فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) کوهدشت
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو






Random photo

نیت گناه



  آنچه از ما به تاراج بردند، برگردانند...   ...

آنچه از ما به تاراج بردند، برگردانند…

◾️ #سید_الساجدین علیه السلام فرمود:
باید آنچه از ما به تاراج بردند، به ما برگردانند.
یزید گفت: چند برابر از خزینه‌ ام به شما خواهم داد.
امام فرمود: ما به خزائن تو کار نداریم، فقط آن‌ ها که از ما به تاراج رفته، باید به ما برگردد.
⁉️چرا؟!
➖برای این‌که میان آنچه که از اهل بیتِ #امام_حسین علیه السلام به تاراج رفته است، مقنعۀ مادرم #فاطمۀ_زهرا سلام الله علیها بوده است.
در آنچه به غارت رفته بود، عمّامۀ پدرم #امام_حسین علیه السلام نیز بود…

◾️ می‌دانید آن عمّامه‌، کدام عمّامه بود؟
همان عمّامه‌ ای بود که وقتی امام حسین علیه السلام، قنداقۀ #علی_اصغر علیه السلام را سر دست گرفت، آن عمّامهٔ گلرنگ را روی سر گذاشت؛ با همان عمامه رو به لشکر آمد و با همان عمّامه کشته شد!
آخر کلمه‌ای که گفت و مجلس را منقلب کرد این بود، فرمود:
“مردم! آن پیراهن غرقه به خونی که از آن بدن کشیده شده، آن پیراهن باید به ما برگردد.”

◾️ این پیراهن را برای چه خواست؟
این پیراهن را برای این‌ خواست که مادرش #زهرا سلام الله علیها، روز قیامت باید این پیراهن پرخون را روی موی پریشان بیندازد و عالمی را #منقلب کند…

? برگرفته از کتاب مصباح الهدی جلد ۲

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت



[شنبه 1396-08-20] [ 06:58:00 ب.ظ ]





  نیَم به هجرِ تو تنها، دو‌ همنشین دارم دلِ شکسته یکی، جانِ بی‌قرار یکی   ...

نیَم به هجرِ تو تنها، دو‌ همنشین دارم

دلِ شکسته یکی، جانِ بی‌قرار یکی

موضوعات: مهدویت  لینک ثابت



[جمعه 1396-08-19] [ 11:50:00 ب.ظ ]





  مژدگانی بده عباس که خواهر آمد   ...

                  مژدگانی بده عباس که
                  خواهر آمد

                  خاطر آسوده که با چادر
                  و معجر آمد !

                  قافله همره خود مشک
                  پرآب آورده

                  جرعه جرعه غم و اندوه
                  رباب آورده

                  بسپارید که در علقمه
                  هرگز نرود

                 وای اگر شکوه ی او پیش
                 ابالفضل برود

موضوعات: شهدا  لینک ثابت



 [ 11:26:00 ب.ظ ]





  مسلمان شدن سازنده فیلم موهن فته+فیلم   ...
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 04:23:00 ب.ظ ]





  لقمه حرام   ...

♦️لقمه_حرام‼️

شريك بن عبد اللَّه نخعي، از فقهاي معروف قرن دوم هجري، به علم و تقوا معروف بود.

مهدي بن منصور، خليفه عباسي، علاقه فراوان داشت كه منصب «قضا» را به او واگذار كند، ولي شريك بن عبداللَّه براي آنكه خود را از دستگاه ظلم دور نگاه دارد زير اين بار نمي‌رفت. و نيز خليفه علاقه‌مند بود كه «شريك» را معلم خصوصي فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حديث بياموزد.

شريك اين كار را نيز قبول نمي‌كرد و به همان زندگي آزاد و فقيرانه‌اي كه داشت قانع بود.

روزي خليفه او را طلبيد و به او گفت:

«بايد امروز يكي از اين سه كار را قبول كني: يا عهده‌ دار منصب «قضا» بشوي، يا كار تعليم و تربيت فرزندان مرا قبول كني، يا آنكه همين امروز ناهار با ما باشي و بر سر سفره ما بنشيني.».

شريك با خود فكري كرد و گفت: حالا كه اجبار و اضطرار است، البته از اين سه كار، سومي بر من آسانتر است.

خليفه ضمنا به مدير مطبخ دستور داد كه امروز لذيذترين غذاها را براي شريك تهيه كن. غذاهاي رنگارنگ از مغز استخوانِ آميخته به نبات و عسل تهيه كردند و سر سفره آوردند.

شريك كه تا آن وقت همچو غذايي نخورده و نديده بود، با اشتهاي كامل خورد.
خوانسالار آهسته بيخ گوش خليفه گفت: «به خدا قسم كه ديگر اين مرد روي رستگاري نخواهد ديد.».

طولي نكشيد كه ديدند شريك، هم عهده‌ دار تعليم فرزندان خليفه شده و هم منصب «قضا» را قبول كرده و برايش از بيت المال مقرري نيز معين شد.

روزي با متصدي پرداخت حقوق حرفش شد. متصدي به او گفت: «تو كه گندم به ما نفروخته ‌اي كه اينقدر سماجت مي‌كني
شريك گفت چيزي از گندم بهتر به شما فروخته ‌ام، من دين خود را فروخته‌ ام.

?مجموعه‌ آثاراستادشهيد مطهري ج‌ ۱۸ (داستان و راستان)، ص ۲۵۵ به نقل از مروج الذهب مسعودي، جلد ۲ حالات مهدي عباسي

‏?? گذشته چراغ راه آینده…

موضوعات: سبک زندگی  لینک ثابت



 [ 03:36:00 ب.ظ ]





  جاماندگان زیارت اربعین این مداحی را گوش کنند + صوت   ...
موضوعات: بدون موضوع, مداحی  لینک ثابت



 [ 03:32:00 ب.ظ ]





  داروی که برای 80درصد بیماریها تجویز می شود.   ...

?سرکه انگبین ?

سرکه انگبین برای در مان ۸۰درصد بیماریها تجویز می شود .

?سرکه انگبین داروی اساسی کبد می باشد و اگر هر مشکلی برای کبد رخ دهد آثارش رو روی پوست نشون می ده مثل ریزش مو، شوره سر، خشکی پوست، لک، جوش، خارش…

?پس برای داشتن یک پوست شاداب و سالم باید به کبد فشار نیاریم و با نوشیدنی مثل سرکه انگبین سلامتش رو حفظ کنیم.

?طرزتهیه:

?۲پیمانه عرق نعناع را با یک پیمانه سرکه طبیعی ۱۰دقیقه می جوشانیم سپس شعله گاز را خاموش کرده و ۲پیمانه عسل به آن اضافه می کنیم.
موقع استفاده یک سوم لیوان از این معجون و۲سوم لیون آب اضافه کرده میل نمایید.روزی یک لیوان.

خانم ها اگر در دوران ماهانه یا حاملگی نباشند می توانند بجای عرق نعناع از عرق رازیانه استفاده نمایند زیرا رازیانه آنها را جوان می کند.

موضوعات: روش درمانی  لینک ثابت



 [ 03:30:00 ب.ظ ]





  عالم پر است از تو و خالی است جای تو   ...

لال است آن زبان که نگوید ثنای تو
کور است دیده ای که ببیند سوای تو

رحمت به روح “صائب” شیرین سخن که گفت:
«عالم پر است از تو و خالی است جای تو»

از آن سری، که پای گذاری به چشم ما
ای چشم جبرئیل امین! جای پای تو

هر شب، دلم مسافر سرداب سامره ست
همچون کبوتری که پرد در هوای تو

شب های جمعه ناحیه خوانند انبیا
در صحن سیّدالشّهدا با صدای تو

ای کاش در کنار حرم، صبح جمعه ای
تو بر حسین گریه کنی، ما برای تو

هر نیمه شب که بهر ظهورت، دعا کنی
آمین فاطمه است، جواب دعای تو

دارند التماس دعا از تو دوستان
هر لحظه در زیارت کرببلای تو

بگذار ما به جای تو گوییم بر حسین
تبدیل تا به خون نشود، اشک های تو

“میثم” اگر به کعبه بود، لحظۀ ظهور
زیبد کند هزار سر و جان فدای تو

موضوعات: شعر  لینک ثابت



 [ 03:28:00 ب.ظ ]





  خدا صبرش دهد این نیمه‌جان را٬ عمه جانم را   ...

پدر هرجا که بودی یا نبودی مثل هم بودیم
به صورت در سپیدی در کبودی مثل هم بودیم

تو از بالای نی من از فراز ناقه افتادم
صعودش جای خود در هر فرودی مثل هم بودیم

تو بالا سنگ می‌خوردی و من پایین لگد یعنی؛
میان کوچه تنگ یهودی مثل هم بودیم

یکی موی پریشان و یکی فقدان دندان و…
من و تو در نداری دردهای مشترک داریم

منو تو هر دو از دلواپسی عمه می‌ترسیم
چنین از کربلا در دل بلای مشترک داریم

تو سر بر دامن مادر شدی من هم‌چنین گشتم
من و تو پیش زهرا نیز جای مشترک داریم

پدر جان قسمت زجرآور این داستان مانده
پدر جان بعد تو یک نیمه‌جان از عمه جان مانده

خدا صبرش دهد این نیمه‌جان را٬ عمه جانم را
که غیر از حرف دشمن٬طعنه‌های دوستان مانده

پدر حق می‌دهم از آسمان خون سر کند آخر؛
سرِ بر نیزه‌ی تو در گلوی آسمان مانده

تو رفتی و عمو رفت و علی‌اصغرت هم رفت
ولیکن زجرهای حرمله پیش سنان مانده

سه شعبه رفت,سر هم رفت, دنبالش پسر هم رفت
رباب اما هنوز ای‌وای با قد کمان مانده

حسابش را بکن من با رباب و نجمه و لیلا
نگو دیگر چرا از عمه مُشتی استخوان مانده

تو خوردی چوب را در تشت زر اما چرا بابا
به لب‌های رقیه ردِّ چوب خیزران مانده؟؟؟

دلیل گریه‌ام این است باباجان که آن نامرد؛
سرت را از خرابه برده اما بوی نان مانده

رقیه رفت اما غصه‌ی غسّاله‌اش باقی‌ست
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان مانده

موضوعات: شعر  لینک ثابت



 [ 03:26:00 ب.ظ ]





  شکایت از کج خلقی مادر   ...

شخصی به پیامبر (صلی الله علیه وآله) از کج خلقی مادر شکایت کرد،

حضرت فرمود: «او در آن نُه ماه که بار تو را تحمل می کرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود».

مرد گفت: من جزای زحماتش را پرداخته ام و او را دوبار بر دوش گرفته و به حج برده ام.
حضرت فرمود: «حتی جزای یک ناله او را هنگام وضع حمل نپرداخته ای»…

 

موضوعات: مداحی, سبک زندگی  لینک ثابت



 [ 03:24:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما