج شدند الي سه تا چهار نفر که بصير بودند. ذره اي از غيرت اميرالمومنين علیه السلام کل بي غيرتی هاي عالم را غني مي کند. 
حضرت علی علیه السلام مظلوم تر از امام حسین علیه السلام
علامه اميني در حرم امام حسين فرمود: مظلوم علي. گفتند: علامه حرم سيد مظلومان عالم است. ايشان به قدري مظلوم بود که در روز عاشورا ظلمي بر ايشان شد به اندازه بالا بود که بیشتر از ظلمی بود که بر 124000 پيامبر آمده بود. چطور مي گوييد مظلوم علي؟ علامه فرمودند: به خدا قسم علي عليه السلام از ايشان مظلوم ترند. 
موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



[پنجشنبه 1395-11-28] [ 01:30:00 ب.ظ ]